کد خبر: ۷۴۰۱۶
تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۱:۴۵
کسی او را نمی‌شناسد. دست‌کم در رسانه‌ها پیدایش نمی‌شود. او را بازوی راست قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس می‌دانند.

روزنامه شرق نوشت: هرچند قیافه‌اش کاملا شبیه ایرانی‌هاست اما ایرانی نیست. خیلی‌ها در عراق و خارج از عراق او را وابسته به ایران می‌دانند اما چنین نیست. دوستانش او را سرداری بزرگ می‌دانند که ترجیح می‌دهد گمنام باشد. به او القاب «ابومهدی» «مهندس» و ... داده‌اند و می‌گویند او «حاجی» و قاسم سلیمانی «حاجی بزرگ» است.  درحال‌حاضر مقام رسمی‌اش معاونت فرماندهی نیروهای «حشد الشعبی» در عراق و نام اصلی‌اش «جمال جعفر محمد» است. بعد از سقوط صدام در عراق او نیز لباس رزم از تن به در آورد و به خیل سیاست‌مداران این کشور پیوست و حتی در سال ٢٠٠٦ از سوی فهرست «ائتلاف» به رهبری «نوری المالکی» برنده انتخابات شد و به عضویت مجلس در‌آمد. ابومهدی دو بار مجبور به مهاجرت شد. یکی از کویت که به ایران آمد و بار دوم از عراق که باز به ایران آمد. بنابراین خانه دومش ایران بوده است. سال ١٩٧٩ دادگاه انقلاب عراق (بعث) او را به سازماندهی «حوادث ماه رجب» یعنی همان اعتراضات شیعیان در جنوب در پی دستگیری آیت‌الله محمدباقر صدر متهم کرد. همان سال بود که او به کویت گریخت. وقتی به ایران آمد هم‌زمان بود با تأسیس مجلس اعلا و بازوی نظامی‌اش «سپاه بدر». ابومهدی یکی از فرماندهان این تشکیلات شد. او به‌شدت علاقه‌مند به حزب‌الله لبنان بوده و در سفری که اخیرا به این کشور داشت با روزنامه الاخبار به گفت‌وگو نشست. متن این گفت‌وگو را می‌خوانید:

‌آیا حشد الشعبی همان نسخه عراقی سپاه پاسداران ایران است؟

هرگز. شرایط جمهوری اسلامی ایران با شرایط عراق متفاوت است. هم در نظام حکومتی، اوضاع داخلی و هم شرایط نظامی، سیاسی، اجتماعی و امنیتی. حشد الشعبی (بسیج مردمی) اساسا واکنش به خطری بود که عراق و کل منطقه را درنوردید؛ خطر داعش. این مجموعه بعد از فتوای شرعی و مشهور آیت‌الله سیستانی تشکیل شد که در آن از جوانان عراقی و به‌خصوص گروه‌های مقاومت خواسته بود از جان و مال و ناموس و نظام سیاسی موجود در عراق دفاع کنند. مردم از طریق صندوق‌های رأی و با رغبت به این نظام رأی داده بودند و دولتی برای همه عراقی‌ها تشکیل شده بود. حشد الشعبی یک نیروی مردمی جهادی است که با فرماندهی کل قوای مسلح عراق ارتباط دارد. این گروه تکلیف ملی و دینی خود را دفاع از همان چیزهایی می‌داند که گفتم.

