جمعه ۰۴ آبان ۱۴۰۳ - 2024 October 25

مرتضی الویری: مجلس برای احمدی‌نژاد شوخی بود

کد خبر: ۱۰۹۰۳۱
تاریخ انتشار: ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۳:۳۳
«انتخابات هفتم اسفندماه همچنان پتانسیل واکاوی دارد. انتخاباتی که در آن اصولگرایان با شکست مواجه شدند و اصلاح‌طلبان و اعتدالیون با کمترین امکانات به پیروزی دست یافتند.»

به گزارش صدای ایران، مرتضی الویری، شهردار سابق تهران در گفت‌وگو با "اعتماد آنلاین" از روزی که خبر رد صلاحیت‌ها منتشر شد، صحبت می‌کند و روایتی از آن روز که در ستاد انتخابات تهران بوده است، می‌گوید. روزی که به گفته الویری بغض گلوی اعضا را گرفته بود. او می‌گوید که در آن ایام با سیلی صورت خودمان را سرخ نگه داشتیم، چرا که احساس می‌کردیم همه راه‌ها به روی ما بسته است. الویری که نماینده سه دوره اول مجلس بوده است، از غم‌های خود در این گفت‌وگو می‌گوید. غم‌هایی که اکثر آنها مربوط می‌شود به دوران هشت‌ ساله دولت‌های نهم و دهم. او می‌گوید که فکرش را هم نمی‌کرده‌اند در دور اول انتخابات پیروز شوند و فکر می‌کردند در دور اول سه یا چهار نفر از نامزدهای لیست پیروز می‌شوند.

مرتضی الویری همچنین به شکست اصولگرایان می‌پردازد و می‌گوید که عامل بزرگ شکست آنها را باید در حمایت از احمدی‌نژاد جست‌وجو کرد. او در صحبت‌هایش به روزنامه‌ها و سایت‌های مخالف دولت یازدهم که مدام در حال تخریب دولت هستند و از هر گامی که دولت برمی‌دارد انتقاد می‌کنند، نیز اشاره می‌کند و از آنها با نام روزنامه‌های "نق‌زن" نام می‌برد.

مرتضی الویری از روزی می‌گوید که بغض در گلو داشته است و اشک در چشمانش جمع شده و برای اینکه بچه‌های ستاد او را با این حال نبینند، به بهانه پاسخ دادن به موبایل جلسه را ترک می‌کند. او وقتی از آن روز می‌گوید این شعر حافظ را می‌خواند:

ترسم که اشک در غم ما پرده‌در شود

وین راز سر به مهر به عالم سمر شود

گویند سنگ لعل شود در مقام صبر

آری شود ولیک به خون جگر شود

متن این پرسش و پاسخ در زیر می‌آید:

قبلا در صحبت‌های‌تان گفته بودید که کشور دچار یک شرایط توفانی است. حال که انتخابات هفتم اسفند ماه برگزار شده و نتیجه‌ای مطلوب برای جناح اصلاح‌طلب به وجود آمده است، حال که برجام به نتیجه رسیده است و در حوزه اقتصاد کشور گشایش‌هایی در حال رخ دادن است، آیا شرایط توفانی کشور به اتمام رسیده است یا همچنان توفان ادامه دارد؟

فکر می‌کنم که ما یکی از مراحل سخت تحقق مردم‌سالاری در کشور را پشت سر گذاشتیم. به این ترتیب که در ٢٤ خرداد ١٣٩٢ کشور از خطر فروپاشی و فرو رفتن در یک جنگ ناخواسته نجات پیدا کرد و در هفتم اسفندماه ١٣٩٤ هم زمینه‌های لازم برای اجرای برجام و التیام روابط با جامعه جهانی از یک سو و ترمیم خسارات اقتصادی و سیاسی داخلی از سوی دیگر فراهم آمده است. به نظرم توفان اصلی پایان پیدا کرده است. می‌شود گفت که ما در واقع تازه در آغاز راه قرار گرفته‌ایم اما این به معنی قرار گرفتن در مسیری هموار و بدون توفان نیست. تردید نکنید که بازندگان داخلی و خارجی به دنبال جبران شکست خود هستند.

