نزدیک به 14 روز قبل گعدهای در خیابان امیرسلام واقع در محله تجریش برگزار شد که انتشار تصاویر آن حاشیههایی به همراه داشت.
به گزارش صدای ایران روزنامه اعتماد نوشت؛ نزدیک به 14 روز قبل گعدهای در خیابان امیرسلام واقع در محله تجریش برگزار شد که انتشار تصاویر آن حاشیههایی به همراه داشت. این گعده به میزبانی و در منزل عبدالله نوری، وزیر کشور دولت اول اصلاحات بود و چهرههایی چون آیتالله شبیریزنجانی مرجع تقلید، آیتالله عبدالمجید معادیخواه، سیدمحمد خاتمی رییس دولت اصلاحات، غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی و... در آن حاضر بودند. انتشار تصاویر آیتالله شبیریزنجانی در کنار سیدمحمد خاتمی در همان روز سر و صدای زیادی در فضای مجازی به پا کرد اما رفته رفته آن واکنش هیجانی فروکش
کرد.
دیدار این مرجع تقلید با افراد سرشناس جریان اصلاحات داشت به دست فراموشی سپرده میشد که انتشار نامهای از سوی آیتالله محمد یزدی، دبیرکل جامعه مدرسین حوزه علمیه خطاب به آیتالله شبیریزنجانی سبب شد تا مجددا تصاویر این دیدار در شبکههای اجتماعی میان کاربران دست به دست شود. آیتالله یزدی در این نامه بهشدت از معاشرت این مرجع عالیقدر شیعه با چهرههای اصلاحطلب عصبانی بودند تا جایی که در بخش پایانی این نامه سرگشاده از آیتالله شبیریزنجانی خواستهاند چنین رفتارهایی دیگر تکرار نشود. نامه یزدی واکنشهای بسیاری به همراه داشت وغیر از کاربران عادی شبکههای اجتماعی، افراد زیادی از گروههای سیاسی مختلف با مصاحبه، توییت و یادداشت از لحن نامه یزدی به آیتالله شبیریزنجانی
انتقاد کردند.
آیتالله عندلیب همدانی استعفا کرد
کرد.
دیدار این مرجع تقلید با افراد سرشناس جریان اصلاحات داشت به دست فراموشی سپرده میشد که انتشار نامهای از سوی آیتالله محمد یزدی، دبیرکل جامعه مدرسین حوزه علمیه خطاب به آیتالله شبیریزنجانی سبب شد تا مجددا تصاویر این دیدار در شبکههای اجتماعی میان کاربران دست به دست شود. آیتالله یزدی در این نامه بهشدت از معاشرت این مرجع عالیقدر شیعه با چهرههای اصلاحطلب عصبانی بودند تا جایی که در بخش پایانی این نامه سرگشاده از آیتالله شبیریزنجانی خواستهاند چنین رفتارهایی دیگر تکرار نشود. نامه یزدی واکنشهای بسیاری به همراه داشت وغیر از کاربران عادی شبکههای اجتماعی، افراد زیادی از گروههای سیاسی مختلف با مصاحبه، توییت و یادداشت از لحن نامه یزدی به آیتالله شبیریزنجانی
انتقاد کردند.
آیتالله عندلیب همدانی استعفا کرد
نخستین پسلرزه این نامه، استعفای آیتالله عندلیب همدانی از جامعه مدرسین بود. در متن استعفای آیتالله همدانی آمده است: «نامه حضرتعالی به محضر مبارک مرجع بزرگوار شیعه حضرت آیتاللهالعظمی شبیریزنجانی دامتبرکاته هرگونه تردیدی را که تاکنون درباره ادامه عضویت در آن جامعه محترم داشتم، مرتفع کرد چه اینکه به این نتیجه قطعی رسیدم که تفسیر من از استقلال حوزه و جایگاه رفیع مرجعیت با دیدگاه جنابعالی و همفکران شما در جامعه محترم مدرسین هیچگونه هماهنگی ندارد و عملا امکان همکاری وجود ندارد و لذا از ادامه عضویت در آن جامعه معذورم.»
تضعیف مرجعیت، ضربه به جایگاه رهبری است
آیتالله هاشم هاشمزادههریسی، عضو مجلس خبرگان رهبری در واکنش به نامه آیتالله محمد یزدی بیان کرد: باید حرمت مراجع حفظ شود؛ ما پیوسته به قدرت و حرمت مرجعیت نیاز داریم. تشیع و مسلمانان به جایگاه مرجعیت نیاز دارند. در دوران انقلاب اسلامی قدرت مرجعیت خود را نشان داد و ما همیشه به آن نیاز داریم.
