سه‌شنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۳ - 2024 October 15

تأملی بر یک سال سیاست‌ خارجی ترکیه

سیاست هایی که آنکارا را به بن بست کشاند
کد خبر: ۱۰۴۸۵۲
تاریخ انتشار: ۰۴ فروردين ۱۳۹۵ - ۲۱:۴۱
 صادق ملکی کارشناس مسائل خاورمیانه از سیاست هایی می گوید که آنکارا را طی یک سال اخیر به بن بست کشاند.

صدای ایران - به گزارش انتخاب، ورود دیرهنگام ترکیه به منازعه ضد داعش، تحولات سیاسی سوریه و عراق را وارد فاز جدیدی کرد. در این میان برخی از ناظران بر این باورند که اهداف و رویکرد ترکیه در تحولات عراق و سوریه توأم با پیچیدگی و تناقض است. این پیچیدگی زمانی آشکار می‌شود که شاهد هدف‌گیری نیروهای پ. ک. ک از سوی حزب عدالت و توسعه هستیم. به عبارتی این کشور به بهانه مبارزه با داعش در تلاش برای تضعیف موقعیت رقیب - نیروهای کردی- در مرز با سوریه و عراق است. از سوی دیگر سیاستی هماهنگ شده میان آنکارا و ریاض و تلاش برای سرنگونی اسد از قدرت وجود دارد. در همین خصوص در گفت‌و‌گو با صادق ملکی، کارشناس و تحلیلگر ارشد سیاسی تناقض رفتاری ترکیه را مورد بحث قرار داده‌ایم.

گفته می‌شود اتحادی نانوشته میان ترکیه و داعش وجود دارد که نشأت گرفته از سیاست <دشمن مشترک> آنها یعنی اسد و کردها است. این تحلیل را چه اندازه معتبر می‌دانید؟

ظهور پدیده داعش تا حد زیادی نتیجه سیاست‌های ترکیه در رقابت با ایران در عراق و سوریه بوده است. از این‌رو نگاه ترکیه به داعش نگاهی راهبردی است و در شرایط مختلف متناسب با شرایط منطقه، عمل می‌کند. اظهارنظرها و دیدگاه‌های احزاب مخالف در درون پارلمان ترکیه نیز حکایت از این دارد که دولت حزب عدالت و توسعه عامل محرک و تقویت‌کننده داعش بوده است. در این خصوص تنها نگاهی به افشاگری‌های حزب جمهوریخواه خلق دومین حزب بزرگ ترکیه کافی است. این حزب بارها در پارلمان ترکیه اسنادی را منتشر کرد که نشان می‌داد، دولت دارای ارتباط لجستیکی و بسیار قوی و تنگاتنگ با داعش است. افشاگری‌های رسانه‌ای در ترکیه هم، همین امر را تأیید می‌کند. اعضای داعش با مساعدت دولت ترکیه در استانبول براحتی مصاحبه مطبوعاتی برگزار کرده، مجروحان خود را درمان و در مرز مشترک ترکیه - سوریه پایگاه آموزشی ایجاد کرده‌اند. سیاست‌های سلبی ترکیه در روند تحولات سوریه، هنگامی که رؤیای این کشور برای سقوط سه ماهه اسد بر باد رفت شدت و حدت بیشتری به خود گرفت. از این‌رو امروز طرح مبارزه با داعش بیش از آنکه واقعی باشد، صوری است. باور به مبارزه ترکیه با داعش ساده لوحی است زیرا آنکارا کماکان از عنصر داعش به عنوان ابزاری برای تنظیم معادلات خود در منطقه استفاده می‌کند.

از دیدگاه ترکیه وقوع دو تحول شرایط و ژئوپلیتیک منطقه را شدیداً تحت تأثیر قرار داد. نخستین تحول سقوط صدام در عراق بود. این امر برای ترکیه که وارث امپراتوری عثمانی بود و با توجه به آنکه صدام جلودار مبارزه با شیعیان بود، پذیرفتنی نبود. از فردای سقوط صدام ترک‌ها اعلام کردند دولت عراق باید دولتی فراگیر و مشارکتی باشد. استفاده از عبارت دولت فراگیر توسط آنکارا در عراق، در‌واقع نفی دموکراسی عددی شیعیان بود. ترک‌ها با به کار‌گیری عبارت فراگیر در تلاش برای تضعیف موقعیت شیعیان بودند. در سال 2004 ملک عبدالله پادشاه اردن ژئوپلیتیک هلال شیعی را مطرح کرد. در همان سال در استانبول کنفرانس تشیع صفوی برگزار شد. این کنفرانس و طرح هلال شیعی هر دو با هدف مقابله با قدرت‌گیری ایران و به منظور زمینه‌سازی برای برخورد میان اهل تسنن با شیعیان بوده است. با این رویکرد نخستین گام‌ها برای ایجاد هماهنگی و تشکیل محور ترکی- عربی شکل گرفت.