یعنی معتقدید که برگشته‌ایم اول مسیر توسعه سیاسی و اقتصادی کشور و قبل از شروع به کار دولت نهم؟

این صحبت شما می‌تواند یک تعبیر باشد و یک تعبیر دیگر هم می‌تواند عبارت از این باشد که قطاری که در کشور در حال حرکت بود و با یک سرعت منطقی در حال پیشرفت بود، برای مدت هشت سال از ریل مسیر اصلی خارج شد اما در ٢٤ خرداد ماه ١٣٩٢ با تلاش خیلی زیاد، تلاش‌هایی صورت گرفت که این قطار بار دیگر روی ریل اصلی قرار بگیرد و این کار با رای مردم در هفتم اسفندماه دقیقا استقرار پیدا کرده است و خوشبختانه با تمهیدات مسائل بین‌المللی و تصویب برجام، راه کاملا برای هرچه سریع‌تر حرکت کردن این قطار هموار شده و اکنون شرایط آماده است تا بتوانیم روز به روز پیشرفت کنیم. من البته صحبت شما را قبول دارم که برگشته‌ایم اول راه و زمانی هم که به این موضوع فکر می‌کنم، غم سراسر وجودم را فرا می‌گیرد که چرا یک فرصت طلایی هشت‌ ساله را با درآمدهای عظیم نفتی از دست داده‌ایم. اگر حرکت سالم و عقلانی در آن مقطع زمانی انجام می‌شد ما به راحتی می‌توانستیم سند چشم‌انداز ١٤٠٤ را حتی همین حالا داشته باشیم.

برای ثابت نگه داشتن این قطار روی ریل توسعه و پیشرفت، برای ادامه حرکت‌های توسعه‌ای در کشور، چه اقداماتی باید انجام بگیرد که این قطار در سال‌های بعد هم همچنان بر روی ریل باقی بماند و طبق صحبت شما از مسیر اصلی خودش خارج نشود؟

من فکر می‌کنم که اعتماد به نخبگان جامعه و دلسوزان کشور توسط مردم بسیار کارساز بوده است. زمانی که مردم جامعه به نخبگان کشوری که در آن زندگی می‌کنند اعتماد لازم و کافی داشته باشند و حاکمیت به نخبگان فضای لازم را برای کار بدهد.

مانند اعتمادی که مردم در هفتم اسفندماه به اصلاح‌طلبان کردند و با این که بسیاری از چهره‌های حاضر در لیست امید را نمی‌شناختند اما به واسطه اعتماد به نخبگان و دلسوزان به آنها رای دادند.

دقیقا. زمانی که شورای‌ عالی سیاستگذاری اصلاحات جای خودش را باز کرد و بالاخره کلیپ چند دقیقه‌ای پیام رییس دولت اصلاحات مبنی بر دعوت از مردم برای شرکت در انتخابات مورد استقبال و اعتماد مردم قرار گرفت و آن استقبال پرشور پای صندوق‌های رای به وجود آمد، ما توانستیم آن موفقیت را کسب کنیم و اگر چنین اعتمادی در آینده نیز وجود داشته باشد، می‌توان شاهد اتفاقات بهتری هم در کشور بود. در مورد آن کلیپ معروف باید بگویم که طبق گزارش‌هایی که من دیدم در همان مدت سه روزه، این کلیپ هشت میلیون بار دیده شد که این یک رکورد بالایی بود.

پس هر چقدر هم که فشار و ضربه وجود داشته باشد اما اعتماد مانند سدی است که می‌تواند جلوی ضربه‌ها یا سنگ اندازی‌ها را بگیرد.

بله. آن چیزی که برای آینده می‌تواند جلوی ضربه‌پذیری‌ها را بگیرد عبارت از این است که سعی کنیم اعتماد در جامعه، میان مردم و در کل کشور باقی بماند؛ چرا که تداوم این اعتماد موجب بسیج مردم و هماهنگ شدن مردم برای رسیدن به آرمان‌ها و اهداف آنها می‌تواند باشد و امیدواریم که بتوانیم این سرمایه را حفظ کنیم.

