غنایم احمدینژاد از شکست اصولگرایان
آن روز که احمدینژاد با ردصلاحیت کاندیدا و مرشدش (اسفندیار رحیم مشایی) در خرداد 92 روبهرو شد، کینه اصولگرایان را در دل نگهداشت تا انتقام این ضربه را در موقعیتی مناسب از آنها بگیرد.
آن روز که احمدینژاد با ردصلاحیت کاندیدا و مرشدش (اسفندیار رحیم مشایی) در خرداد 92 روبهرو شد، کینه اصولگرایان را در دل نگهداشت تا انتقام این ضربه را در موقعیتی مناسب از آنها بگیرد.
به گزارش صدای ایران، روزنامه «قانون» ادامه داد: از شواهد مشخص بود که در انتخابات 92 او ظرفیت آرای خودش را به سبد هیچ اصولگرایی نمیریزد و تنوع کاندیداهای اصولگرا و عدم اجماع (که ناشی از اختلافات شدید گفتمانی میان آنها بود) شکست بزرگی را برای آنها رقم زد.
این جریان با درسی که از انتخابات ریاست جمهوری 92 گرفته بودند، تلاش کردندانتخابات 94 را با مدل نمایشی«وحدت» پیش ببرند ولی باز هم استفاده از چهرههای ناکارآمد در عالم سیاست، آنها را از میدان به در کرد و اینجا بود که یاران احمدینژاد دست به کار شدند و بر طبل شادی کوبیدند و به مردم گفتند: «دیدید، این افراد بدون ما هیچ هستند!»
آغاز نمایش
اما ماجرا از اینجا شروع شد که در بحبوحه ثبتنامهای انتخاباتی وقتی از احمدینژاد در مراسم ختم سرلشکر سلیمی درباره نامزدهای انتخابات مجلس سوال کردند، گفت: «نامزدها هم در دوره نامزدی همدیگر را دوست داشته باشند و هم پس از ازدواج!» او این سوال جدی را درباره مهمترین واقعه سیاسی روز به عمد با طنز پاسخ داد تا نشانهای باشد از اینکه به هیچ وجه نمیخواهد موضعگیری سیاسی داشته باشد. اما سوال این بود که آیا احمدینژاد برای همیشه قصد دارد ردای سیاست را رها کرده و به «گفتمان سازی انقلاب اسلامی» بپردازد!؟ به طورکامل واضح بود که پاسخ این سوال منفی است و میتوان گفت که او برای تبدیل شدن به گزینه اصلی محافظهکاران جناحراست در سال 96 راه سختی را در پیش دارد.
در مقالههای پیش از انتخابات اشاره کرده بودیم: «شکست حداکثری اصولگرایان در انتخابات پیش رو، خواسته قطعی احمدینژاد است. تصور رئیس دولتهای نهم و دهم این است که این مسأله سرمایه واقعی او برای بازگشت به قدرت است.» دو هفته بعد از آنکه بزرگان اصولگرایی در راهیابی به مجلس دهم از حوزه انتخابیه تهران باز ماندند، او نیز موقعیت را مغتنم دانست و ورود به سیاست را با شیبی ملایم از ورامین آغاز کرد.
قدمهای آهسته به سمت قدرت
سخنرانی روز هفته گذشته احمدینژاد در گلزار شهدای ورامین، نقطه بازگشت او برای کاشتن بذر کاندیداتوریاش در زمینی است که فکر میکند برای او هموار شده است! به باور او حال و بعد از دو شکست انتخاباتی زمین آماده است تا اصولگرایان دوباره برای زنده ماندند در عرصه سیاست دست به دامان او شوند. البته برای بیان برخی مسائل هنوز زود است، اما به طور حتم اصولگرایان برای همه خواهند گفت نقش صادق محصولی در فرآیند بستن لیست ائتلاف موسوم به اصولگرایی در تهران چه بود و این «نقش» چگونه توانست لیست را نابود کند تا زمین محافظهکاران برای بازگشت احمدینژاد شخم زده و هموار شود.
نقشهها با بهار میآید
اما با ورود به سال جدید احمدینژاد فضا را آمادهتر خواهد کرد. در این زمینه افراد رسانهای و سیاسیون خاصی پالسهای بازگشت به او را صادر کرده و شاید صریحترین موضعگیری را در اینباره، روحالله حسینیان داشته که گفته است: «من فکر میکنم در نهایت اگر در این معادله کسی به کس دیگر احتیاج داشته باشد، این اصولگرایان هستند که به احمدینژاد نیاز دارند. هم از نظر سبد رأی احمدینژاد و هم از این نظر که بتواند به حرکت آنها نظم دهد.» (دولت بهار، 18 آذر 94).