تحول بعدی سال 2011 متعاقب با آغاز تحولات سوریه رخ داد. در این زمان ترکیه درصدد برآمد از وضعیت پیش آمده نهایت بهره‌برداری را برای تضعیف جایگاه ایران و ارتقای موقعیت خود بکند. به عبارتی تحولات سوریه می‌توانست جبرانی برای شکست‌های اعراب و ترکیه در عراق باشد. برای همین امر با تمام قوا وارد معادله تغییر هرم قدرت در این کشور شدند. در همین زمان داوود اوغلو معمار سیاست خارجی ترکیه در مصاحبه‌ای مطبوعاتی در لبنان اظهار داشت، منطقه تاکنون تحت تأثیر موج شیعی- انقلابی ایران بوده است و پس از این باید تحت تأثیر موج سنی قرار گرفته و این نگاه بر منطقه حاکم شود. اما اسد سه ماهه سقوط نکرد و در ادامه نیز با شدت گرفتن جنگ اسد با جریان‌های تکفیری، اشتباه محاسبات استراتژیک ترکیه روشن شد.

در این میان چگونگی وضعیت سوریه پس از سقوط اسد، خود به نقطه ابهام مهمی تبدیل شد که باعث شد، غربی‌ها نسبت به مواضع گذشته‌شان در سوریه قدری انعطاف نشان دهند. عملکرد غیر انسانی داعش و انجام بمب‌گذاری‌های متعدد در فرانسه، لبنان و ترکیه باعث شد، دنیای غرب متوجه خطرات بنیان کن داعش شود. لذا کشورهای غربی شروع به تجدید نظر در مساعدت‌های خود به ترکیه کردند.
ترکیه هم مجبور شد در ائتلاف ضد داعش به شکل تاکتیکی مشارکت کند. البته این سیاست اعلامی بود و هرگز به مرحله عمل نرسید. مهم‌ترین هدف مبارزاتی ترکیه در سوریه، مبارزه با کردهای سوری است که آنان را وابسته به پ. ک. ک می‌داند. ترکیه در طول تاریخ جمهوریت و خصوصاً از زمان آغاز مبارزه پ.‌ک.‌ک در سال 1984 چون با معضل کردی و خطر تجزیه مواجه است نسبت به تأسیس کانتون‌های کردی و اتصال آنها به هم فوق‌العاده حساس است. آنکارا در این زمینه اعلام کرده است که عبور نیروهای کردی را از غرب فرات تحمل نخواهد کرد. نکته قابل تأمل آن است که در حالی که ترکیه برای تسلط کردها بر بخش‌هایی از خاک سوریه خط قرمز تعیین می‌کند، در هیچ مقطعی این کشور نسبت به تسلط داعش بر نقاط مختلف سوریه و عراق برای خود خط قرمز تعیین نکرده است. قیاس این دو موضع نشانگر آن است که آنکارا در مبارزه با داعش از صداقت لازم برخوردار نیست. حتی گفته می‌شود که ترکیه امروز با ورود به شمال عراق در تلاش برای حفظ داعش با نام و اسم دیگری است.

‌ ارتباط ترکیه با داعش از چه نوعی است. آیا میان دستگاه‌های ارتباطی ترکیه با اعضای داعش دادو ستد کامل وجود دارد؟

به‌نظر می‌رسد ترکیه از ناحیه کردهای سوری احساس تهدید می‌کند و بقای دولت اسد را برخلاف منافع خود تلقی می‌کند. ترکیه این توجیه را می‌کند که وقتی تهدید امنیتی برای کشوری ایجاد می‌شود، کشور مورد نظر می‌تواند از هر عنصری برای تضعیف و رفع تهدید بهره‌برداری کند. حمایت علنی ترکیه از طارق الهاشمی و اعطای پناهندگی به وی و حمایت از داعش با این نگاه شکل گرفت.

در حال حاضر بسیاری از عناصر بعثی تحت حمایت‌های جدی آنکارا هستند. از آنجا که بخش مهمی از بدنه داعش از بعثی‌های صدام است بی‌تردید ترکیه با استفاده از شبکه‌های نفوذی خود سیاست‌ها و اهداف خود را با داعش از کانال آنها هماهنگ می‌سازد. نکته دیگر اینکه بنابر اخبار درج شده در رسانه‌های ترکیه حدود 5 هزار تبعه این کشور وارد شبکه‌های مختلف داعش شده‌اند. جذب این حجم از نیرو در کشوری با ساختار سکولار و امنیتی بالا بدون چراغ سبز نهادهای اطلاعاتی و امنیتی آنکارا امکانپذیر نبوده است.