البته از نکته‌ای هم نباید در این میان غافل بمانیم و آن نحوه عملکرد و تحقق شعار‌ها و وعده‌هاست. اعتماد در سایه این عوامل هم به وجود می‌آید و تنها به واسطه نخبگان و دلسوزان به وجود نمی‌آید. این‌طور نیست؟

اینها یک رابطه دو طرفه دارند با یکدیگر. مردم زمانی که اعتماد می‌کنند انتظار دارند در ازای این اعتمادی که کرده‌اند، شاهد باشند آنچه می‌خواسته‌اند، در حال تحقق پیدا کردن است و به آن دست پیدا می‌کنند. اگر هم تحقق نیافته یا نمی‌یابد علت آن بدون پرده‌پوشی به مردم بیان شود. در حال حاضر از سال ١٣٩٢ تا به امروز مردم به واسطه اعتمادی که به نخبگان کرده‌اند اتفاقات خوبی را در کشور شاهد بوده‌اند. قبول دارم که وعده‌ها و شعارهای دیگری هم بوده است اما زمان می‌برد تا خیلی از اتفاقات صورت بگیرد. برای مثال رفع ممنوع‌التصویری رییس دولت اصلاحات یک مطالبه مردمی و عمومی است. مردم از رییس‌جمهور روحانی انتظار دارند که از خودش عکس‌العمل نشان دهد و بنابراین طبیعی هم بود که روحانی در سفر استانی به یزد از رییس دولت اصلاحات اسم ببرد. یا آقای شجریان که به حق قله دماوند آواز ایران لقب گرفته با استناد به چه حکم قانونی از برگزاری کنسرت منع شده و مردم از شنیدن آوای ربنای او محرومند. طبیعی است که انتظار جامعه از حسن روحانی این است به سوگندی که به قانون اساسی خورده است پایبند باشد. اما در ادامه صحبت‌مان باید بگویم که در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ١٣٩٢ مردم به واسطه اعتماد به نخبگان آمدند و به روحانی رای دادند. یعنی ما الان فی‌الواقع میوه سال ٩٢ را در انتخابات هفتم اسفندماه چیدیم.

از انتخابات سال ٩٢ و ٩٤ نام بردید. سال ٩٢ بعد از هشت سال سخت برای اکثر مردم بود و در انتخابات مجلس ٩٤ نیز رد صلاحیت گسترده‌ای در جناح اصلاح‌طلب رخ داد. گویا اعتماد مردم همیشه بعد از یک شرایط سختی بوده است. شما از شرایط انتخابات مجلس بگویید، برای شما هم تلخ بود؟

این صحبت‌ها را که می‌کردید، من به یاد روزهای تلخی در اسفندماه ٩٤ افتادم که تازه خبر رد صلاحیت‌های گسترده را دریافت کرده بودیم. آن روز صبح زود در ستاد انتخابات تهران در ستارخان بودم. به یاد دارم در آن روز که خبر رد صلاحیت‌ها آمد بغض گلوی اعضا را گرفته بود. آن روز، زمانی بود که ما در ستاد جلسه داشتیم و بعد از این خبر همه نا‌امید شده بودند برای این که می‌دیدیم در تهران از مجموع کاندیداهای ما فقط چهار نفر را باقی گذاشته بودند و در شهرستان‌ها هم وضع به مراتب بدتر بود و در اکثر حوزه‌های انتخابیه هم هیچ‌کسی را نداشتیم. من می‌توانم به صراحت بگویم که ما در آن ایام با سیلی صورت خودمان را سرخ نگه داشتیم؛ چرا که احساس می‌کردیم همه راه‌ها به روی ما بسته شده است اما راه برگشت هم نداریم. یکی از دوستان خبر داد که در برخی از سایت‌ها و فضای مجازی اعلان شده که ستاد اصلاح‌طلبان در شهر تهران تعطیل شد. خبر منفی و بدی آقای نادمی، مسوول جوانان اصلاح‌طلب داد مبنی بر این که از ٥٣ نفر نامزدهای جوان که در تهران ثبت‌نام کرده‌اند هر ٥٣ نفر رد‌ صلاحیت شده‌اند. بغض گلوی من را گرفت و دیدم نمی‌توانم خودم را کنترل کنم. ناگاه یادم به شعر حافظ افتاد که «ترسم که اشک در غم ما پرده‌در شود...» به بهانه اینکه دارم پاسخ موبایل را می‌دهم به سرعت جلسه را ترک کردم. در راهرو چند نفس عمیق کشیدم و به خود مسلط شدم و به جلسه برگشتم. بقیه هم همین وضعیت را داشتند. در همان جا بود که القای امید و تاکید بر این که نباید مایوس شویم به ما انرژی داد و سعی کردیم که همدیگر را شارژ کنیم و گفتیم که حتی در همین شرایط و با وجود رد‌صلاحیت‌های گسترده سعی می‌کنیم از میان کاندیداهایی که ناشناخته هستند و مردم آنها را نمی‌شناسند، لیستی ارایه کنیم. اعتقاد ما این بود که در ازای همین مظلومیت و احقاق حق می‌توانیم پیروز انتخابات شویم. حتی یادم هست تعبیری را به کار بردیم که ما باید تلاش کنیم که سربازهای ما بر ژنرال‌ها و سردارهای جناح مقابل پیروز شوند و این حرکت شروع شد و تلاش‌ها صورت گرفت. اتفاقا برکتی که در همین جا به وجود آمد، این بود که دیدیم در میان همان افراد ناشناخته چه ژنرال‌ها و سردارهای بالقوه بزرگی وجود دارند که ما از آنها غافل بوده‌ایم. نیروهای خیلی خوبی که ناشناس بودند و خوشبختانه توانسته بودند به دلیل همین ناشناس بودن جان سالم به در ببرند و رد‌صلاحیت نشوند. اگر چه در ظاهر سیمای شهر اثری از اصلاح‌طلبان دیده نمی‌شد و حتی در چند روز شروع تبلیغات حتی یک پوستر تبلیغاتی بر در و دیوار شهر از اصلاح‌طلبان نبود در حالی که رقیب ما، تمام فضای تبلیغاتی شهر را گرفته بود اما در زیر پوست شهر و در فضای مجازی دوستان ما به صورت گسترده فعالیت خود را آغاز کردند و رسانه‌های مجازی توانستند کار وسیعی را انجام دهند.

