دریاچه ارومیه به زودی خشک می شود
روزنامه وقایع اتفاقیه نوشت: دریاچه ارومیه شاید اولین جایی بود که با شبیخون بیآبی، گوش مردم سرزمینمان را با خشکسالی آشنا کرد. تبدیل بزرگترین دریاچه ایران به شورهزاری به وسعت پنج هزار کیلومتر مربع از مصرف بیرویه منابع آب حوضه دریاچه پرده برداشت.
ندادن حقابه دریاچه ارومیه و سهمبردن بیش از نیاز، بحران را چنان جدی کرد که وزیدن طوفان، سلامت میلیونها نفر را به خطر انداخت و کشاورزی بسیاری از مناطق این پهنه از بین برد.
اینها همه احیای دریاچه را به یکی از مطالبات مردم بدل کرد تا ستادی برای احیا به راه بیفتد، پیگیر حال دریاچه بیمار باشد و به زندگی بازش گرداند. دو سه سالی است که مردم از طریق گزارشهای این ستاد از افزایش یا کاهش سطح دریاچه با خبر میشدند اما حالا مدتی است که احتمال خشکیدن دریاچه ارومیه جای خود را به تصاویر ماهوارهای داده که هرازچندگاهی مردم را از حال این دریاچه باخبر میکرد.
اظهاراتی اینچنین، این سؤال را در ذهنها پررنگ کرد که اگر ستاد احیا در حال نجات دریاچه است، چرا از خشکیدن آن حرف میزنند؟ درباره عملکرد ستاد، اظهارات ضد و نقیض و اوضاع دریاچه ارومیه، با مسعود تجریشی، مدیر دفتر برنامهریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه که معاون پژوهش و فناوری دانشگاه صنعتی شریف نیز هست به گفتوگو نشستیم.
در هفته اخیر اظهاراتی مبنیبر خشکیدن زودهنگام دریاچه ارومیه از سوی چند نفر عنوان شد. ازجمله اسماعیل سعیدی، نماینده تبریز که گفت افزایش چند سانتیمتری در مقابل کاهش چند متری سطح دریاچه ناچیز است و اقدامات ستاد نسبت به شرایط دریاچه مطلوب نیست و بااینروند خواهد خشکید و حتی ناصر آق، معاون پژوهشکده مطالعات دریاچه که گفت دریاچه تا سه سال دیگر میخشکد و اقدامات ستاد احیا بدون برنامه است.
عجیب است که در بعضی مجموعهها، افرادی چنین اظهاراتی میکنند. معلوم نیست میخواهند خودشان را مطرح کنند یا از واقعیت برنامههای ستاد بیخبرند. دریاچه ارومیه از سال 72 تا 92 بهطور میانگین هر سال 40 سانتی متر افت داشت، یعنی در جمع هشت متر کاهش تراز. نمودار افت دراینمدت یک خط مستقیم است. این نمایندگان و دانشگاهیان دلواپس20 سال پیش که دریاچه به این روز دچار شد کجا بودند؟
بله دریاچه دارد خشک میشود. از دستدادن هشت متر تراز آن هم در حدود سطح پنج هزار کیلومتر مربع، یعنی از دستدادن 40 میلیارد متر مکعب آب. در تمام این مدت کشاورزان زمینهایشان را از منابع آبی این دریاچه سیراب کردند، چطور میتوان هشت متر آب سهم دریاچه را از کشاورزان پس گرفت؟ از افرادی که با گفتههایشان قصد خودنمایی دارند، باید پرسید اگر دلشان میسوخته، چرا کاری نکردهاند و چرا حالا به جای کمککردن و راهکاردادن فقط از خشکشدن دریاچه حرف میزنند و گوشهای نشته و میگویند احیا بیهوده است.
برخی معتقدند ستاد احیای دریاچه، چشمش به آسمان است و هر بار پس از باران، درباره افزایش تراز دریاچه اطلاعرسانی میکند.
