دو جوان شوم که به خاطر ربودن دختر جوان و تسلیم او در نیت سیاه تحت محاکمه قرار گرفته بودند به شلاق محکوم شدند.این پسران در جریان تحقیقات توانسته بودند رضایت دختر جوان را بگیرند.
به گزارش صدای ایران و به نقل از روزنامه ایران، رسیدگی به این پرونده 21 خردادماه سال گذشته با شکایت زن جوانی از دو پسر شیطان صفت در دستور کار پلیس تهران قرار گرفت. این زن در تحقیقات گفت: ساعت 5/7 صبح در حوالی بلوار تهرانپارس برای رفتن به خیابان استخر، سوار خودروی مسافرکش شدم که دو پسر جوان سرنشینان آن بودند. هنوز مسافت زیادی نرفته بودیم که راننده جوان تغییر مسیر داد. همزمان اعتراض کردم اما آنان در بین راه مرا به مرگ تهدید کرده و به محل خلوتی بردند، هرچه التماس کردم که رهایم کنند، بیفایده بود دو پسر مرا به شدت کتک زدند سپس در محدوده اتوبان حکیم رهایم کردند. از شدت ترس نتوانستم شماره پلاک خودروی آنها را یادداشت کنم اما احتمال میدهم که در محدوده پل زینالدین دوربینهای مداربسته راهنمایی و رانندگی ردی از دو مرد شوم را ثبت کرده باشد.
براساس ادعاهای زن جوان، تیمی از کارآگاهان پلیس به دستور بازپرس جنایی به بازبینی تصاویر دوربینهای مداربسته آن محدوده پرداختند و توانستند خودروی آدمربایان را شناسایی کنند. بدینترتیب، دو پسر آدمربا به نامهای محمد باقر و فرهود ردیابی و دستگیر شدند.این دو پسر جوان در بازجوییهای ابتدایی جرمشان را به گردن گرفتند و توانستند در مراحل بازجویی رضایت این زن را جلب کنند.بنابراین صبح دیروز دو پسر آدمربا از جنبه عمومی جرم در شعبه هشتم دادگاه کیفری تحت محاکمه قرار گرفتند.محمدباقر وقتی برای آخرین دفاع پشت تریبون قرار گرفت، گفت: اتهام را قبول ندارم چرا که اصلاً آدمربایی و نیت سیاهی در کار نبود. صبح روز حادثه با دوستم فرهود که سرباز بود قرار شد برای مسافرت به شمال کشور برویم از آنجا که پول کم داشتیم قرار شد ابتدا مسافرکشی کنیم که این زن به عنوان نخستین مسافرسوار خودرویمان شد.او افزود:من به او گفتم دربست میبرم. آن زن هم پذیرفت. چون مسیر اصلی بسته بود مجبور شدم از کوچه پس کوچهها حرکت کنم. وقتی به مقصد رسیدم گفتم 15 هزار تومان کرایهات میشود. زن جوان اعتراض کرد و گفت من همیشه با 5 هزار تومان دربست میآیم!من هم گفتم تا 15 هزار تومان را ندهی پیاده نمیشوی خلاصه 15 هزار تومان را گرفتم. وقتی پیاده شد در خودرو را محکم کوبید و گفت میدانم چکار کنم!باور کنید واقعیت ماجرا این بود!
سپس نوبت به فرهود رسید، فرهود نیز حرفهای دوستش را تأیید کرد و گفت: باور کنید ما بیگناهیم و زن جوان به ما تهمت زده است.در پایان سه قاضی عالیرتبه با هم وارد شور شدند و دو پسر جوان را به شلاق تعزیری محکوم کردند.
در ادامه سرویس حوادث جام نیـوز،مصاحبه ای با 2 متهم انجام داده است.
گفت و گو با محمد باقر
چقدر درس خوانده ای؟ فوق دیپلم حقوق دارم.
چند خواهر و برادر داری؟ تک فرزندم و خواهر و برارد ندارم.
شغلت چه بود؟پیک موتوری بودم و ماشین را برای سفر شمال از یکی از دوستانم قرض گرفته بودم.
چرا با ماشین دوستت تصمیم گرفتی مسافرکشی کنی؟من و فرهود هیچ پولی برای سفر نداشتیم. فقط لازم بود 50 هزار تومان به دست بیاوریم تا بتوانیم به شمال برویم.
می خواستید خرج سفر شمال را چطور جور کنید؟ما در شمال میهمان دوستانمان بودیم و فقط کافی بود خودمان را به آنجا برسانیم.
چرا قبلا به آزار زن جوان اعتراف کرده بودی؟از ترس.
به چه موادی اعتیاد داری؟ چند ماهی بود که شیشه مصرف می کردم اما در زندان ترک کردم.
آثار خط روی دستهایت به خاطر چیست؟ در زندان چاقو خوردم.
چرا؟نمی خواهم درباره اش حرفی بزنم . به همین خاطر نمی خواهم حتی برای یک ساعت هم به زندان برگردم.
چه مدت در زندان بودی؟ شش ماه.
چطور توانستی رضایت شاکی را جلب کنی؟پدرم رضایت او را جلب کرد اما من از خجالتم حتی از پدرم نپرسیدم که چه مبلغی به زن جوان پرداخت کرده است.
اگر زن جوان را آزار ندادی پس چرا شرمنده هستی؟ همین که چند ماه در زندان بودم آبرویم خانواده ام پیش همه فامیل و همسایه ها رفت.
گفت و گو با فرهود
چقدر درس خوانده ای؟ دیپلم دارم.
شغلت چه بود؟سرباز بودم.
چرا می خواستی با لباس سربازی به سفر شمال بروی؟وقت نکرده بودم لباسم را عوض کنم.
چطور رضایت شاکی را جلب کردی؟ پدرم و پدر محمد باقر هر روز با التماس مقابل خانه زن جوان می رفتند تا توانستند با پرداخت 100 میلیون تومان رضایت او را جلب کنند.
بعد از آزادی می خواهی چه کار کنی؟ سربازی ام را تمام می کنم و سر کار می روم. من در مدت شش ماهی که در زندان بودم تنبیه شدم.
نظر شما