و البته امکانات مادی اصلاح‌طلبان هم در حد رقیب‌شان نبود که بتوانند بنر یا پلاکارد چشمگیر و زیادی در سطح شهر نصب کنند و مجبور بودند که از فضای رایگان و اما پر پتانسیل مجازی استفاده کنند.

بله، همین طور است. به هر حال یک مجموع عوامل که در کنار هم قرار می‌گیرد موفقیت هم به بار می‌آورد. این عوامل نشان داد با وجود همه ظواهر و امکانات مادی که ما در اختیار نداریم اما می‌توانیم با امکانات معنوی انرژی زیادی را ایجاد کنیم که رقیب را کنار بگذاریم. به عنوان مثال صدا و سیما کاملا در مقابل ما بود، بسیاری از تریبون‌های عمومی در مقابل ما بودند، کاندیداهای اصلی ما رد صلاحیت شده بودند و منابع مالی هم اصلا نداشتیم اما در نهایت پیروز این رقابت ما بودیم. حال که به کمبود امکانات مادی اشاره کردیم بگذارید بگویم که یادم می‌آید با چه گدابازی‌هایی مجبور بودیم ستاد را بچرخانیم و هیچ امکاناتی نداشتیم. حتی تقاضا کردیم که هر کدام از کاندیداها در حد ٥٠ میلیون تومان کمک کنند که آنها هم به دلیل این که اغلب‌شان با جیب خالی بودند، در نهایت این مبلغ تحقق پیدا نکرد. بنابراین در حالی که رقیب ما امکانات مالی فراوانی داشت اما اعتماد مردم تعیین‌کننده بود؛ اعتمادی که از آن غافل بودیم اما این‌ بار معجزه کرد و خودش را نشان داد و از این به بعد هم باید از این اعتماد استفاده کرد و باید مراقب باشیم که این سرمایه بزرگ آسیب نبیند.

انتظار پیروزی قطعی در حوزه انتخابیه تهران را داشتید؟ فکر می‌کردید که سی نفر لیست امید در انتخابات مجلس موفق شوند؟

خیر. اصلا این فکر را نمی‌کردیم. گمان می‌کردیم که در دور اول انتخابات سه یا چهار نفر از نامزدهای‌مان پیروز می‌شوند و در دور دوم انتخابات هم می‌توانیم حدود نصف کرسی‌های تهران را به دست بیاوریم. اما باید بگویم که ما انتظار پیروز شدن را داشتیم؛ چرا که یک سری نظر‌سنجی‌هایی که داشتیم، نشان می‌داد که وضع ما خوب است. با این که ظاهر شهر یعنی از لحاظ تبلیغاتی در اختیار ما نبود اما شور و‌ هیجانی که در فضای مجازی که از آن ما بود را می‌دیدیم، ما را بسیار دلگرم می‌کرد و احساس می‌کردیم یک سونامی مثبتی در انتظارمان است.

