کد خبر: ۶۰۷۸۲
تاریخ انتشار: ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۲۳:۲۱
حسين مرعشي، فعال سياسي اصلاح‌طلب و عضو تاثيرگذار حزب كارگزاران سازندگي است كه اين روزها با عضويت در دو نهاد مهم شوراي مشورتي و شوراي راهبردي اصلاح‌طلبان در بطن فعاليت‌هاي انتخاباتي اصلاح‌طلبان قرار دارد. شايد بتوان او را در ميان اصلاح‌طلباني قرار داد كه در مواجهه با بحران‌هاي انتخاباتي كمترين دغدغه را دارد. مي‌گويد هر قدر هم كه زمين بازي را محدود كنند باز ما در ميدان خواهيم بود. اين نگاه را هم محصول تجربه انتخابات ٩٢ مي‌داند. به نظر مي‌رسد اصلاح‌طلبان از انتخابات ٩٢ و مدلي كه در آن رقابت در پيش گرفتند راضي‌تر از آني هستند كه بخواهند تغييري ايجاد كنند. حالا براي مجلس صريح و جدي مي‌خواهند فرآيند انتخاب كانديدا را به فعالان شهرستاني واگذار كنند و در تهران تنها سياستگذاري كنند. او مي‌خواهد كشور از وقايع سال ٨٨ عبور كند و در فضايي آرام جريان‌هاي ريشه‌دار با هم به رقابت بپردازند اما مي‌گويد عده‌اي در كشور نمي‌خواهند اين اتفاق رخ دهد. آنقدر از حصول نتيجه مطمئن است كه نه چالش‌هاي بيروني مانند عدم احراز صلاحيت و نه چالش‌هاي داخلي نظير صدا‌هاي اختلاف‌برانگيز را در حدي نمي‌داند كه دستيابي به هدف منتفي شود. مي‌گويد هر كس هم بخواهد درون جبهه اصلاحات خلاف راي كلي عمل كند آنقدر انسجام و اتحاد دروني وجود دارد كه او درونش حل شود. مرعشي نگران جريان مقابل هم هست. مي‌گويد دلش مي‌خواهد آنها هم منسجم باشند و متحد وارد رقابت شوند. اما نشانه‌هايي براي اين اتحاد نمي‌بيند. احمدي‌نژاد را به تبي تشبيه مي‌كند كه كشور به دليل اختلاف سياسي دو جريان اصلي دچارش شد؛ تبي كه چهار سال تمديد و بالاخره تمام شد.

 
در فاصله ١٠ ماه مانده به انتخابات مجلس شوراي اسلامي فضاي سياسي كشور را چقدر انتخاباتي مي‌دانيد؟

