کمالوندی:
"امضای پروتکل الحاقی در توافق نهایی"
گفتوگوی فرهیختگان با بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی را میخوانید:
علیاکبر صالحی پیش از این اعلام کرده بود که ایران به سانتریفوژهای بیشتری برای تولید سوخت رآکتورها نیاز دارد. گفته میشود در چهارمین دور از مذاکرات هستهای وین نیز تهران به این موضوع اشاره کرده است و فرانسه مدعی است که این مساله عامل عدم پیشرفت مذاکرات بوده است. اصولا ایران برای تولید سوخت رآکتور بوشهر به چه تعداد سانتریفوژ نیاز دارد؟
طرفین مذاکرات هستهای قرار گذاشتهاند، محتوای مذاکرات محرمانه است. اما موضوعاتی که فرانسه مطرح میکند، باید گفت پاریس در برنامه اقداممشترک نیز اگر نگوییم نقش کندکننده اما نقش سختکننده مذاکرات را ایفا کرده است. بنابراین اگر فرانسه اظهاراتی را مطرح میکند، نمیتوان با سابقهای که در گذشته داشته به آن خوشبینانه نگاه کرد. ایران در برنامههای هستهای یک افق پیش رو دارد و میخواهد به حدی از ظرفیتهای هستهای برسد. ایران براساس مدلهای متعارفی که در غرب هم مورد پسند است برنامههای خود را دنبال میکند. پیش از این موسسه آمریکایی استنفورد پیشبینی کرده بود که ایران تا سال 1372 به ظرفیت تولید 20 هزار مگاوات برق اتمی دست پیدا کند. اما ما خیلی جاهطلبانه به این موضوع نگاه نمیکنیم و نگاه ما واقعبینانه است. براساس این نگاه ما نیاز داریم به درصدی از انرژی دست پیدا کنیم که بتواند امنیت انرژی را تامین کند. تحقیقات نشان میدهد که ما بین پنج هزار تا 15 هزار مگاوات برق اتمی نیاز داریم. حتی اگر بخواهیم در بازه زمانی 16 یا 17 ساله به حداقل این تولید دست پیدا کنیم باید زیرساخت آن را از امروز فراهم کنیم. تولید برق هستهای اینگونه نیست که امروز تصمیم بگیریم و سه یا پنج سال دیگر آن را تولید کنیم. ما براساس نیاز برای تولید این میزان برق اتمی، برنامههای خود را به طرف مذاکرات هستهای ارائه کردهایم و این برنامهها منطقی و قابل دفاع بوده است. اما این موضوعی که فرانسویها در مورد تعداد سانتریفوژها مطرح میکنند در چارچوب فنی نیست و بیشتر مساله سیاسی در آن مطرح است و به روند مذاکرات کمکی نمیکند.
از نظر شما ایران باید چه تعداد سانتریفوژ داشته باشد تا بتواند سوخت رآکتور بوشهر را تامین کند؟
در مذاکرات هم بحث تعداد مطرح است و هم بحث میزان غنیسازی. ممکن است بتوان حجم مورد نظر از مواد را با تعداد کمتری سانتریفوژهای پیشرفتهتر تولید کرد و این موضوعات به هم ارتباط دارد.
ایران در حال حاضر 19 هزار سانتریفوژ دارد که از این تعداد حدود 10 هزار دستگاه فعال هستند. غرب میخواهد تعداد سانتریفوژهای فعال را کاهش دهد، اما ظاهرا دیپلماتهای ایرانی در وین گفتهاند که ایران به بیش از 19 هزار سانتریفوژ کنونی نیاز دارد؟
بحث تعداد سانتریفوژ را ایران به این شکل که گفته میشود مطرح نمیکند. ایران بحث میزانی را مطرح میکند که این ماشینها غنی میکنند. الان اگر هر تعدادی گفته شود ممکن است گمراهی ایجاد کند و سیگنال غلطی ارسال کند، اما مهم این است که غنیسازی طبق نیاز عملی ایران انجام شود.