یکی از مشکلاتی که اصلاح‌طلبان در زمینه تبلیغات داشتنند، در رابطه با پخش تراکت‌ها بود. گویا قرار بوده است که با پست تراکت‌های لیست امید پخش شود اما این اتفاق نیفتاد. ماجرا چگونه بوده است؟

ما با اداره پست قرار داد بستیم برای اینکه این تراکت‌های کوچک لیست ٣٠+١٦ را به درب منازل برساند. اما روز دوشنبه قبل از انتخابات متوجه شدیم که متاسفانه پست کار خودش را انجام نداده است و از طریق اس‌ام‌اس یک نظر سنجی که کردیم که آیا تراکت‌های کف دستی را دریافت کرده‌اید یا خیر و در نهایت معلوم شد که سه - چهارم مردم یا هفتاد و پنج درصد مردم تراکت‌های لیست امید را دریافت نکرده‌اند. بنابراین مجبور شدیم روز سه شنبه در همان فضای مجازی از طریق تلگرام و... هواداران خودمان را به مدد بطلبیم و بگوییم تراکت‌ها را خودشان پخش کنند و به دست مردم برسانند. برای این کار هم آدرس ستادهای خودمان را در مناطق مختلف تهران اعلام کردیم و از مردم و جوانان کمک طلبیدیم که خوشبختانه با استقبال مواجه و ستادها شلوغ شد. می‌دانستیم که احتمالا در میان همه افرادی که به اینجا آمده‌اند ممکن است افراد نفوذی وجود داشته باشند و تراکت‌های ما را بگیرند و به سطل زباله بریزند اما با این حال اطمینان کردیم و این نیروهای جوان و مردمی بودند که بدون هیچ گونه چشمداشتی بر مبنای اعتقاد و باورخودشان آمدند و ظرف ٤٨ ساعت آخر سعی کردند تراکت‌های تبلیغاتی را به دست مردم برسانند و این پروژه هم با موفقیت به انجام رسید.

چه زمانی احساس کردید که در انتخابات موفق شده‌اید؟

جمعه شب تقریبا بیدار بودیم و از مناطق مختلف سعی می‌کردیم خبرها را دریافت کنیم. ضد و نقیض بود و خبر هماهنگی دریافت نمی‌کردیم اما صبح روز شنبه بود که از چند تا صندوق رای توانستم اطلاعاتی به وسیله افرادی که پای صندوق‌ها بودند بگیریم و آنجا بود که احساس کردیم تیر ما درست به هدف اثبات کرده است.

در گفت‌وگویی بیان کرده بودید که اگر روزی قرار باشد دادگاهی در کشور باشد، بدون تردید شماری از نمایندگان مجلس هشتم و نهم باید در آن دادگاه محاکمه شوند اما آنجا اشاره نکردید علت محاکمه باید چه باشد.