به نظر من فضاي كشور امروز فضاي انتخاباتي نيست و در مجموع نسبت به نقطه‌اي كه بايد در آن قرار بگيريم عقب هستيم. آرايش‌هاي سياسي هنوز شكل نگرفته و در مورد نقش سياسي دولت و نه نقش انتخاباتي‌اش بايد كارهايي انجام شود. دولت در انتخابات قطعا بايد بي‌طرف باشد چون مجري انتخابات است وي هر دولتي در انتخابات نقش سياسي ايفا مي‌كند تا بتواند پروژه‌اي كه در انتخابات رياست‌جمهوري شروع كرده به سرانجام برساند. هنوز جز در يكي دو صحبت كلي رييس‌جمهور و معاون اول كه در مورد انتخابات و اهميت آن داشته‌اند در واقع از دولت خبر قابل توجهي بيرون نيامده كه ببينيم نگاه دولت به انتخابات آتي چگونه است. از سوي ديگر مسائلي بر فضاي سياسي ايران غلبه داشته كه اين غلبه هنوز استمرار دارد و ناشي از اختلافات مربوط به انتخابات سال ٨٨ است. پيش‌بيني ما اين بود كه بعد از انتخابات سال ٩٢ و مشاركت همه كساني كه حتي منتقد نتايج انتخابات سال ٨٨ بودند اين نوع نگاه رفع شود و در واقع كشور از ٨٨ عبور كرده باشد اما ظاهرا يك عده‌اي علاقه‌مندند كه كشور از ٨٨ عبور نكند و مدام آن سال را سال فتنه مي‌گويند. البته ما هم آن سال را سال فتنه مي‌دانيم اما از زاويه ديگري به آن نگاه مي‌كنيم. ما سال ٨٨ را سال فتنه آقاي احمدي‌نژاد مي‌دانيم. فتنه‌اي درست شد كه در ميان خانواده انقلاب شكاف ايجاد كرد و خودش هم كنار كشيد. نهادهاي مهمي مثل سپاه و قوه قضاييه را هم درگير كرد و خودش را از صحنه كنار كشيد. حرف ما اين است كه تا كي مي‌خواهند كشور در آن فضا بماند؟ به هر حال ماندن در يك مساله حكيمانه نيست. كشور بايد از مسائل پيچيده‌تر از اين هم عبور كند. اين يك اختلاف نظر بود كه تمام شد. ما انتظار داشتيم عبور كرده باشيم اما از نوع رفتار نيروهاي افراطي مثل برخوردي كه با آقاي مطهري در شيراز شد هنوز به نظر مي‌آيد عده‌اي نمي‌خواهند كشور عبور كند. خود اين موضوع بر انتخابات آينده سنگيني مي‌كند. موضوع مهم ديگري هم هست و آن اينكه مردم تصميم گرفته‌اند از الگوي سال ٩٢ دوباره استفاده و تبعيت كنند.

براي اين ادعا چه نشانه‌هايي وجود دارد؟

من در تماس‌هايي كه با نيروهاي سياسي و اجتماعي در استان‌ها و شهرستان‌ها داشته‌ام برايم محسوس است كه حتي اگر عده‌اي نخواهند از ٨٨ عبور كنند مردم به ٩٢ نگاه‌شان پررنگ‌تر است و الگوي ٩٢ را مناسب‌تر از ٨٨ مي‌دانند و مي‌خواهند كه به هر حال مشاركت كنند و نظارت‌شان را هر مقدار كه ممكن باشد اعمال كنند. با توجه به اين اراده عمومي كه در ملت ايران براي مشاركت در انتخابات شكل گرفته من مطمئن هستم كه نتايج انتخابات خوب خواهد شد يعني در مجلس آينده چه اصولگرايان ميانه‌رو و چه اصلاح‌طلبان ميانه‌رو دست بالا را داشته باشند حتما مجلسي با حضور پررنگ از دو جناح خواهيم داشت كه خالي از افراطيوني خواهد بود كه در مجلس فعلي نقش ويژه‌اي براي خود تعريف كرده‌اند.

با اين تفاسير عرصه انتخابات را رقابت ميان دو جريان اصلي و ريشه‌دار كشور مي‌دانيد؟

بله. به اعتقاد من ميانه‌روهاي اصلاح‌طلب و ميانه‌روهاي اصولگرا با هم رقابت خواهند كرد.

يعني تندروها فضايي براي عرض اندام سياسي ندارند؟

جامعه ما از نيروهاي تندرو فاصله گرفته است.

جريان اصلاحات امروز نسبت به انتخابات كجا ايستاده است؟ آيا بر اساس زمان‌بندي استاندارد مطابق با برنامه پيش مي‌روند؟

اصلاح‌طلبان خيلي جلو هستند به دليل اينكه سازمان‌هاي قديمي گسترده و نهادهاي موثر و احزاب نيرومند دارند. شوراي هماهنگي ساز و كار خوبي دارد. حضور رييس دولت اصلاحات به عنوان كسي كه مقبوليت عمومي در اين جريان دارد و توجه اصلاح‌طلبان به افكار عمومي مجموعه دلايلي است كه باعث مي‌شود بگوييم ما مسير ورود به انتخابات را به درستي طي مي‌كنيم.