ایران برای پنج هزار مگاوات برقی که گفتید قصد دارد تولید کند به چند دستگاه سانتریفوژ نیاز دارد؟
بستگی دارد که بخواهد چه میزان از سوخت را در داخل کشور تامین کند و چه میزان را در خارج.
اما طرح ایران برای تولید سوخت رآکتور بوشهر از تلاش برای بومیکردن تولید سوخت حکایت دارد؟
بله، حتما همینطور است. ما کشوری هستیم که ظرفیت تولید بومی سوخت را داریم و میتوانیم روند رشد را ادامه دهیم.
پس تکلیف قرارداد 10 ساله با روسیه برای تامین سوخت رآکتور بوشهر چه میشود؟ هفت سال دیگر از این قرارداد باقی مانده است؟
ما اتفاقا همان هفت سال دیگر را نشانه گرفتهایم. ما میگوییم این طرح را برای هفت سال دیگر داریم که قرارداد با روسیه به پایان میرسد. اما برای اینکه این طرحها در آن زمان به نتیجه برسد باید از امروز مقدمات آن را فراهم کرد. ما نمیخواهیم برنامهای را بهطور غافلگیرکننده اعلام کنیم. ما برنامههای عادی خود را در این زمینه داریم و زمانی که طرف مقابل در مورد آن سوال میکند، طرحهایمان را ارائه میکنیم.
50 هزار سانتریفوژی که آقای صالحی به آن اشاره کرده بودند، بر مبنای کدامیک از این طرحهاست؟
48 هزار و اندی یا نزدیک به 50 هزار سانتریفوژ ظرفیت اولیه پیشبینی شده برای تاسیسات نطنز بود و مفهوم آن این بوده که بتواند سوخت یک نیروگاه را تامین کند. براساس ماشینهای نسل اول و دوم ما باید تمام ظرفیت نطنز را به کار بگیریم تا بتوانیم سوخت رآکتور بوشهر را تامین کنیم. اما در صورتی که تعداد نیروگاهها بیشتر شود، آنگاه باید چه کرد؟ در این صورت باید نطنزهای بیشتری داشته باشیم. این در حالی است که فعلا در جریان مذاکرات، ما در حال قبول کردن برخی محدودیتها هستیم. بحثی هم در مورد محدودیت نوع سانتریفوژها مطرح است. به همین دلیل ما برنامههای خود را اعلام میکنیم و باید اعتماد وجود داشته باشد. اگر نگاه بدبینانه وجود داشته باشد میتوان با یکدهم سوخت نیروگاه نیز به بمب هستهای دست یافت. همانگونه که رئیسجمهور اشاره کردند، آپارتاید هستهای قابل پذیرش نیست و طرف مقابل باید این موضوع را درک کند. ما شفافیت را روی میز میگذاریم نه حقوق خود را. اگر طرف مقابل خواستار شفافیت بیشتر باشد ما شفافیت بیشتری نشان خواهیم داد. اگر بحث امضای پروتکل الحاقی مطرح باشد...
آیا امکان امضای پروتکل الحاقی وجود دارد؟
بله. در برنامه اقدام مشترک ژنو یک برنامه ششماهه تعریف شده است و یک برنامه بلندمدت. در آن برنامه بلندمدت توافق شده است که ایران پروتکل الحاقی را تصویب کند. اگر ما پروتکل الحاقی را تصویب کنیم و شفافیت بیشتری داشته باشیم دیگر نباید برنامههای هستهای ایران نگرانی ایجاد کند.