ببینید، ما نمی‌توانیم یقه یک نماینده خاص را بگیریم و بگوییم تو مسوول همه مشکلات و خرابی‌ها بوده‌ای. من به عنوان شخصیت حقوقی مجلس این ادعا‌نامه یا کیفرخواست را صادر کردم. من در درون مجلس نهم و هشتم دوستانی را دارم و می‌شناسم که بسیار آدم‌های مسوولیت‌شناس و سالمی هستند ولی شما می‌دانید که تصمیم در داخل مجلس فقط به وسیله یک یا دو نفر گرفته نمی‌شود و به قول معروف با یک گل بهار نمی‌شود؛ اگر چه که این صداها می‌تواند در آن فضا پژواک خودش را داشته باشد، مانند حرف‌های علی مطهری که در مقاطع مختلف به عنوان یک نماینده وظیفه‌شناس مطرح کرده است. اما واقعیت مطلب این است که در آن اتفاقات تلخی که در هشت ساله آقای احمدی‌نژاد افتاد و کشور در آستانه فروپاشی و سقوط قرار گرفت مجلس هشتم‌ و نهم مسوول هستند. برای اینکه آنها بودند که این تخلفات را می‌دیدند و با آن برخورد نمی‌کردند. ما در مجلس اول در ازای تخلفات بسیار کوچک‌تر بنی‌صدر اعتراض می‌کردیم و به او رای عدم کفایت سیاسی دادیم ولی مجلس هشتم و نهم وقتی که دید احمدی‌نژاد یارانه‌ای را که باید به ازای هر نفر ١٥ هزار تومان بدهد از منابع غیرقانونی و منابع ملی شروع کرد به تاراج کردن، سکوت کرد. وقتی که مجلس دید سرمایه‌های ملی که برای مردم است و بدون مطالعات لازم تحت عنوان مسکن مهر در بیابان‌ها بدون هیچ‌گونه خدمات و امکانات زیربنایی هزینه می‌شود هیچ اعتراضی نکرد. وقتی که مجلس دید طرح‌های زود بازده هزاران میلیارد تومانی هزینه می‌شود، صدایش درنیامد که مجموع این عوامل نشان می‌دهد که مجلس مسوولیت نظارتی خود را به درستی انجام نداده است. حتی دیوان محاسبات مجلس گزارش کرد که در یک سال مالی دولت احمدی‌نژاد دو هزار تخلف توسط دولت انجام گرفته است اما باز هم مجلس اعتراضی نکرد. اینها شوخی‌بردار نیست. شما می‌بینید در بسیاری از کشورهای دنیا که ما آنها را نکوهش می‌کنیم به ازای تخلفات بسیار کمتر با افراد برخورد می‌شود ولی در کشور ما که مدعی اسلامیت و ارزش‌ها هستیم این‌طور با منابع و سرمایه‌های ملی بازی می‌شود. من هنوز هم می‌گویم که باید در دادگاه به این موارد رسیدگی شود. البته جایگاهی که می‌توانست و باید با این تخلفات دولت‌های احمدی‌نژاد در آن زمان به‌ طور قاطع برخورد می‌کرد مجلس بود که نکرد.

آقای الویری! برخورد می‌شود اما علت و معلول ماجرا معلوم نمی‌شود. در روند رسیدگی به تخلفات صورت مساله‌ها پاک می‌شود و به مساله رسیدگی نمی‌شود. هر چند خود رییس دولت‌های نهم و دهم هم مجلس را آن‌طور که باید و شاید جدی نمی‌گرفت.

اینها بر‌می‌گردد به عدم تقدس قانون. ما باید شرایطی را در کشور به وجود بیاوریم که شمشیر قانون همیشه در مقابل قانون‌شکنان برنده و تیز باشد و سیستم اجازه ندهد که افراد اجازه کار غیرقانونی داشته باشند اما در زمان آقای احمدی‌نژاد برعکس بود و آقای احمدی‌نژاد خیلی صریح می‌گفت من به قانون مجلس عمل نمی‌کنم و در مقابل، مجلس هم هیچ واکنشی نشان نمی‌داد.

آیا مجلس برای محمود احمدی‌نژاد یک شوخی بود؟

بله. همین‌طور بوده است.

امید دارید که مجلس آینده به کار نظارتی خود به درستی و در شفافیت عمل کند؟

امیدوار هستیم که در آینده، مجلس در کار نظارتی خود درست عمل کند و دستگاه‌های دیگر هم در قوای مختلف به هنجارهای قانونی تمکین کنند. ما هیچ گونه حکومت سایه و دستگاه‌های سایه نداشته باشیم که حتی قدرت آن سایه‌ها از اصلی‌ها بیشتر باشد. اگر ما در این مسیر قدم ‌برداریم بر اساس قانون اساسی موجود به رغم نقص‌هایی که دارد آن وقت است که می‌توانیم به راه درست برویم.