شما مي‌فرماييد احزاب موثري در جريان اصلاحات حضور دارند در حالي كه دو حزب اصلي اين جريان به محاق رفته‌اند، اعتماد ملي فعاليت آنچناني ندارد و تنها يكي دو حزب هستند كه خيلي جدي و تشكيلاتي كار مي‌كنند. بر اساس چه نشانه‌هايي مي‌گوييد احزاب در جريان اصلاحات موثر هستند؟

انجمن اسلامي مدرسان، انجمن اسلامي معلمان و تشكل‌هاي قدرتمند ديگري هستند كه امروز فعاليت جدي دارند.

اثرگذاري سياسي هم دارند؟

بله  دارند. احزاب ديگري هم داريم كه ممكن است كمتر فعال باشند. يك واقعيتي ما در ايران داريم به عنوان جبهه اصلاحات كه انكار شدني نيست. مهم نيست كه احزاب نقش كمرنگي دارند يا پررنگ. مجموعه اصلاح‌طلبان در ايران تعريف دارد. ما يك كل واحد داريم. شخصيت‌ها در آن موثر هستند، احزاب نقش دارند و پايگاه اجتماعي مشخصي كه تا عمق روستاها اين تقسيم‌بندي و تعريف گسترش پيدا كرده است. به لحاظ مفاهيم و خواست‌ها هم معلوم است كه چه مي‌خواهند. بدنه غير سياسي جامعه ايران هم به اين كل واحد اعتماد دارند. در اين جبهه حسن خميني حضور انديشه‌اي دارد و جامعه آن را پذيرفته است. اين كل، آقاي هاشمي، رييس دولت اصلاحات، كانديداهاي انتخابات ٨٨، محمد رضا عارف، موسوي خوئيني‌ها، عبدالله نوري و... را پوشش مي‌دهد.

درون اين جبهه هم پويايي داريم؟

بله. ممكن است در درونش يكي كمتر فعال باشد يكي بيشتر. اينها مربوط به درون اين جبهه است اما اين كل يك واقعيت است و حداقل نيمي از سياست ايران را در اختيار دارد. اين كل به افكار عمومي احترام مي‌گذارد و خودش را با خواسته‌هاي عمومي هماهنگ كرده است. يكي از تفاوت‌هاي جبهه اصلاحات و اصولگرايي همين است. اصولگرايان سراغ اين مي‌روند كه ارزش‌هاي‌شان را به جامعه ديكته كنند. اصولگرايان فكر مي‌كنند اين جامعه است كه بايد از آنها تبعيت كند اما اصلاح‌طلبان آنچه در جامعه به خواست عمومي تبديل مي‌شود پيگيري مي‌كنند و با معيارهاي خودشان به آن خواسته‌ها جهت مي‌دهند اما مقابله نمي‌كنند. حالا اين جبهه‌اي كه با خواسته‌هاي مردم همراهي مي‌كند تحت تاثير خواسته عمومي مردم كه مي‌خواهند در ادامه تغييرات سال ٩٢ تغيير جديدي در مجلس آينده اعمال كنند دوباره فعال خواهد شد.

متناسب با اين خواست عمومي جبهه اصلاحات چقدر فعال شده است؟

نهادهاي مرتبط را ساخته‌ايم. رابطاني براي استان‌ها تعيين شده، آنها پيام‌ها را به استان‌ها رسانده‌اند و كارها در حال انجام است. چند سياست راهبردي انتخاب شده كه محل هيچ اختلافي در درون جبهه اصلاحات نيست. مهم‌ترين سياست راهبردي اين است كه نه در تهران و نه در مركز استان براي حوزه‌هاي انتخابيه تصميم‌گيري نشود.