گفته می‌شود حشدالشعبی از یک طرف با مرجعیت و از طرف دیگر با ایران در ارتباط است؟

من تأکید می‌کنم که حشدالشعبی چنان‌که از نامش پیداست یک بسیج مردمی بوده و به‌خاطر یک فتوای دینی احساس تکلیف کرده است؛ یعنی فتوای آقای «آیت‌الله سیستانی» که حکم جهاد کفایی داد. طبعا در کل، مجاهدان به‌ویژه گروه‌هایی که سابقه مبارزاتی در نظام گذشته داشتند و در برابر اشغال عراق از سوی آمریکا نیز مقاومت می‌کردند، به این دعوت لبیک گفتند، بنابراین حشدالشعبی سپاهی در اختیار مرجعیت و دولت عراق است. البته مرجعیت جدا از دولت نیست، بلکه از روند سیاسی و دولت و همه بخش‌های ملت عراق حمایت می‌کند، اما در مورد ارتباط با سپاه پاسداران باید بگویم، طبعا این نیرو نمی‌تواند در این سطح گسترده‌ای که شما ملاحظه می‌کنید و در یک‌ سال گذشته شاهد آن بودیم بدون حمایت و پشتیبانی جمهوری اسلامی ایران فعالیت کند. آنها به لحاظ مشورت و برنامه‌ریزی به ما کمک می‌کنند. این کمک‌ها از همان ابتدا با هماهنگی دولت عراق و در رأس آنها فرماندهی کل نیروهای مسلح بوده است؛ یعنی از طریق دولت عراق با دولت ایران که همسایه ماست.

‌برداشت شما از این حرف چیست که می‌گویند حشدالشعبی، حشدالایرانی است؟

اینها فرقی نمی‌کند. این حشدالشعبی بسیج مرجعیت است. حالا کسی می‌خواهد بگوید ایرانی است، بگوید. ایرانی هم هست. مشکلی نیست. کسانی قبلا می‌گفتند ارتش عراق هم ارتش صفوی است. آنها در دو سال گذشته در حجم بالایی با این ارتش مبارزه کردند. حالا دارند با ما مبارزه می‌کنند، اما حشدالشعبی یک نیروی مردمی و ملی است که در آن نیروهای شیعه، سنی، کرد، ترکمن و مسیحی حضور دارند. این دشمن کینه‌توز که به لحاظ بین‌المللی و منطقه‌ای به‌شدت پشتیبانی می‌شود با همین اتهامات ارتش عراق را تضعیف کرد. همین جنگ روانی و اتهامات علیه حشدالشعبی نیز اکنون در جریان است یکی از این اتهامات این است که می‌گویند حشدالشعبی ایرانی است. حالا آن کلمه «صفوی» را کنار گذاشته و به جایش کلمه «ایرانی» را به‌کار می‌برند. اینها ظلم و در واقع بخشی از یک جنگ روانی است.

 چند ماه پیش، ژنرال «دیوید پترائوس» فرمانده سابق نیروهای آمریکایی در عراق و رئیس سابق سی‌آی‌اِی گفت میلیشیاهای شیعه از داعش برای ثبات منطقه خطرناک‌ترند. نظر شما دراین‌باره چیست؟

من الان نمی‌خواهم به کسی پاسخ دهم، حتی به پترائوس که دیگر کاره‌ای نیست و مسئولیتی در دولت آمریکا ندارد، اما باید یادآوری کنم که همین فرد وقتی وارد عراق شد، ابتدا کارش انحصارا نظامی بود. بعد کمی سیاسی شد و تلاش کرد القاعده را به سمت خودش جذب کند. حتی بخشی از نیروهای القاعده را تحت‌عنوان شوراهای بیداری سازماندهی کرد. مثل کاری که با طالبان در افغانستان کرد و یک «طالبان خوب» در آورد که دفتری تحت‌نظارت آمریکا در قطر داشتند. در تحلیل من، تلاش‌های زیادی شده است تا «القاعده» به «داعش» تبدیل شود. بعید نیست که پترائوس و سی‌آی‌ای در این کار دست داشته باشند. آنها قصد داشتند یک مرکزیت تروریستی که هدفش حمله به مصالح آمریکا بود را به یک نیروی محلی تبدیل کنند که هدفش حمله به ساکنان مناطق در سوریه و عراق باشد. اگر این تحلیل من درست باشد، کسی که با داعش مبارزه می‌کند درواقع با منافع پترائوس و جریانی که او نمایندگی‌اش می‌کند، مبارزه می‌کند. بله ما نیرویی هستیم که با داعش و خطر تروریسم مبارزه می‌کنیم.