بیش از دو سال از شروع به کار دولت یازدهم گذشته است. خیلی‌ها می‌گفتند که پاشنه آشیل این دولت می‌تواند مساله انرژی هسته‌ای و انتخابات مجلس دهم باشد و حال هر دو این مورد رفع شده است. در سال‌های باقیمانده، پاشنه آشیل دولت حسن روحانی چه می‌تواند باشد؟

کم‌صبری مردم و انتظار حل مشکلات در مقطع زمانی کم یک مشکل جدی است که دولت با آن مواجه است. ببینید شما بعضی وقت‌ها گرفتار یک مشکل یا مسائلی می‌شوید که ممکن است شما را از صبوری خارج کند و تعادل را از دست بدهید. مسائل اقتصادی هم همین‌گونه است و ویرانگری اقتصادی به همین ترتیب است. در بودجه خانواده هم همینطور است. اگر آن کسی که یک خانواده کوچک را مدیریت می‌کند نتواند دخل و خرج زندگی را هدایت کند ممکن است ١٠ برابر بودجه متعارف را هم داشته باشد اما نه تنها این پول موجب سعادت نشود، بلکه موجب فساد فرزندان و فروپاشی کیان خانواده شود. آنچه در کشورمان اتفاق افتاد عبارت از این بود که گرفتار نفرین منابع شدیم به جای برکت و خیر آن منابع. یعنی این دلارهای نفتی که دست زنگی مست افتاد همه هنجارها و چارچوب‌های ما را دچار تزلزل جدی کرد. این تزلزل و ویرانی به هر حال اتفاق افتاد. یک زلزله چند ریشتری می‌تواند یک بنای بزرگی را در عرض چند ثانیه خراب کند ولی وقتی که بازسازی شروع شود، چند سال طول می‌کشد تا خرابی‌ها آباد شود. خراب کردن همیشه راحت است. الان ما مواجه با ویرانه‌ای هستیم که با صبوری باید آن را بسازیم. خیلی‌ها فکر می‌کنند که این ویرانه ظرف چند ماه یا چند سال قابل ساخته شدن است؛ در حالی که تلقی من این است که ما زمان زیادی را احتیاج داریم که به آبادانی برسیم و خرابی‌های گذشته را جبران کنیم. نگاه کنید به روزنامه‌های نق‌زنی که دایما تیتر می‌زنند که چرا طرح صد روزه روحانی به ثمر نرسید، در صورتی که آقای روحانی گفته بود سعی می‌کنم صد روزه آن ساماندهی لازم را برای حل مسائل اقتصادی در کشور به وجود بیاوریم. روحانی هرگز نگفته بود که من صد روزه تورم را از بین می‌برم. روحانی هرگز نگفته بود که صد روزه من کشور را از رکود خارج می‌کنم منتهی گفته بود که سعی می‌کنیم در این صد روز جایگاه خود را بشناسیم و ببینیم که این ویرانه را چگونه باید برای حرکت رو به جلو آماده کنیم و برنامه‌ریزی‌های لازم را انجام دهیم.

معتقدید که برخی از افراد و جریان‌ها می‌خواهند مردم را نا امید کنند؟

جریان‌های پوپولیستی و ضد برنامه دایما سعی می‌کنند مردم را مایوس کنند و صبوری و آرامش مردم را از آنها بگیرند. در حالی که ما برعکس باید به مردم تفهیم کنیم که رفع این خرابی‌ها زمان می‌برد اما در عین حال این اطمینان را به مردم بدهیم که یک مجموعه مدیریتی آگاه، با شعور، برنامه‌ریز و متخصص در حال پیشبرد برنامه‌ها هستند. مردم اگر این امید را داشته باشند، آرامش پیدا می‌کنند. درست مثل بیماری که اگر ببیند کسی که بر بالینش است یک فرد غیر حرفه‌ای است او صبر و تحمل خودش را از دست می‌دهد اما اگر یقین داشته باشد که یک پزشک خوبی در حال درمان او است، بیمار هم احساس آرامش می‌کند و قبول می‌کند که دوران نقاهت را به خوبی سر می‌کند.