اين اتفاق براي نخستين بار مي‌افتد؟

هميشه سعي مي‌كرديم همين‌طور باشد اما اين‌بار صراحت بيشتري داريم. در هر حوزه‌اي مجموعه فعالان حوزه در رفت و آمد با قشرهاي مختلف و در هماهنگي با خواست عمومي مردم كانديداي‌شان را تعيين مي‌كنند. در اين استراتژي احزاب بايد رقابت‌هاي‌شان را در حوزه انتخابيه پيگيري كنند. هر حزبي كه هر كانديدايي دارد بايد فعالان سياسي حوزه انتخابيه را قانع كند كه كانديداي او در نهايت انتخاب شود. همه احزاب اصلاح‌طلب هم پذيرفته‌اند كه اين مدل فعاليت را انجام دهند.

پس ديگر كسي در تهران لابي نمي‌كند كه در ليست قرار گيرد؟

نه. تهران فقط سياستگذاري مي‌كند. استان‌ها داوري و هدايت مي‌كنند و در حوزه‌هاي انتخابيه تصميم‌گيري مي‌شود.

تضميني هست كه اين مكانيزم ختم به موفقيت شود؟

اين شيوه خيلي راه خوبي است براي رسيدن به موفقيت.

در شهرستان‌ها به اين بلوغ سياسي رسيده‌ايم؟

هميشه بچه‌هاي شهرستان‌ها گلايه داشتند كه احزاب در تهران تصميماتي خلاف خواست عمومي در حوزه انتخابيه مي‌گيرند. اين‌بار تصميم گرفتيم كار را به خودشان واگذار كنيم و احزاب هم پذيرفته‌اند.

مساله بعدي آسيب‌هايي است كه در طول اين فرآيند با آن مواجه مي‌شويم. يك بخشي از اين آسيب‌ها در اختيار اصلاح‌طلبان نيست. تاييد صلاحيت‌ها، تريبون‌هاي عمومي و... از اين دست چالش‌ها هستند. چالش‌ها و اختلافاتي هم ممكن است در حوزه‌هاي انتخابيه براي اجماع روي افراد وجود داشته باشد. براي اين دو تيپ چالش چه راهكارهايي انديشيده شده است؟

اصلا قرار نيست اين‌بار بحث رد صلاحيت‌ها دغدغه ما باشد. اينقدر در بدنه اصلاح‌طلبي و نيروهاي اجتماعي حوزه‌هاي انتخابيه داوطلبان صاحب صلاحيت داريم كه اصلا از رد صلاحيت دغدغه‌اي نداريم. موضوع دوم كه اهميت دارد اين است كه در استراتژي‌هاي ملي‌مان ما اصلاح‌طلبان پذيرفته‌ايم در همان زميني دست به بازي بزنيم كه شوراي نگهبان به صورت محدود براي مانور سياسي تشخيص مي‌دهند، كافي است. اين تجربه را از سال ٩٢ به دست آورده‌ايم. در آن سال اولويت ما رييس دولت اصلاحات بود. ايشان به دلايلي كه معلوم بود نيامد، آقاي هاشمي هم كه آمد به دلايلي كه معلوم بود، رد صلاحيت شد و مردم هم به دلايلي كه معلوم بود، دست به بازي در همان زمين محدود زدند. به نظر من امروز آقاي جنتي از آن رفتار پشيمان است. البته من ايشان را نديده‌ام كه از خودشان بپرسم اما به نظرم كساني كه تصميم گرفتند رييس دولت اصلاحات نيايد و آقاي هاشمي هم اگر آمد رد صلاحيت شود آنها امروز خيلي دستاوردي نصيب‌شان نشده است. آقاي روحاني سياست‌هاي همان دو نفر را پيگيري مي‌كند، تازه‌نفس هم هست در خيلي از موارد نرمش آن دو بزرگوار را هم نشان نمي‌دهد. اين يك تجربه ملي بود كه به ما نشان مي‌دهد به عنوان اصلاح‌طلبان اولا با چهره‌هايي به ميدان خواهيم رفت كه دليلي ندارد رد صلاحيت شود. دوما اگر شوراي نگهبان نه بر اساس ضوابط قانوني بلكه بر اساس سليقه‌هاي سياسي دست به اقداماتي براي شكل دادن مجلسي از نوع مجلس هشتم و نهم زد ما در آن سبد باقيمانده دست به انتخاب خواهيم زد. ما در هر حال در انتخابات شركت مي‌كنيم، با مردم همراه هستيم، تلاش مي‌كنيم دولت را تقويت كنيم و به حداقل‌ها هم قناعت خواهيم كرد.