وقتی خزانه آب خالی است چه میشود کرد؟ کسانی که فقط حرف میزنند و هیچ اقدام عملی از آنها ندیدهایم، باید بدانند که بله باید به آسمان هم چشم دوخت اما این کار به تنهایی برای زندهکردن دریاچه جواب نمیدهد. سال 1392 دولتی روی کار آمد که احیای دریاچه را به عنوان اولیت خود مطرح کرد. برای همین کارگروهی برای نجات دریاچه تشکیل شد، تأمین اعتبارات مالی نیز صورت گرفت و بنا شد از توان بینالمللی نیز برای احیا بهره بگیرد. به دنبال این برنامهریزیها در سال 93 جمعی 550 نفره از افراد، این مسئله را بررسی کردند که چه کارهایی باید انجام داد و از تجربه بینالمللی و نمونههای مشابه در دنیا چطور میتوان درس گرفت و نقشهای کشید تا اینکه براساس راهکارهایی طرحریزی شد.
باوجود این برنامهها آقای آق گفته که دریاچه در سال 95 نیم درصد آب خواهد داشت و در سال 96 کاملا خشک خواهد شد. این مسئله چقدر صحت دارد؟
حرف ایشان در نهایت درست است. بدیهی است که نمیتوانیم جلوی تبخیر را بگیریم و دریاچه خشک خواهد شد اما این نظر کاملا غیرمنطقی است که چون آب مدام تبخیر میشود پس نباید حقابه دریاچه را گرفت. ازسویدیگر اگر اقدامی صورت نگرفته چطور است که تراز دریاچه ثابت مانده و به عکس سالهای پیش بدتر از قبل نشده؟ بله آب الان هست و شهریور آینده باز هم تبخیر خواهد شد چون طبیعت آب و منطقه این است.
بنابراین اقدامات ستاد بهطور کلی چه بوده و چه نتیجهای در برداشته است؟
در سالهای 93 و 94 مجموعهای از اقدامات را انجام دادیم. اولین کاری که انجام شد لایروبی رودخانهها بود. پیش از اینکه این برنامه انجام شود، آب رودخانههای منتهی به دریاچه پخش میشد و به دریاچه نمیریخت. درحالحاضر 95 درصد لایروبی اجرائی شده است. دومین اقدام اتصال سیمینهرود به زرینهرود بود. 45 درصد آب دریاچه از منابع جنوبی آن تأمین میشود برای همین اتصال این دو را در دستور کار قرار دادیم تا آب هر دو رود به پیکره اصلی دریاچه بریزد. این اقدام در تصاویر ماهوارهای دریاچه در 24 و 25 بهمن امسال به خوبی پیداست. علت اینکه تراز دریاچه هم بالا آمد همین بود.
البته در روزهای بعد باز هم تراز دریاچه افت و صعود داشت، برای احیای بلندمدت چه برنامههایی داشته و به اجرا درآوردهاید؟
همینطور است علاوهبراین برنامهها، اقدامات بلندمدتی هم با قوت انجام شده است اولین کار انتقال آب بینحوضهای است. قرار بود در سال 1397 تا 98 آب برای توسعه کشاورزی استفاده شود که بنا شد بین 500 تا 600 میلیون متر مکعب به دریاچه وارد شود. این کار از طریق حفر تونل صورت میگیرد. درحالحاضر یک دستگاه حفاری در حال کار است و بیش از یک کیلومتر جلو رفته است دستگاه دیگری هم اوایل اردیبهشت وارد میشود و از خرداد شروع به کار میکند تا آبی که برای توسعه کشاورزی در نظر گرفته شده بود به دریاچه برسد. دومین مسئله اگر انجام بشود کشور را از بیآبی و مشکلاتش نجات خواهد داد؛ اینکه کشاورزی پرسود بهوسیله فناوری پا بگیرد و ازاینطریق مصرف آب در این بخش بهینه شود. درواقع آبی که کشاورزان در طول 20 تا 30 سال گذشته به عنوان سهم خود تلقی کرده بودند، باید بازگردد. این مطمئنا کار راحتی نیست، حرف معیشت مردم و اقتصاد آنهاست و کمتر کسی حاضر است به سادگی از سهم خود بگذرد. باید سرمایهگذاری و برنامهریزی بشود. همچنین یک سری اقدامات میانمدت هم انجام شده. ازجمله اینکه فاضلابها را به صورت تصفیه شده به دریاچه برگردانیم تا شش شهر بزرگ در حاشیه دریاچه، فاضلاب تصفیهشدهشان به دریاچه بریزد. میزان این آب از سال آینده 50 میلیون متر مکعب و تا پنج سال آینده 300 میلیون متر خواهد بود، این 0. 1 میزان تبخیر آب دریاچه است. بهطور کلی باید از طریق لایروبی، آب تصفیه، کشاورزی بیش از نیاز و آبهای اطراف دریاچه به عنوان حقابه جمعآوری میشود.
