حملات اصولگرایان، فرصت اصلاحطلبان
«بعد از انتخابات هفتم اسفند و خصوصا در سال جدید، حملات سیاسی به دولت یازدهم به شکل مشهودی شدت گرفته است. فراتر از هر نوع ذهنخوانی درباره دلایل شدت گرفتن این موضع مخالفت، در مقام تفسیر سیاسی باید گفت که این نوع از موضعگیری در شرایط سیاسی جدید میتواند طبیعی و حداقل قابل درک باشد چرا که دولت به عنوان رقیب این جریان در سیاست خارجی و مجموعه دولت و اصلاحطلبان در سیاست داخلی توانستهاند موفقیتهای جدی را به نام خود رقم بزنند.»
به گزارش صدای ایران، غلامحسین کرباسچی با این مقدمه در ستون "نگاه روز" روزنامه اعتماد نوشت: «تغییر ترکیب مجلس برای اصولگرایان منتقد دولت به معنای تضعیف آنها در نهادی است که هم دارای کارکرد یک تریبون قوی سیاسی است و هم امکان دخالت و تاثیرگذاری بالایی در سیاستها و برنامههای جاری کشور دارد. اما مساله اساسیتر این است که این وضعیت تازه نقطه آغازین سال و شرایطی برای اصولگرایان منتقد دولت است که باید در انتهای آن به انتظار جدیشدن صفکشیها برای انتخابات ریاستجمهوری و همینطور شوراهای اسلامی باشند.
قطعا رسیدن همراه با آرامش به آن نقطه برای جریانی که در آغاز سال جدید بیش از دو سال و نیم دستش از نهادهای قدرت کوتاه شده است، چندان امکانپذیر نیست. به عبارتی این جریان باید در شرایطی به فکر صفکشیهای سال ٩٦ باشد که در تجربه دو شکست و عدم موفقیت سیاسی در سالهای ٩٢ و ٩٤ و همینطور واگذار کردن دست بالا در حوزه سیاستهای کلانی مثل موضوع هستهای، هم روحیه بازیسازانش را از دست داده و هم روحیه پایگاه اجتماعیاش را. از این حیث رفتار منتقدان و مخالفان دولت در سال جدید را نمیتوان چندان غیرطبیعی دانست. چه آن که این وضعیت قانون و قاعده نانوشته اکثر مبارزات و رقابتهای سیاسی در تمام دنیاست.
ما شاهد هستیم که در دنیا حتی از دو سال قبل از انتخاباتهای تاثیرگذار چنین دست موضعگیریهایی آغاز میشود و مهمتر این که در بسیاری جاها نه تنها این وضعیت، زمینه چالش بین احزاب و گروههای سیاسی را فراهم میکند که حتی در فرآیندی پیش از آن دامنه آن از چالشهای درون حزبی آغاز میشود. نکته مهم در این میان آن است که چنین مبارزه و رقابتی که غیر طبیعی نیست، تبدیل به وضعیتی غیرمطلوب نشود. به عبارتی این موضوع همان کنترل فضای چالشهای سیاسی در چارچوب همان رقابتهای تعریف شده است. به هر تقدیر عرصه انتخابات و فعالیت سیاسی رقابتی عرصه همین دست مدح و ذمها و حمایتها و انتقادات است که گروههای سیاسی متوجه همدیگر میکنند. از این منظر وضعیت فعلی نباید چندان هم مورد نگرانی جریانهای هوادار دولت باشد. خصوصا آن که نه شخص رییسجمهوری و دولت و نه فعالان سیاسی و گروههای هوادار این جریان نیز در مقابل انتقادات و حملاتی که صورت میگیرد، ساکت نیستند و در این سوی میدان نیز پاسخهایی به این دست موضعگیریها انجام میشود.
در چنین شرایطی که جامعه و افکار عمومی شاهد یک بگو مگو و نقد جدی سیاسی هستند، فرآیند رقابت در این چارچوب میتواند کمک شایانی به روشن شدن برخی مسائل باشد و در ضمن آن جامعه با تحلیلهای عمیقتر و صحیحتر نیز برخورد کند و آشنا شود. به عبارت دیگر اگر فعالان سیاسی هر جریانی نیازمند فضایی برای اظهارنظر و بیان اعتقادات و دیدگاههای خود و ابراز نقدهای خویش باشند قطعا بهترین فضا برای چنین چیزی در دل نقدهایی به وجود میآید که جریان رقیب مطرح میکند. این همان مجالی است که برای سخن گفتن و در قدمی متعالیتر، گفتوگو ایجاد میشود. مجالی که فعالیت و تکاپوی هرطرف میتواند زمینه را برای تکاپوی طرف مقابل مهیا کند. روش شدن افکار عمومی نیازمند بحثهایی جدی و بدون تعارف است و محال است چنین بحثهایی در فضایی مطرح شوند که یک طرف قابلیت ابراز نظر کمتری داشته باشد.
تنها چیزی که وجود دارد این است که این بحثها و تقبلهای سیاسی منجر به کینهتوزی و رفتن دوباره به فرآیند حذف رقیب شود. جدای از این اگر همین مدت گذشته از عمر دولت مورد واکاوی قرار بگیرد، متوجه خواهیم شد که بسیاری از مباحث جدی و لازمی که توسط رییسجمهوری و برخی اعضای کابینه مطرح شده است، در پاسخ به همان نقدها و حملاتی است که منتقدان جریان اعتدال ترتیب داده بودند. در واقع در صورت فرض حذف آن انتقادات و حملات، جامعه هیچگاه با برخی حقایق گفته شده توسط مسوولان و فعالان سیاسی مواجه نمیشد. خلاصه سخن در این خصوص اینگونه میتواند باشد که اصلاحطلبان و هواداران دولت باید فعالیتهای جریان رقیب را در باب نقدها و حتی در برخی موارد حملات سیاسی به فال نیک بگیرند و به آن به چشم یکی از ملزومات و احتیاجات واقعی رقابت سیاسی نگاه کنند که هر چند شاید زحمتهایی نیز برایشان فراهم میکند، اما همزمان فضای سخن گفتن و بیان نقطهنظراتی را هم در اختیار آنها قرار میدهد.»
نظر شما