با اين استراتژي آيا اين پيام منتقل نمي‌شود كه هر قدر خواستند جلو بيايند و ما هم در سنگرهاي عقب‌تر نيروهاي‌مان را آرايش مي‌كنيم؟

نه. اين شبهه پديد نمي‌آيد. رفتار ما نشان مي‌دهد ما در هر شرايطي اميدمان را از دست نمي‌دهيم و در هر شرايطي رقيب قدرتمند را از دستيابي به اهدافش منصرف مي‌كنيم.

در كنار اين موضوع تريبون‌هاي عمومي هم هست كه عملا در اختيار جريان رقيب قرار گرفته است. فعاليت سياسي و سليقه‌اي از طريق آن تريبون‌ها نمي‌تواند مساله ساز باشد؟

آن تريبون‌ها تا اينجا به نفع ما كار كرده‌اند. به هر حال دليلي هست كه به ما فحش مي‌دهند.

چالش‌هايي هم به عنوان چالش‌هاي درون جرياني مطرح مي‌شود. براي آنها چه برنامه‌اي داريد؟

آن چالش‌ها كاملا واقعي است و وجود دارد. طبيعت كار سياسي هم همين است. تمام سعي شوراي هماهنگي، شوراي راهبردي و شوراي مشورتي و شخصيت‌هاي اصلاح‌طلب موثر اين است كه چالش‌هاي درون جبهه‌اي را مديريت كنند. ما براي اين چالش‌ها وقت مي‌گذاريم.

مهم‌ترين چالش درون جرياني شما امروز چيست؟

ما داراي شخصيت‌هاي فراواني هستيم و همه هم علاقه‌مند به خدمت به مردم هستند اما قطعا هماهنگ مي‌شوند.

استاني‌شدن انتخابات در مجموع به نفع اصلاح‌طلبان است؟

حتما همين‌طور است. استاني شدن انتخابات خيلي به ما كمك مي‌كند. انتخابات استاني ما را در اتحاد دروني كمك مي‌كند، چون ديگر اين‌گونه نيست كه هر كس پتانسيل راي آوري در شهرستان داشته باشد بگويد من مي‌خواهم بيايم. اين‌بار يك ليست كلي به نام اصلاح‌طلبان بايد شكل بگيرد. البته اين مي‌تواند به نفع جبهه اصولگرايي هم باشد اما با جدي‌تر شدن نقش ليست‌ها در استان‌ها به ما بيشتر كمك مي‌شود.

در عين حال كه شوراي راهبردي مجامع استاني را تشكيل مي‌دهد به نظر مي‌رسد شوراي هماهنگي هم با تشكيل كميته انتخابات مشغول فعاليت است. اين دو فعاليت چگونه با هم هماهنگ مي‌شوند؟

ما آنها را حل كرده‌ايم و مسائل جدي نداريم. هركسي هم كه پيدا شود آنقدر جبهه متشكل و متحد است كه او هم نمي‌تواند نقش اختلاف برانگيزي داشته باشد و بلافاصله در جبهه حل مي‌شود.