 

با گذشت زمان به نظر می‌رسد منافع و استراتژی عربستان و ترکیه در تحولات عراق و سوریه همپوشانی دارد. این دو کشور اهداف مشترکی همچون تضعیف ایران و ساقط کردن اسد از قدرت را دنبال می‌کنند. از دیدگاه شما این اتحاد به اهداف خود می‌رسد و در کل دوام آن را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

عنصری به نام ایران قدرتمند و رقابت با این کشور در سوریه و عراق خواسته یا ناخواسته سبب نزدیکی ریاض و آنکارا شده است. ترکیه و عربستان با توجه به گذشته تاریخی و فرهنگ سیاسی همخوانی چندانی با یکدیگر ندارند. ترک‌ها اعراب را خائن و از مقصران اصلی در سقوط امپراتوری عثمانی می‌دانند. درمقابل عرب‌ها هم که حدود 5 قرن تحت سیطره عثمانی بودند، خاطره خوشی از حاکمیت ترک‌ها ندارند. این تنفر تا جایی است که برخی ناظران ظهور وهابیت و هویت‌یابی آن را نوعی واکنش یا مبارزه با عثمانی‌ها می‌دانند. تغییر معادله قدرت در عراق و توهم ناشی از هلال شیعی، سبب نزدیکی دو گفتمان وهابیت و نئوعثمانی شد.

هدف مشترک جناح وهابیت و نِئوعثمانی در شرایط فعلی تسلط ژئوپلیتیک است. این دیدگاه نقطه مقابل دیدگاه جمهوری اسلامی است. حضرت امام خمینی(ره) وحدت و همبستگی میان مسلمانان را شرط ضروری آزادی و رهایی جوامع اسلامی از تسلط استکبار می‌دانست. تعیین جمعه آخر ماه رمضان به عنوان روز قدس تلاشی برای ایجاد وحدت در جوامع اسلامی از سوی امام بود. متأسفانه این نگاه و هزینه‌های پرداختی ایران برای فلسطین از سوی ترکیه و اعراب نادیده انگاشته شده و حتی در برخی موارد، منجر به نگاهی رقابتی شده که تخریب ایران را وظیفه خود می‌داند. در حال حاضر محور آنکارا، ریاض و دوحه با ایجاد شرایط بحرانی در منطقه تلاش می‌کنند با حرکت‌های تخریبی قدرت منطقه‌ای ایران را تضعیف کنند. هم راستا شدن سیاست‌های آنکارا و ریاض باعث صدمه جدی به پرستیژ و وجهه منطقه‌ای ترکیه نیز شده است. قرار گرفتن ترکیه در کنار رژیم مرتجع عربستان به عنوان کشوری که قرار بود الگوی دموکراسی و توسعه منطقه باشد، هم از منظر داخلی و بین‌المللی و هم از لحاظ امنیتی برای ترکیه هزینه داشته و خواهد داشت.

‌ رویارویی و تضاد منافع ترکیه و روسیه را در بحران سوریه چگونه می‌بینید؟ آیا این دو کشور همچنان بر محور تخاصم باقی خواهند ماند یا اینکه در آینده نزدیک شاهد بهبود اوضاع خواهیم بود؟

روابط ترکیه و روسیه متأثر از دو عامل همسایگی و معادلات جهانی است. پیشینه تاریخی، الزامات ناشی از همسایگی و نیازهای متقابل دو کشور باعث شده است روسیه نخستین شریک ترکیه
باشد.
از سوی دیگر روابط ترکیه و روسیه تحت تأثیر رقابت‌های غرب و مشخصاً امریکا با روسیه بوده است و ترکیه به عنوان عضوی از جامعه غرب در این معادله نقشی جدی داشت. روسیه با سوریه به خاورمیانه بازگشته است. این بازگشت، بازگشت نمادین نیست بلکه روسیه را عملاً و جدا وارد درگیری در تحولات سوریه کرده است. از این‌رو روسیه وارد منازعه کشوری شده است که طولانی‌ترین مرز را به طول 900 کیلومتر با ترکیه دارد. با سقوط هواپیمای سوخو روابط گرم اقتصادی و تجاری ترکیه و روسیه، تحت تأثیر عمیق بحران سوریه قرار گرفته است. با توجه به عضویت ترکیه در ناتو و روابط ویژه آنکارا - واشنگتن، به نظر می‌رسد سقوط سوخوی روسی اقدام محاسبه شده‌ای بود که امریکا از طریق ترکیه به منظور جبران بخشی از شکست‌های خود در کریمه، اوکراین و گرجستان، به
روسیه وارد کرد.

در‌ واقع سقوط سوخو، انتقام امریکا از کانال ترکیه از روسیه بود. فارغ از هر تحلیلی، سقوط سوخو صدمه به پرستیژ روسیه بود. در رابطه با پرسش دوم باید گفت از آنجا که تحولات در سوریه سیال است متناسب با این تحولات جهت‌گیری روسیه و ترکیه نیز متحول خواهد شد.

اگر دورنمای امیدوار کننده‌ای در سوریه برقرار شود و طرفین به جدول زمانی مناسب برای خروج از وضعیت بغرنج پیش آمده دست یابند، آن وقت احتمال کاهش تنش میان آنکارا و مسکو نیز وجود خواهد داشت.

نظر شما