‌ظاهرا نیروهای حشد الشعبی به‌لحاظ قانونی یک هیأت الحاقی به نخست‌وزیری است. اما نخست‌وزیر چه تسلطی بر این نیرو دارد. آیا این تسلط توصیه‌ای است یا آمرانه؟

در ابتدا باید بگویم ١٧ ژوئن سال گذشته هیأت وزیران به نخست‌وزیر اختیار داد اقدامات مناسب را برای جذب نیروها و جوانانی که قادر باشند به فراخوان مرجعیت لبیک بگویند، انجام دهد. بنابراین نخست‌وزیر که فرمانده کل نیروهای مسلح است دستور تشکیل این هیأت را داد. سال ٢٠١٥ بعد از عملیات تکریت بود که هیأت وزیران تصمیم گرفت حشدالشعبی را به‌عنوان یک هیأت رسمی مرتبط با نخست‌وزیری تعریف کند. این مجموعه درحال‌حاضر بخشی از نیروهای مسلح عراق به شمار می‌رود که تابع فرماندهی کل نیروهای مسلح بوده و از او دستور می‌گیرد.

‌در رسانه‌ها خیلی درباره گروه‌های مقاومت می‌گویند. آیا می‌توانید بگویید چه تفاوتی بین شما و نیروهای مقاومت وجود دارد؟

همه می‌دانند که در دوران نظام صدام مخالفان تلاش‌هایی داشتند. با وقوع فجایع صدام علیه مردم عراق از جمله کرد و شیعه و سنی، گروه‌های مخالف دست به اسلحه بردند و در واقع مسلح شدند. یکی از بزرگ‌ترین این گروه‌ها «بدر» بود. بعد از سقوط نظام صدام و اشغال عراق توسط آمریکایی‌ها جوانان عراقی تصمیم گرفتند با این اشغالگری مقابله کنند. در اینجا بود که گروه‌های مقاومت تشکیل شد. همین نیروها بخشی اساسی از حشدالشعبی هستند و در عملیات این گروه نقش نوک حمله را بازی می‌کنند.
‌آیا این گروه‌ها بخشی از حشد الشعبی هستند یا برای خودشان هویتی مستقل دارند؟

این گروه‌ها یا گروه‌هایی که اخیرا تأسیس شده‌اند، در کنار برخی از احزاب سیاسی که برای خود نیروی مسلح تشکیل داده‌اند، دارای شخصیتی دوگانه‌اند. یکی به‌عنوان حزب یا گروه مقاومت که طبق قانون اساسی نقش سیاسی دارند و دیگری شخصیتی که در واقع بخشی از ساختار حشد الشعبی به حساب می‌آید. تعداد داوطلبان ما خیلی زیاد است. حتی برخی از احزاب و نیروهای دینی و گروه‌های مقاومت جوانان را بسیج و در قالب گردان‌ها و گروه‌هایی سازماندهی کردند. مجموع همه این گروه‌ها را حشد الشعبی می‌گویند.
‌گفته می‌شود گروهی از مستشاران ایرانی این نیرو را رهبری می‌کنند؟ این درست است؟

قبلا هم گفتم. فرماندهی حشدالشعبی همان فرماندهی کل نیروهای مسلح یعنی نخست‌وزیر عراق است. هرچه را برادران ما در جمهوری اسلامی ایران ارائه می‌کنند، در هماهنگی با فرماندهی کل نیروهای مسلح عراق است.
‌ گزارش‌هایی هست که می‌گوید حزب‌الله لبنان مشاورانی نظامی برای کمک به شما فرستاده است. صحت این خبرها را تأیید می‌کنید؟