داوری از نزدیکان احمدینژاد که امور رسانهای او را ساماندهی میکند نیز قبل از انتخابات گفته بود: «فقط احمدینژاد میتواند روحانی را در سال 96 شکست بدهد. رای اصولگرایان 12 درصد است و اصولگرایان هرگاه با احمدینژاد همراه نشدند شکست خوردند.» (عصرایران، 94.11.28) آخرین اظهارنظر را هم بعد از انتخابات اخیر اسماعیل کوثری داشت که خواهان بازگشت اصولگرایان به سوی احمدینژاد شده بود. اما سوال این است که آیا او تنها گزینه محافظهکاران جناح راست در انتخابات آینده خواهد بود؟
برائت و دعوت از یک مهره
به نظر میرسد چند ماه اولیه سال 95 را با سروصدای احمدی نژادیها برای بازگشت او به سیاست و ترمیم باختهای اصولگرایان روبه رو خواهیم بود، اما این روند تغییر خواهد کرد. این نکته را فراموش نکنیم که انتخابات سال ۹6 از همین سال 95 کلید میخورد. هفت ماه اولیه سال آنها که قصد ورود به انتخابات را دارند خود را عرضه میکنند. ماههای پایانی سال رقابتها برای حذف درونی شکل میگیرد و از اسفند سال آینده رقابت رسمی برای خرداد 96، آغاز میشود. در این وضعیت دولت روحانی به هیچ وجه بیتمایل نیست که احمدینژاد گزینه اصولگرایان باشد.
این نکته نیز به دو دلیل اصلی قابل فهم است اول اینکه اگر احمدینژاد کاندیدای مقابل روحانی باشد به طور حتم اصلاحطلبان یکبار دیگر همه ظرفیت خود را پشت سر روحانی جمع خواهند کرد و نکته دوم اینجاست که روحانی باتوجه به حضور چهارساله در پاستور، پروندههای مناسبی برای مقابله با احمدینژاد در اختیار دارد که از آنها استفاده خواهد کرد و اصولگرایان هم این موضوع را به خوبی میدانند. همانطور که زاکانی پیش از این گفته بود، «دوم خردادیها علاقهمند هستند همه اصولگرایان را در چهره احمدینژاد تعریف کنند و گذشته را تا قدری سیاه جلوه دهند که بتوانند آن را در پرونده اصولگرایان بنویسند».
تنفس مصنوعی به جریانی مرده
با این حال نباید فشارهایی که در درون اصولگرایان برای بازگشت به احمدینژاد به جهت احیای جریان ورشکسته و مرده محافظهکار وجود دارد را نادیده گرفت. بدنه جریانی خاص که خود را از قشر مذهبی جامعه میدانند به شدت از آرای مردم و انتخاباتهای گذشته ناراحت و عصبانی است. جریانی که در درون اصولگرایان بدنه اصلی رای است و در انتخابات 92، ماجرای برجام، سفارت عربستان و انتخابات 94 احساس میکند به سختی شکست خورده است. این طیف هنوز تصمیم خود را برای بازگشت به احمدینژاد نگرفته اما پتانسیل آن را دارد و تلاش میکند رفته رفته ماجرای خانه نشینی و وقایع مربوط به مشایی را فراموش کرده یا بهتر بگوییم خود را به آن راه بزند.
بازگشت به اصلح پایداریها
از میان سیاسیون جریان محافظهکار، عامل شکاف اصلی جای دیگری است. احمدینژاد با دوگزینه اصلی در درون اصولگرایان باید رقابت کند که به طور حتم یکی از این دو گزینه سعید جلیلی خواهد بود. صادق محصولی نقش حلقه واسطهای را بازی میکند که در پشت پرده میان احمدینژاد و پایداری در تردد است. اگر او در انتخابات اخیر با چسباندن پایداریها به لیست موسوم به اصولگرایی، طیف رهروان و یاران لاریجانی را از بدنه محافظهکاران دور کرد، اما در پروژه نزدیکی احمدینژاد به پایداری موفق نخواهد بود، چراکه نگاه پدرخوانده به سمتی دیگر است. در همین راستا شاهد بودیم که بعد از جلسه خبرگان روز سهشنبه هفته گذشته آیتالله مصباح که نتوانسته بود رای مردم تهران را برای ورود به این مجلس در دوره پنجم کسب کند، به دیدار سعیدجلیلی رفت.