اخیرا اولی هاینونن (مقام سابق آژانس بینالمللی انرژی اتمی) بار دیگر پیشنهاد نظارت آنلاین ( از راه دور) بر تاسیسات هستهای ایران از جمله نطنز و فردو را مطرح کرده است، آیا اگر بنا باشد ایران شفافیت بیشتری نشان دهد، با نظارت آنلاین موافقت میکند؟
در حال حاضر بحثهایی در آژانس مطرح است. برای مثال موضوعاتی فراتر از پروتکل الحاقی مطرح است و بحثهای آنلاین. ما در حال حاضر آفلاین تحت نظارت هستیم. به این معنی که دوربینها فیلم میگیرند و سپس بازرسان فیلمها را مشاهده میکنند. پس اگر این نظارت آنلاین هم بشود تفاوت چندانی نخواهد داشت. بحثی که ما مطرح میکنیم این است که حاضر نیستیم روی یک رژیم حقوقی خاص ایران صحبت کنیم. یک ابزارهای بینالمللی برای همه کشورها وجود دارد که ایران نیز آنها را میپذیرد. برای مثال آنها بحث بازرسی روزانه را مطرح کردند و ما آن را پذیرفتیم.
اما با درخواست آژانس برای بهرهمندی از یک دفتر ثابت در ایران موافقت نکردید با وجود اینکه کشورهایی مانند ژاپن این اقدام را انجام دادهاند.
زمانی که آژانس موضوع افتتاح دفتر در ایران را مطرح کرد با آن مخالفت کردیم. آنها گفتند در ژاپن این دفتر وجود دارد. اما ما گفتیم شما به ژاپن clearance (تایید صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای) دادهاید، به ما هم clearance بدهید و تایید کنید همه فعالیتهای هستهای ایران صلحآمیز است تا ما به شما مجوز دفتر بدهیم. ما گفتیم اگر میخواهید نظارت داشته باشید، نظارت کنید اما اینجا خیمه نزنید و پایگاه نداشته باشید. این حرف ما یک حرف حقوقی است. یک موضوع دیگر را هم که مطرح میکنند در مورد نگرانی از تولید پلوتونیوم از رآکتور اراک است. اما باید گفت این پلوتونیوم باید در روند بازفرآوری قرار بگیرد تا کارایی تسلیحاتی داشته باشد و این روند بسیار دشوار است.
آیا ایران تاسیساتی برای بازفرآوری پلوتونیوم در اختیار دارد؟
خیر. اگر هم بخواهد چنین چیزی تولید کند سالها طول میکشد. اطلاعات غلطی به مردم دنیا دادهاند. اینطور نیست که اگر رآکتور اراک فردا هم وارد مرحله تولید شود، پلوتونیوم با قابلیت تولید سلاح هستهای تولید کند.
در خوشبینانهترین حالت رآکتور اراک چه زمانی به بهرهبرداری میرسد؟
اگر طبق برنامه خودش پیش برود حدود یک سال و نیم. البته فعلا مقداری برنامه را کند کردهایم.
این زمان براساس طرح کنونی است، اما اگر قرار باشد رآکتور اراک بازطراحی شود چه؟
در صورت بازطراحی این زمان طولانیتر خواهد شد. البته بستگی به نوع تغییرات دارد. نوع تغییرات موضوع مذاکره است.
آیا این باز طراحی هزینه مضاعفی هم دارد؟
بله.
میتوان در مورد این هزینه با آژانس وارد مذاکره شد؟
هزینه مساله ثانویه است. مساله اصلی این است که طرحی برای تعدیل نگرانیها مورد توافق قرار گیرد. پس از این زمان و هزینه مهم است و موضوعات مذاکره. همین موضوعات است که مذاکرات را پیچیده کرده است.
قبل از مذاکرات وین خوشبینی فزایندهای در مورد حل و فصل موضوع رآکتور اراک وجود داشت. اما برخلاف پیشبینیها ایران و گروه 1+5 توافقی را در این زمینه اعلام نکردند، آیا همچنان مشکلی در مورد رآکتور آب سنگین اراک وجود دارد؟
من به صورت سربسته میتوانم بگویم که موضوع رآکتور اراک به لحاظ فنی حل شده است و آنچه که موجب شده این بحث حالت ایستایی پیدا کند سیاسی است، نه فنی. اینکه میگوییم خوب است طرفین اراده داشته باشند به همین دلیل است. اراده و نیت تعیینکننده است. ما اکنون راهحل فنی داریم اما زمانی که به سیاسیون ارائه میشود، آنها هم باید با اراده خود این موضوع را حل کنند و به مرحله تصمیمگیری برسانند.