چاههای غیرمجاز زیادی جان دریاچه را گرفت. برای این چه کاری انجام شد؟ علاوهبراین در خبرها عنوان شد که ساخت چند سد هم متوقف شده است. امسال چقدر آب و از چه منابعی به دریاچه ریخت؟
در اطراف دریاچه ارومیه بیش از 40 هزار چاه وجود دارد. زمانی با قضات و نیروی انتظامی جلسه گذاشتیم و نیروهای آذربایجان شرقی و غربی توجیه شدند که با فعالیتهای غیرقانونی ازجمله برداشت غیرمجاز از این حوزه برخورد کنند. باید دستگاه حاکمیتی به این مسئله حساس میشد. از قوه قهریه هم کمک گرفتیم تا حکم دهند و استانداری هم در زمینه آشنایی مردم با مسائل حوزه آبریز دریاچه در صورت بیآبی فعالیت کرد. در شرق دریاچه منطقهای بود که کشاورزان در آن پیاز میکاشتند؛ محصولی که آب زیادی مصرف میکند. به دنبال این برنامه بسیاری از کشاورزان راضی شدند محصول دیگری بکارند و 1200 هکتار زمین کاشت خود را عوض کرد. این برنامه به صورت بلندمدت باید ادامه یابد. امسال وضعیت بارشها خوب بود و بیشتر الگوی رهاسازی آب را پیاده کردیم. بهاینصورت که در دی و بهمن امسال از سد بوکان و ساروق 180 میلیون متر مکعب آب به دریاچه وارد شد. همچنین صبح روز دوشنبه هم تصمیم گرفته شد باز هم به میزان حداقل 180 میلیون متر مکعب از سد بوکان وارد کنیم.
به نظر نمیآید بتوان خیلی زود این کارها را به انجام رساند. بهویژه درزمینه فرهنگسازی. آیا ارگانی دراینزمینه مسئولیت پذیرفته؟
باید دانست که تغییر الگوی رفتاری مهمترین اتفاقی است که میتواند همه را نجات دهد و سالیان سال به طول خواهد انجامید. همین که همه مردم بدانند که خشکیدن دریاچه چه بلایی بر سر زندگیشان خواهد آورد خود آغاز حل مسئله است. این کار از امسال آغاز شده و ادامه پیدا خواهد کرد. باید یادآوری شود که نیاکان ما برای آب ارزش زیادی قائل بودند. تا برق رسید و پمپها آمدند هرجا منبع آبی بود به سراغش رفتیم و آبهای زیر زمینی را تمام کردیم. الگوهای نامناسب مصرف آب و کاشت محصول غلط باید اصلاح شود و تلاش زیادی میطلبد.