مریدان وی نیز در حالی که چهارزانو روی زمین نشستند به یکی از تندترین سخنرانیهای پدر معنوی جبهه پایداری گوش میکنند. اهمیت این دیدار را باید در جای دیگری جستوجو کنید. کاندیدای جبهه پایداری در انتخابات 92 سعید جلیلی نبود. آیتالله مصباح در اظهارنظری اغراقآمیز باقری لنکرانی را «اصلحترین فرد زیر آسمان خدا» معرفی کرده بود. اما این «اصلحترین» فرد، بنا به برخی دلایل کنار زده شد تا آیتالله، روغن ریختهاش را نذر جلیلی کند. با این حال در اولین سفر جلیلی به قم (بعد از تایید صلاحیت) او به دیدار آیتالله مصباح یزدی نرفت و این موضوع سادهای نبود.
البته علی باقری که مسئولیت ستاد انتخاباتی جلیلی را برعهده داشت در مورد چرایی عدم این دیدار گفته بود: «چون سفر جلیلی در روز سه شنبه انجام شد و آیتا... مصباح یزدی در این روز دیداری ندارند، بنابراین برنامه دیدار هماهنگ نشد.» ولی بعدها دیدارهای متفاوتی صورت گرفت و حال امروز ماشاهد آن هستیم که پدرمعنوی جبهه پایداری خودش به دیدار گزینه مورد نظر میرود و اظهارات جدیدی را درباره «صندلی» و «مقام» برزبان جاری میکند.
گزینه مارگزیدههای سنتی
مصیبتنامه جریان محافظهکار به اینجا ختم نمیشود و جلیلی هم تنها فردی نیست که احتمال رقابتش با احمدینژاد وجود دارد. بخشهایی از اصولگرایان که مارگزیده شدند،نه از احمدینژاد دل خوشی دارند و نه از جبهه پایداری بنابراین به دنبال مطرح کردن گزینه دیگری هستند که اصولگرایان سنتی در این چارچوب تعریف میشوند. اگر بدنه مذهبی محافظهکار حاضر است از کف خیابان برای اصولگرایان رای جمع کند، این طیف سنتی آنهاست که هزینه آن را پرداخت میکند.
به عبارت سادهتر، پول تبلیغات آنها که «شورمندانه شعار میدهند» را همیشه اصولگرایان سنتی تامین کرده و این بار نیز پرداخت خواهند کرد. از همین رو آنها به دنبال گزینه خودشان هستند که فاکتورهای دیگری مانند، ساده زیستی، ولایتمداری و سابقه اجرایی را نیز با خود داشته باشد. گزینهای که در حوزه «محرومان» کارکرده، از محبوبیت میان طبقه ضعیف جامعه برخوردار بوده تا بتواند رای ثابت برخی جریانها را به حساب خود واریزکند. البته ناگفته نماند باید در کنار این نکات و ویژگیها حمایت برخی نهادهای قدرت را نیز (حتی به طور ضمنی) با خود همراه داشته باشد. با تمام این توضیحات تنها یک فرد را میتوان یافت که این فاکتورها در او جمع شده باشد. کسی که با محرومان کار میکند، سابقه اجرایی دارد، به اصولگرایان سنتی نزدیک است و فاکتورهای به اصطلاح سادهزیستی احمدینژاد را هم داراست. این گزینه میتواند پرویز فتاح، سرپرست فعلی کمیته امداد باشد که نقطه اشتراک تمام سلایق محافظهکاران است.
احتمال حذف احمدینژاد
گذشته از معضلهایی که رقبای احتمالی احمدینژاد برای او در عرصه رقابت ایجاد میکنند، نکته مهم دیگری را باید در نظر گرفت و آن حضور دستگاههای نظارتی است که آیا اجازه ورود احمدینژاد به عرصه را بدهند یا خیر!؟ چرا که اگر شورای نگهبان توانست مشایی و هاشمیرفسنجانی را در 92 و سیدحسن خمینی را در 94، از دور رقابتهای انتخاباتی کنار بگذارد، به طور حتم در برخورد با احمدینژاد نیز هیچ مشکلی نخواهد داشت.
نیت اصولگرایان و هدف احمدینژاد
کلام آخر اینکه، اصولگرایان به دنبال گزینه دیگری بوده و بهترین نقشی که برای احمدینژاد قائل هستند فرستادنش در پشت صحنه و استفاده از ظرفیت او در همکاری درونی است. نقشی که بلا تشبیه سیدمحمد خاتمی در درجهای بالاتر برای اصلاح طلبان مشغول ایفا کردن آن است. آنها احمدینژاد را در گوشهای از شورای راهبردی خود میخواهند. اما نکته اینجاست که او به هیچ ساختاری پایبند نیست و تنها نقش اول را طلبمیکند وبا تمام این تفاسیر مشخص است که جریان اصولگرایی با مشکل بزرگی روبهرو خواهد بود.
نظر شما