ممکن است از سمت کشورهای خارجی هم برای روحانی مشکلاتی ایجاد شود؟

من وجود کارشکنی‌های خارجی را نفی نمی‌کنم. بالاخره کشورهای دیگر بر راستای منافع ملی خودشان کار می‌کنند و بعضی از این کشورها هم خصومت‌های دیرینه و تاریخی با ایران دارند. اما این توطئه‌های خارجی قابل مقایسه با عوامل داخلی نیست. برای نمونه در برخورد با عربستان که در یک عمل ضدحقوق بشر ٤٦ نفر از جمله شیخ نمر را اعدام کرده است، ما اگر هوشیارانه و آگاهانه برخورد می‌کردیم، می‌توانستیم در فضای بین‌المللی کاملا عربستان را به گوشه رینگ ببریم اما به وسیله حرکت ناشایستی که به واسطه برخی از چهره‌های به ظاهر ارزشی صورت گرفت کار به جایی رسید که کاملا ١٨٠ درجه فضا به جای این که علیه عربستان باشد علیه ما چرخش پیدا کرد. من تصور می‌کنم اگر در زمینه عوامل داخلی قوی باشیم و محکم برخورد کنیم و با آگاهی و داشتن برنامه حرکت کنیم و غضنفر‌های داخلی زیر پای ما را خالی نکنند و فرش را از زیر پای‌مان نکشند همه کارها خوب پیش می‌رود.

مهم‌ترین اتفاق تاریخی از زمان روی کار آمدن حسن روحانی به نظرتان چیست؟

روزی بود که برجام پس از قریب سه سال تلاش نفسگیر به نتیجه رسید و توافق صورت گرفت. هم در داخل و هم در خارج افرادی منسجم و جدی بودند که این اتفاق نیفتد. در کشور هم جریان‌هایی به دلیل یا بهانه مسائل ارزشی یا به دلیل جابه‌جایی و از دست دادن منافع مخالف توافق برجام بودند اما پیگیری مستمر دولت و حمایت‌های مقام معظم رهبری از تیم مذاکره‌کننده این پیروزی را رقم زد.

مجلس دهم شبیه به کدام یک از دوره‌های مجلس است؟

هنوز نمی‌توان قضاوت کرد. اگر چه به‌طور تقریبی می‌توان گفت مجلس دهم یک مجلس میانه رو هست و جریان‌های تندرو نمی‌توانند در آن نقشی داشته باشند اما دو عامل دیگر را باید ببینیم. یکی این که دور دوم انتخابات حساس و سرنوشت ساز است و باید ببینیم نتیجه چه می‌شود و مساله دوم اینکه تعداد زیادی از نمایندگانی که از شهرستان‌ها آمده‌اند گرایش‌های سیاسی نامشخصی دارند و معلوم نیست که به هرحال چگونه تصمیم‌گیری می‌کنند و این نیاز به زمان دارد که جایگاه این نمایندگان که مواضع نامشخص دارند مشخص شود. اما بدون تردید مجلس فعلی نسبت به مجلس هشتم و نهم بهتر خواهد بود و ما شاهد آن هنجارشکنی‌ها نخواهیم بود و من فکر نمی‌کنم در مجلس دهم کسی پیدا شود که دنبال سیمان‌ریزی روی افراد باشد و ادبیات مجلس دهم با مجلس نهم متفاوت خواهد بود.

به نظرتان احمدی‌نژاد جدی می‌گوید یا شوخی می‌کند که اگر اصولگرایان با او به ائتلاف می‌رسیدند پیروز انتخابات هفتم اسفندماه بودند؟

تصور می‌کنم که این فراشوخی است. فکر می‌کنم که شکست اصولگرایان در انتخابات را باید در ائتلاف یا همگامی با احمدی‌نژاد جست‌وجو کرد. بالاخره دوست و دشمن و هر کسی که عدد و رقم سرش می‌شود عملکرد هشت ساله او را عملکردی منفی ارزیابی می‌کند. اگر اصولگراها حساب خودشان را از احمدی‌نژاد جدا می‌کردند طبیعتا خرابکاری‌های او، به حساب اصولگرایان واریز نمی‌شد ولی وقتی که اصولگرایان تخته گاز آمدند و از احمدی‌نژاد حمایت کردند وقتی که آمدند از تریبون‌های عمومی اعلام کردند که سخنان احمدی‌نژاد را باید جزو کتاب‌های درسی قرار داد وقتی که بیان کردند اگر خداوند می‌خواست پیغمبر دیگری بفرستد حتما احمدی‌نژاد را می‌فرستاد و تعبیرات آنچنانی و چنین حمایت‌هایی، بالاخره همه‌اش به حساب اصولگرایان واریز شد. پس عامل بزرگ شکست اصولگرایان را باید در حمایت از احمدی‌نژاد جست‌وجو کرد.
نظر شما