تقی‌ زاده کیست؟

مقصود حضرت آیت‌ الله خامنه‌ای، «سیدحسن تقی‌ زاده» بود؛ رئیس مجلس سنای ایران در زمان محمدرضا پهلوی
کد خبر: ۲۱۸۹۱۶
تاریخ انتشار: ۰۲ فروردين ۱۳۹۸ - ۱۴:۲۹
مقام معظم رهبری همچنین در سخنان خود و در انتقاد از «بزک‌کردن غرب»، به فردی اشاره کردند با نام خانوادگی «تقی‌زاده»: «در داخل متأسّفانه بعضی‌ها غرب را بَزک می‌کنند، بدی‌های غرب را توجیه می‌کنند، رتوش می‌کنند، نمی‌گذارند افکار عمومی متوجّه بشود که همین دولت‌های ظاهرالصّلاح - مثل فرانسه، مثل انگلیس، مثل دیگران - در باطنشان چقدر شیطنت و شرارت وجود دارد؛ مطبوعاتچی‌ها بینشان هست، رسانه‌ای‌ها بینشان هست؛ مثل تقی‌زاده. در دوره‌ی طاغوت، آدمی مثل تقی‌زاده، به این مضمون گفت که ایران باید از فَرقِ سر تا ناخن پا غربی بشود؛ یعنی سبک زندگی در ایران باید غربی بشود. امروز هم تقی‌زاده‌های جدید از این حرفها می‌زنند.»

مقصود حضرت آیت‌ الله خامنه‌ای، «سیدحسن تقی‌زاده» بود؛ رئیس مجلس سنای ایران در زمان محمدرضا پهلوی، وزیر مختار ایران در بریتانیا از سال ۱۳۰۸ تا ۱۳۰۹، وزیر مختار ایران در فرانسه از سال ۱۳۱۲ تا ۱۳۱۳، سفیر کبیر ایران در بریتانیا از ۵ آبان ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۶ و نماینده دوره پانزدهم مجلس شورای ملی از سال ۱۳۲۶.

تقی‌زاده هم مانند جلال، روحانی‌زاده بود. ۱۲۵۷ در تبریز به دنیا آمد و از ۱۴ سالگی تحصیل علوم عقلی، ریاضیات و نجوم را شروع کرد. در مدرسه «مموریال» با علوم جدید آشنا شد. اصول فقه را نزد میرزا محمود اصولی و حاج میرزا حسن فرا گرفت و علوم جدید و زبان فرانسوی را نیز دور از چشم پدر، همراه با رفیقش میرزا محمدعلی‌خان تربیت نزد میرزا نصرالله خان سیف‌الاطباء به مدت پنج سال یعنی از سال ۱۲۷۸ تا ۱۲۷۳ آموخت.

حدوداً از ۲۰ سالگی، بر اثر آشنایی با نوشته‌های طالبوف و میرزا ملکم خان ناظم‌الدوله و نویسندگان تجددخواه روزنامه‌های فارسی خارج از کشور نظیر اختر، پرورش، ثریا، حبل‌المتین و حکمت و کتاب‌های عربی چاپ مصر و کتاب‌های ترکی چاپ عثمانی، تمایل شدیدی به علوم جدید غربی، اندیشه‌های سیاسی اروپایی، افکار آزادی‌خواهانه، ضداستبدادی و تجددطلبانه یافت تا جایی که به همراه تربیت و جمعی دیگر، برای ترویج این اندیشه‌ها، محفلی روشنفکرانه در تبریز تشکیل داد و در ۱۳۱۹ همراه همان دوستانش قصد تأسیس مدرسه‌ای به نام «تربیت» را با هدف ترویج آموزش به روش غربی و اندیشه‌های غربی داشتند اما بر اثر مخالفت شماری از روحانیون، مدرسه دایر نشد.

سپس با همکاری محمدعلی تربیت، میرزا سیدحسین خان عدالت و یوسف اعتصامی پدر پروین اعتصامی، کتابفروشی تربیت را به قصد ترویج معارف و آشنا ساختن مردم به اصول حکومت ملی و آزادی‌طلبی تأسیس کرد که کتاب‌های فرنگی و عربی جدید می‌فروخت و محل رفت و آمد متجددان و آزادی‌خواهان آذربایجانی بود.

در پی ترور سیدعبدالله بهبهانی در ۲۳ تیر ۱۲۸۹ و آشوب گسترده‌ در شهرهای بزرگ ایران، تقی‌زاده به آمریت یا مشارکت در این ترور متهم شد. او سه ماه از مجلس مرخصی گرفت و به تبریز رفت، به این نیت که پس از آرام‌شدن اوضاع به تهران بازگردد اما وقتی به قصاص ترور سید عبدالله بهبهانی، دوست تقی‌زاده یعنی علی‌محمد تربیت به قتل رسید، در بهمن ۱۲۸۹ به ترکیه رفت و اقامت او در خارج از کشور، ۱۴ سال به درازا کشید.

تقی‌زاده در عرصه اندیشه، به‌ویژه در دیدگاه‌هایش دربارهٔ فرهنگ و تمدن غرب، بسیار تندروانه بود. او تصور می‌کرد که صنعتی‌شدن کشور، پیشرفت علمی، آزادی سیاسی و عقیده، رشد فرهنگی و آموزشی، از راه «اخذ بلاشرط آداب و عادات فرنگ» و دستور عمل قرار دادن این شعار میسر است که «ایران باید ظاهراً و باطناً، جسماً و روحاً فرنگی‌مآب شود و بس».

او با ساده‌انگاری و بی‌آنکه از نظریات و فرضیات علمی دربارهٔ تغییر خط مطلع باشد، فکر می‌کرد که تغییر خط فارسی به لاتین، سوادآموزی را تسهیل می‌کند و راه را برای تحول فرهنگی کشور هموار می‌سازد. او البته بعدها به خطای خود پی برد و در خطابه معروفش در باشگاه مهرگان گفت: «این جانب در تحریص و تشویق، اولین نارنجک تسلیم به تمدن فرنگی را در چهل سال قبل بی‌پروا انداختم».

سیدحسن تقی‌زاده در سال‌های پایانی عمر، توان حرکت را از دست داد و دچار فلج پا شد و در برخی مجامع نیز با صندلی چرخدار ظاهر می‌شد. او سرانجام در ۸ بهمن ۱۳۴۸، در سن ۹۲ سالگی و در انزوای مطلق درگذشت و جنازه‌اش در مقبره ظهیرالدوله دفن شد.
پربیننده ترین ها