حزب‌الله از دوران صدام نقشی اساسی در مقاومت مسلحانه داشت. این حزب در آموزش و تربیت کادرهای عراقی نقش داشت و رابطه پنهانی بین مخالفان سیاسی و نظامی عراق با حزب‌الله وجود ندارد. بنابراین طبیعی است که این حزب باوجود گرفتاری در جبهه جنگ با اسرائیل یا بحران سوریه، به جوانان مجاهد عراقی هم کمک کند. بعد از سقوط صدام حزب‌الله نقش مهمی در تعلیم و تربیت گروه‌های مقاومت عراقی داشت و امروز هم همین‌طور است. ما به‌عنوان حشد الشعبی افتخار می‌کنیم که از پشتیبانی پربرکت این حزب برخورداریم.
‌چه دلیلی دارد که شما با ائتلاف بین‌المللی برای مبارزه با داعش همکاری نمی‌کنید؟ ‌

دلایل زیادی وجود دارد. یکی از آنها نگرانی از خطاهای میدانی در بمباران‌هاست. تقریبا ائتلاف در هیچ عملیاتی همراه ما نبوده است. در عملیات آزادسازی تکریت ما رهبری عملیات را برعهده داشتیم. اگر قرار بود کسی وارد شود باید با ما هماهنگ می‌کرد. اما نتوانستیم همکاری کنیم. ما روی زمین بودیم و آنها در هوا، که بدون هماهنگی با ما بمباران می‌کردند. البته به‌نظر ما ائتلاف در مبارزه با داعش جدی نیست و از نیروهای عراقی هم به‌صورت جدی پشتیبانی نمی‌کند. ما هر عملیاتی که انجام دادیم بیشتر فهمیدیم بدون کمک نیروهای ائتلاف بهتر می‌توانیم پیش برویم.

‌گفته می‌شود حیدر العبادی با پافشاری‌اش بر اینکه «ائتلاف» هم باید بخشی از عملیات باشد، مانع کار حشد الشعبی می‌شود؟ ‌

نه، چنین اصراری وجود ندارد. آنچه در تکریت اتفاق افتاد، یک حالت استثنائی بود. آنجا نخست‌وزیر وضعیت ما و دیگران را به‌خوبی فهمید.

‌گفته می‌شود هر نیروی نظامی در عراق سهمی هم از کیک سیاست دارد. سهم شما از این کیک چقدر است؟

این کیک را ما رها کردیم تا دیگران بخورند. ما کسی نیستیم که کیک بخوریم. ‌اتهامات زیادی درباره مذهب حشد الشعبی بیان می‌شود. همچنین گفته می‌شود این گروه در خلال عملیات نظامی خود مرتکب جرم و جنایاتی از قبیل سرقت منازل و به‌آتش‌کشیدن

اماکنی شده است. جواب شما به اینها چیست؟

هجوم داعش درواقع حمله به مناطق خود ما بود. آنها در کشتار اسپایکر ‌هزاران جوان را قتل ‌عام کردند که اکثرشان شیعه بودند کمااینکه رانندگانی را که به اردن می‌رفتند، فقط به خاطر اینکه مذهب‌شان شیعه بود می‌کشتند. در ابتدا حمله آنها به شیعیان بود، اما در همان حال یک مرجع شیعی فتوا داد که باید از همه گروه‌های عراقی حراست شود، بنابراین طبیعی بود که ابتدا این جوانان شیعه به گروه بپیوندد و تعدادشان بیش از سایر اقلیت‌ها باشد، اما به‌تدریج عشایر سنی الجبور و الضلوعیه نیز به ما پیوستند. ما از الانبار و موصل حدود چهار الی پنج ‌هزار نیرو داریم که همه سنی هستند. حتی در اخراج داعش از سنجار، ایزدی‌ها به ما پیوستند. ما مسیحی هم داریم. درست است که اکثریت نیروهای حشدالشعبی را شیعیان تشکیل می‌دهد -و این طبیعی است چون اکثریت جمعیت عراق شیعه هستند- اما گروه ما طایفه‌گرا نیست. ما جایی که توانستیم، از ایزدی‌ها حمایت کردیم. جایی که شده، از مسیحیان دفاع کرده‌ایم. ما برای آزادسازی ضلوعیه ده‌ها شهید و زخمی دادیم. ما آمرلی را که شیعه‌نشین بود و تکریت را که سنی‌نشین بود آزاد کردیم.