پس نقش سیاست در کندی روند مذاکرات موثر بوده است؟
شاید بخشی از پیچیدگی مذاکرات به این دلیل است که موضوع سیاست بر بحث فنی غلبه دارد و به همین دلیل زمانی که فرانسه موضعگیری میکند، در واقع خواستههای سیاسی خود را مطرح میکند. اما اگر فرانسه به این قضیه سیاسی فکر نکند و نگاه فنی و حتی حقوقی داشته باشد، میتوان مسائل را حل کرد. در کشور ما در سطوح بالا تصمیم درستی اتخاذ شده است.
چه تصمیمی؟
تصمیم این است که ما نگرانیها را به حداقل برسانیم اما حقوق ما حداقلی نباشد. شاید طرف مقابل بخواهد حقوق ما حداقلی باشد و اطمینان آنها حداکثری اما این نمیشود. این بازی باید برد- برد باشد. برد ما حقوقمان است و برد آنها تعدیل نگرانیهایشان.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی در تازهترین گزارشش پایبندی ایران به تعهداتش را تایید کرده، اما در عین حال میگوید هنوز نمیتواند ماهیت صلحآمیز برنامههای هستهای ایران را تایید کند. چه اقدامی از سوی ایران موجب میشود آژانس بتواند به تصمیمگیری قطعی در این مورد برسد؟
در این مورد سه عامل تاثیرگذارند؛ یکی منابع اطلاعاتی آژانس که برخی از آنها کشورهای طرف مذاکره ایران هستند و همچنین رژیم صهیونیستی که اطلاعات غلطی ارائه میکند. عامل دیگر ایران است که چگونه با آژانس رفتار میکند و عامل سوم تعامل ما با آژانس و آن کشورهاست.
تهران همواره بر دسترسی به منابع اطلاعاتی آژانس تاکید داشته، آیا در این زمینه پیشرفتی حاصل شده است؟
این سازوکاری در آژانس است که ایراد دارد و باید برطرف شود. اغلب روسای آژانس از علم حقوق سررشته دارند و میدانند که نمیتوان هر اتهامی را وارد کرد، بدون اینکه مستندات آن ارائه شود. آنها ایران را متهم میکنند و میگویند از خودت دفاع کن اما اسناد آن را در اختیار ما قرار نمیدهند. ما بر این باوریم که اطلاعات منابع آژانس باید بررسی شود. پس از اعمال فشار بر آژانس توانستیم نسخههای پاورپوینت منابع مورد ادعا را مشاهده کنیم اما همان نسخههای پاورپوینت هم که در گذشته 117 صفحه پاسخ برای آن نوشتم دچار مشکل بود. مشخص بود برخی اسناد جعلی است. آژانس براساس اصالت دادهها از منابع آنها را مورد توجه قرار میدهد اما ما میگوییم که نخست باید اصالت این منابع تایید شود.
یکی دیگر از موضوعاتی که آژانس تا چند ماه پیش بهشدت بر آن اصرار داشت، بازرسی از پارچین بود، اما اخیرا این موضوع کمتر مطرح میشود. آیا آژانس همچنان خواستار دسترسی به پارچین است؟
بخشی از تبلیغاتی که علیه برنامههای هستهای ایران مطرح میشود، پارچین است. آژانس در گذشته دو بار از پارچین بازدید کرده است. اما حرف ما این است که آژانس میخواهد چه چیزی را مشاهده کند؟ پارچین یک محوطه نظامی است که در آن اسرار نظامی داریم که نمیتوانیم اجازه دهیم آژانس هرلحظه وارد آن شود. هیچ کشوری در دنیا اسرار نظامی خود را فاش نمیکند. حتی اگر پروتکل الحاقی را پذیرفته بودیم نیز دسترسی آژانس به تاسیسات اینچنینی تابع مقررات و ضوابطی بود. تاکنون دوبار بازرسی از آژانس انجام شده اما هر بار بهانهای جدید از سوی آژانس مطرح شده است. ما تاکنون تقریبا در مورد 18 موضوع در زمانهای سه ماهه به آژانس اطلاعات دادهایم.
