حاشیهای بر نامه نطنزیها به شرکت بنز!
اغلبمان اینگونهایم که با نگاه به گذشته و غور در پیشینه تاریخی کشورمان، هم نکات مایه غرور و افتخار در آن فراوان میبینیم و هم نقاط تاریک و دردناک زیادی به چشممان میخورد اما زمان روایت که برسد، یا افتخارشماری میکنیم و یا از نکبت بر جایمانده از پیشینیان داد گلایه سر میدهیم. اگر شما استثنا هستید، منظورمان را به خود نگیرید!
«تابناک» با این مقدمه نوشت: لابهلای اخبار عجیب و غریبی که از پیشروی سریع جلادان داعش در عراق میرسید، همزمان با اوج گرفتن تب جام جهانی و بحث و بررسی موضوعات مهم بر جایمانده از چند هفته و چند ماه پیش چون طوفان تهران و خشکسالی بیسابقه در کشور، خبری منتشر شد که جنسش با سایر اخبار به شدت متفاوت بود و همین تفاوت موجب مطرح شدنش شد.
از نظنز خبر رسید که برخی اهالی این شهر نامهای به شرکت بنز نوشته و ضمن توضیح در اینباره که آرم بنز بر گرفته از معماری ایرانی، بهویژه نقوش به کار رفته در مسجد جامع این شهر است، از ایشان خواستهاند که «اعلام کنند پیش از این، چنین نشانی در ایران وجود داشته است.»
آنگونه که در این خبر آمده بود، نامه ارسالشده به بنز حاوی مستنداتی چون تصویر و نقوش مسجد است و در آن اشاره شده که «آرم آن شرکت، از چند صد سال پیش به عنوان تزئینات معماری در کشورمان استفاده میشود. آنطور که در طراحیها و گرافیک معماری ایرانی اسلامی به کار برده شده در تزئینات مسجد جامع نطنز هم میشود این طرح را دید.»
محمدرضا رشیدی دبیر جشنواره گیاهان دارویی و طب سنتی نطنز در اینباره گفته است: «میدانیم ممکن است طراحی این آرم اتفاقی بوده باشد ولی به هر حال این موضوع قابلیت پیگیری دارد و میخواهیم مسئولان این شرکت اعلام کنند پیش از این، چنین نشانی در ایران وجود داشته است.»
آنگونه که تصاویر پیوست به نامه نشان میدهد، ستاره سه پری که موسسان بنز از طرح دایملر (۱۹۰۹- قدیمیترین سازنده خودروهای بنزینی در جهان) اقتباس کرده و آن را نشاندهنده تسلط خودشان بر زمین، دریا و آسمان تفسیر کردند، در کاشیکاری مسجد جامع نطنز به چشم میخورد؛ البته با در نظر داشتن این نکته ظریف که آرم بنز جدای این ستاره خاص، تاجی پیرامون خود دارد که بخشی لاینفک از نماد این شرکت است.
فارغ از ریختشناسی نماد و بررسی وجوه تمایز آنها، گلایه این شهروندان نطنزی به بنز از اینرو جالب توجه است که نوعی شیفتگی دوگانه در آن به چشم میخورد؛ شیفتگی به میراث ایرانی و همچنین شیفتگی به بنز، که اولی در جنبه محکوم کردن بنز با نامهنگاری مشهود است و دومی با درخواست از ایشان برای تایید پیشینه تاریخی ما!
بدین ترتیب آنچه این نامهنگاری را کلید زده، میتوان در ردیف شیفتگیهای جامعه امروز ایرانی قرار داد که گاه گذشته و آنان که در گذشته میزیستند را تا جایی بالا میبریم که شیفته برتریهایشان شده و به سعادتشان رشک میورزیم و گاه اینقدر آن را بد میانگاریم که از تمام آن بیزار شده و قبله نگاهمان را در آن سوی مرزها میجوییم.
ماجرا زمانی ملموستر میشود که توجه کنیم با این نوع نگرش، تلاش خواهیم کرد از همه چیز برای بالا بردن یا کوبیدن گذشته بهره گرفته و شرایط را برای رسیدن به نتیجه دلخواه فراهم آوریم که در نتیجه از تفسیر به رای و حتی آسمان ریسمان کردن در امان نخواهیم بود و هیچ بعید نیست حتی خط صافی را هم نشانه تشابه یا خط افتراق دو چیز بینگاریم و همانگونه که در این نمونه مطرح شده، درزبندی کاشیکاری مسجد با یک نشان ساده و ابتدایی، دستمایه نامهنگاری به یکی از مشهورترین خودروسازان دنیا شده است.
از این دست نمونهها به کرات میتوان یافت اما آنچه بیشتر اعتبار گرفته و توانسته به رسانهها راه یابد، اغلب مشابهت اشکال به کار رفته در معماری با نمادهایی خاص است که در کشورمان به مدد یاری برخی خواص، در نمادیابی فراماسونری به کار گرفته شده و کاری کرده که گاه حتی نردههای به کار گرفته شده برای جدا کردن حریم اتوبوسهای خط ویژه نیز از معرض قضاوت دور نماند.
شاید نامه اهالی نظنز به بنز مجال بدی نباشد برای قضاوت در اینباره که چقدر بر پایه حقیقت و منطق میاندیشیم و قضاوت میکنیم، نه تفسیر به رای و آنچه دوست داریم استنباط کنیم؟!