‌شما چه مناطقی را تحت پوشش دارید؟

ما تقریبا مأموریت خودمان را در کرکوک و دیالی تمام کردیم. همین‌طور بخش اعظمی از صلاح‌الدین را پس گرفتیم. اطراف بغداد هم امن شده است. اکنون اقدام به عملیات در استان الانبار کرده‌ایم. برای موصل هم یک نیروی بسیجی تشکیل داده‌ایم. اردوگاه آموزشی بیجی را فتح کرده و می‌رویم تا به آستانه موصل برسیم. برای موصل یک نیروی بسیجی مرکب از ترکمن‌ها و ایزدی‌ها و عشایر محلی سنی تشکیل داده‌ایم. ما برای خودمان اردوگاه‌هایی داریم.

‌آیا حشدالشعبی برنامه‌ای برای غیرعراق هم دارد، یعنی اینکه بخواهد از مرزهای عراق عبور کرده و برای مثال در خاک سوریه با داعش مقابله کند؟

ما الان با دشمنی به نام داعش مواجه هستیم. این دشمنی است که رسما خودش را یک دولت می‌داند و اراضی سوریه و عراق را تصرف کرده است. الان مرزهای عراق و سوریه بدون کنترل مانده است. ما حتما داعش را در خاک سوریه و در لانه‌هایش در هرجایی که باشد تعقیب خواهیم کرد. البته این بستگی به میزان پیشروی ما و نتایج جنگ‌هایی دارد که الان درگیر آنها هستیم.

‌آیا شما همچنان از سوی ایالات متحده آمریکا تحت تعقیب هستید؟ چون شما را متهم به حمله به سفارتخانه‌های آمریکا و فرانسه در سال ٨٣ در کویت می‌کنند؟

این سؤال را باید برعکس کرد و گفت این دولت آمریکاست که به‌خاطر جنایات متعددی که در عراق داشته و ‌هزاران نفر را کشته تحت تعقیب است. درست است که آنها توجیه می‌کنند صدام را سرنگون و کویت را آزاد کردند و اینها مهم است، اما اینها نمی‌تواند توجیهی برای کشتن ‌هزاران عراقی و اعمال تحریم‌ها ضد یک ملت باشد. اتفاقی که در جریان آن یک ‌میلیون کودک عراقی از سوءتغذیه مردند و زیرساخت‌های عراق نابود شد و کشور ما را ٥٠ سال به عقب انداخت. آمریکا سابقه بدی در ذهن ما عراقی‌ها دارد.

‌رابطه شما با مقامات کویتی چگونه است. آنها هم شما را متهم به مشارکت در طرح ترور «امیر جابر الاحمد» در سال ١٩٨٥ می‌کنند؟ ‌

شنیدم که دولت کویت من را متهم کرده است. این البته مربوط به گذشته است. من یک ‌بار با یک روزنامه کویتی صحبت کردم و گفتم به‌نفع کویت و عراق است که به جای توجه به تاریخ گذشته به‌دنبال گشایش صفحات جدیدی در آینده روابطشان باشند. این به‌نفع ماست که روابط همسایگی را حفظ کنیم. به‌خصوص با دولت و ملت کویت که دوستی تاریخی داریم. من شخصا سال‌ها میهمان کویتی‌های میهمان‌دوست بودم و به شهدایشان احترام می‌گذارم. ما در مبارزه با تروریسم پشتیبان کویت هستیم.

‌ در صفحات فضای مجازی تصاویر زیادی هست که شما را در کنار ژنرال قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس نشان می‌دهد. رابطه شما با او چگونه است؟

او یک برادر، دوست، یار و فرمانده است. او یک شهید زنده است.

پربیننده ترین ها