آژانس میگوید در مورد چاشنیهای انفجاری اطلاعات بیشتری میخواهد، این اطلاعات ارائه شده است؟
بله. در همان روزهای آخر اطلاعات به آژانس داده شد.
در حال حاضر برآورد شما از روند همکاریها با آژانس چیست؟
آقای آمانو هم در گزارش کتبی خود و هم در سخنرانی و هم در جمعبندیاش از همکاری ایران استقبال کرد و روند همکاریها را رو به جلو خواند. ما اکنون پادمان را داریم و بعدها ممکن است پروتکل الحاقی را داشته باشیم البته فصلی هم در آژانس تحت عنوان همکاریهای داوطلبانه مطرح است. که این همکاریهای داوطلبانه چارچوبی دارد.
اگر به جای آمانو اکنون محمد البرادعی مدیرکل آژانس بود هم به همین اندازه پیشرفت میکردید؟
افراد هر کدام ویژگیهای خود را دارند. سازمانها هم تحت تاثیر مسوولان میتوانند عملکردهای متفاوتی داشته باشند اما بحث این است که درنهایت حقوق و حدود هر کدام مشخص باشد.
یکی از موضوعاتی که اخیر مطرح میشود ایجاد کنسرسیوم مشترک غنیسازی و جایگزینی سانتریفوژهای نسل اول با تعداد کمتری سانتریفوژ نسل دوم است که آقای حسین موسویان، سخنگوی سابق تیم هستهای به آن اشاره کردهاند. آیا این راهحلها میتواند در توافق هستهای نهایی مطرح باشد؟
تا آنجایی که اطلاع دارم مذاکرهکنندگان ما در مورد کنسرسیوم صحبت نکردهاند زیرا این موضوع در گذشته مطرح بوده است. اما میتواند در بعضی امور به صورت مکمل مورد استفاده قرار گیرد. برای مثال ایران برنامههای غنیسازی خود را دارد اما در کنار آن با برخی کشورها نیز بهطور مشترک کار میکند. این به این معنی نیست که ایران از غنیسازی صرفنظر میکند و به سوی کنسرسیوم میرود.
با توجه به فضای کنونی مذاکرات امکان توافق نهایی تا 29 تیر را چقدر ارزیابی میکنید؟
من چون زمانی معاون آمریکای وزارت خارجه بودم این نکته را خاطرنشان میکنم که این تصور که ایران تحت فشار مذاکره میکند، غلط است. ممکن است فشارهایی به دلیل شرایط اقتصادی و تحریمها وجود داشته است اما به دلیل فشارها نیست که ایران مذاکره میکند. ایران میخواهد مشکلاتش را با دنیا حل کند و شفاف باشد. هیات حاکمه آمریکا به نظر میرسد به این دلیل که با سختی کار و فشار به ایران در واقع آشناست، در رابطه با رسیدن به یک توافق با ایران میتواند جدی باشد. این در مورد کنگره فرق میکند. کنگره دستش توی کار نیست. بیرون گود نشسته میگوید لنگش کن. تنها میگوید فشار بیاورید. اما قانون فشار این است که وقتی به چیزی فشار میآورید به خود شما هم فشار وارد میشود و این هزینه دارد. به همین دلیل هیات حاکمه آمریکا به نتیجه رسیده است که فکر میکند راهحلی باید پیدا کند و ایران نیز واقعا جدی است که اگر حقوقاش حفظ شود، راهی پیدا شود. من خوشبینی محتاطانه دارم.
نظر شما