برای طوفان نمک که سلامت مردم و کشاورزی منطقه را بهخطر انداخت چه کردید؟
دراینمدت اقدامات کنترلی به این منظور انجام گرفت و هنوز پیگیری میشود. یکی از مشکلات سه سال اول برنامهها همین تثبیت گرد و غبار و طوفانهای نمکی بود که با خشکیدن دریاچه شدت میگرفت و میگیرد. سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری در سال 92 اقدام به قرق مناطق کرد تا با ورود دام زمینها سست و خاک برپا نشود، همچنین با کاشت گیاه به کمک افراد محلی برای جلوگیری از بلندشدن غبار و استقرار پوشش گیاهی تلاش شد. این برنامهها امسال هم با قوت بیشتری ادامه پیدا کردند. همه اینها گزارش شده و بنابراین آنها که میگویند از سوی ستاد اقدامی انجام نشده یا دچار جهلاند یا به روی خود نمیآورند.
مقابله با طوفان نمک آسان نیست. دریاچه آونز درآمریکا مشکلی مشابه ارومیه برای لسآنجلس بهوجود آورده بود و حل مسئله شش تا هشت سال به طول انجامید و در نهایت پس از امتحان راههای مختلف، آب به سمت دریاچه لولهکشی شد تا سطح آن همیشه مرطوب بماند. تلاش ما هم این است که با اقداماتی که انجام شده و میشود سطح دریاچه مرطوب بماند تا غبار منتشر نشود. همین حالا طوفان نمک مشکل بزرگ کشاورزان ما در حوزه دریاچه است. در شبستر و قوشچی تپههای ماسهای به سمت جاده در حرکتاند. اراضی شرق دریاچه پرکانونهای غبار است.
از طرفی برداشت نمک در شرق و شمال غربی دریاچه یکی از دلایل تبدیلشدن این نقاط به کانون غبار بود که سرانجام از برداشت نمک جلوگیری شد.
با همه اینها درباره اظهارات پروفسور کردوانی که گفته احیا بیفایده است، زیرا آبی که به دریاچه وارد میشود درآن نمیماند، چه فکر میکنید؟از سوی دیگر گفته شده ستاد مدام حقابه میخرد و دریاچه مدام تبیخیر میشود و احیا نتیجه ندارد و حتی اینکه با آب بستن به دریاچه، آبهای زیر زمینی هم شور میشوند...
ایشان کویرشناس هستد و از دید خودشان مسائل را میبینند اما این مسئله دغدغه ما هم بود. بههمینخاطر با کمک مؤسسه تحقیقات آب و آژانس انرژی اتمی کار ایزوتوپ دیتینگ در دریاچه انجام دادیم. این آزمایش عمر آب را نشان میدهد و در نتیجه دیدم عمر آب دریاچه دو سال است و عمر آبهای زیرزمینی اطراف 11 سال. اگر این فرضیه صحت داشته میداشت، جمعبندی کارگروه فنی باید نتیجه دیگری میداد.
در مقابل این اظهارات عیسی کلانتری، دبیر ستاد میگوید 10 سال آینده دریاچه احیا خواهد شد. این موضوع صحت دارد؟
بله برای این برنامه و نقشه راه داریم. در سال 1404 دریاچه به ترازی میرسد که نگرانی غبار به حداقل خواهد رسید، یعنی تعادل دریاچه حفظ خواهد شد. برای این کار سهم از دست رفته دریاچه را باید بازگردانیم. این کار به چند پیش نیاز احتیاج دارد: مشارکت مردم، تأمین منابع مالی توسط دولت و همکاری ارگانهای دولتی با مردم. وقتی نظام تصمیم گرفته دریاچه را احیا کند باید الزامات آن هم فراهم شود، یعنی سرمایهگذاری صورت بگیرد، مراکز تحقیقاتی کشاورزی نوین را پیگیری و توسعه دهند. به این سمت پیش خواهیم رفت اما ادعاهای دیگران به نظر بیشتر حرفهایی سیاسی است. سیاستهای کشور پیشازاین نتوانست این مسئله را تغییر دهد.
الگویهای غلط مصرف یک شبه نیامده که یک شبه از بین برود. راهکار و امید هست اما دشوار است و پیگیری مدام میطلبد.
نظر شما