شما به عنوان يك فعال سياسي اصلاح‌طلب بايد ارزيابي دقيق و منصفانه‌اي هم از رقيب‌تان داشته باشيد. وضعيت رقيب را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

جريان مقابل ما داراي پايگاه اجتماعي با انگيزه‌اي است. جبهه اصولگرايي جبهه ريشه‌دار و تاريخي است اما مشكلش اين است كه نقش آفريني بزرگان اين جبهه كم شده و يك مقدار جبهه پايداري و نيروهاي افراطي گرداننده شده‌اند. من هميشه تصورم اين بوده كه دولت آقاي روحاني نه فقط براي اصلاح‌طلبان كه براي اصولگرايان هم فرصتي را ايجاد كرده تا خود را بازسازي كنند. بالاخره آقاي روحاني عضو موثر جامعه روحانيت مبارز بوده است. خاستگاهش اصولگرايي معتدل است. اصولگرايان هنوز هم فرصت دارند كه از اين شعارهاي روحاني و فضايي كه او در سطح اجتماع ساخته جبهه خودشان را متحد كنند و با شعارهاي نو به جامعه بازگردند. در جبهه اصولگرايي يك نكته وجود دارد و آن اين است كه آنها به دليل اينكه معمولا دسترسي به نهادهاي حاكميتي و حمايت‌هاي آنان دارند احساس نياز به مردم نمي‌كنند. اين خطاي بزرگي است. در تكامل سياسي كشور شوراي نگهبان در مقام يك داور بيطرف قرار مي‌گيرد و اصولگرايان و اصلاح‌طلبان با هم رقابت مي‌كنند. حالا اينكه يك دوره اصلاح‌طلبان راي بياورند و دوره بعد اصولگرايان اصلا مساله‌اي نيست. ما بايد با اين نگاه كشور را اداره كنيم. سياست كشور چارچوب مي‌خواهد اينكه به بهانه فتنه و ساكت فتنه و سران فتنه رد صلاحيت كنند مساله كشور را حل نمي‌كند.

فكر مي‌كنيد در نهايت با يك رقيب منسجم روبه‌رو شويد؟

متاسفانه نه. ما خيلي دوست داريم كه اين اتفاق بيفتد. قدرت ما به قدرت رقيب بستگي دارد به اين معنا كه هر چه آنها قدرتمند‌تر وارد صحنه شوند ما هم قدرت بيشتري مي‌گيريم اما امروز آثار روشني از اتحاد اصولگرايان نمي‌بينيم.

دليلش چيست؟

به نظر من بايد در مورد اصولگرايان منتظر تصميمات ماه‌هاي آينده آنان باشيم. نبايد عجله كنيم.

براي احمدي‌نژاد و جريان حامي او چه نقشي قايليد؟

احمدي‌نژاد شانسي نخواهد داشت. او نه مخاطب دارد و نه پايگاه. سخنراني اخيرش را ببينيد. او مبتلا به همان حرف‌هايي است كه كشور را ١٠ سال پيش به آن مبتلا كرد. هنوز منتظر است امريكا فروبپاشد و خودش دنيا را اداره كند.

هيچ زمينه‌اي براي بروز او نمي‌بينيد؟

او جريان ريشه داري نداشت. در مقطعي از اختلافات سياسي ايران استفاده كرد و دوره‌اش هم تمام شد و رفت. او تبي بود كه كشور به دليل اختلاف جناح‌ها دچارش شد. كشور تب كرد و بعد هم دوره‌اش تمام شد. من اميدوارم همان‌طور كه اصلاح‌طلبان با انسجام وارد مي‌شوند اصولگرايان هم متحد و يكپارچه و با شعارهاي اعتدالي وارد شوند.

دليل عدم اتحاد امروزشان چيست؟

بايد از خودشان پرسيد و من نمي‌خواهم وارد آن شوم.

به هر حال بايد تحليل داشته باشيد.

دارم اما قابل گفتن نيست.

جريان پايداري را چطور ارزيابي مي‌كنيد؟

خيلي جالب است كه احمدي‌نژاد را بر كشور تحميل كرده‌اند و مسووليت آن را نمي‌پذيرند.
پربیننده ترین ها