در روزهایی که مبادا که خدا پیش بیاورد، پناهگاه همه مسائل ما مرجعیت است.مرجعیت پشتوانه رهبری است و اگر تضعیف شود در واقع رهبری هم تضعیف میشود. وقتی آدم با تقوا و با علم و فضیلت باشد، بینش سیاسی مثبتی از آن تولید میشود که آقای شبیری هم اینگونه
هستند.
مراجع تذکر دهند
محمدتقی فاضلمیبدی، استاد حوزه و دانشگاه نیز نسبت به این نامه بیتفاوت نبود. میبدی در مصاحبه با برنا گفت: «از چنین رفتاری کاملا متعجب شدهام.
خوشبختانه تعدادی از مراجع به این نامه واکنش نشان دادهاند. امیدوارم چنین کارهایی دیگر تکرار نشود. مراجع باید به ایشان تذکر دهند و وی را نصیحت کنند چرا که این قبیل کارها دور از شأن حوزه، مرجعیت و روحانیت است. این نامه نشان میدهد که جریانی در حال رشد است که تصمیم دارد، استقلال حوزه را تابع قدرت کند؛ یعنی حوزهای را در گردونهای قرار دهد که هیچ اختیار و استقلالی از خود
نداشته باشد.»
فاین تذهبون؟
سیدحسین موسویتبریزی دیگر روحانی بود که در حمایت از آیتالله شبیریزنجانی واکنش نشان داد. تبریزی در سرمقاله روز گذشته روزنامه «اعتماد» نوشت: «آقای یزدی از اوایل انقلاب روحیات پرخاشگرانه داشتهاند اما با این وجود بازهم بسیار بعید است که نامه منتشر شده از سوی ایشان باشد. اگر این نامه واقعا از سوی ایشان باشد باید از ایشان پرسید آقای یزدی، فاین تذهبون؟
به کجا میخواهید بروید؟ نواختن کلنگ به ساختمان مرجعیت تا پیش از این بصورت زیرزمینی صورت میگرفت اما با انتشار این نامه به نظر میرسد کلنگزنی به مرجعیت شیعه وارد فاز تازه و علنی شده است.»
مگر میشود مرجعیت را از افکار مختلف جامعه بر حذر بداریم!
حجتالاسلام ابوالفضل موسویان، عضو مرکزی مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم در گفتوگو با شفقنا، نامه سرگشاده آیتالله یزدی به حضرت آیتالله شبیریزنجانی را دارای اشکالات متعددی دانست و اظهار داشت: اینکه سطح مراجع را این گونه تنزل دهیم که از افراد دیگری برای دیدارها و مراجعات خود اجازه بگیرند، بسیار ناپسند است. او تصریح کرد: مگر میشود مرجعیت را از اندیشهها و افکار مختلفی که در جامعه وجود دارد و جزو مقلدین و شاگردان مراجع هستند و از نظر تدین بحثی در آنها نیست، برحذر بداریم و بگوییم که حتما باید دارای ایده و سلیقهای باشند که با مراجع بتوانند ارتباط و تماس داشته باشند؟
نامه آقای یزدی خطای استراتژیک بود
آیتالله سیدمحمد غروی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم دیگر چهرهای بودند که از نامه سرگشاده آیتالله یزدی انتقاد کردند. او درباره این نامه به ایرناپلاس گفت: این نامه به صلاح خود آقای یزدی و حتی مقاصدی که مورد نظر ایشان است هم نبود.
آن هم در شرایط امروز که متاسفانه فضای مجازی به مسائل ورود میکند و میتواند به جایگاه مرجعیت، روحانیت شیعه و چهرههای انقلابی آسیب وارد کند و برخی سدهایی که نباید را بشکند. آیتاللهالعظمی شبیری مشی خاصی دارند. کاری که آقای یزدی در این شرایط کردند، خطای استراتژیک بود. خواهشم این است کسانی که واقعا دلسوز انقلاب، نظام، مرجعیت و روحانیت هستند، این پرونده را ببندند، چون به نفع هیچکسی
نیست.
صلاح نبود این نامه با چنین لحنی نوشته شود
حجتالاسلام محسن غرویان، استاد حوزه و دانشگاه نیز نسبت به این نامه بیتفاوت نبود. اودرباره نامه سرگشاده آیتالله یزدی به جماران گفت: مردم توقع ندارند که اینگونه اختلافنظرها بین علما به شکل آشکار و علنی مطرح شود. اگر آیتالله یزدی نظری داشتند باید به شکل محرمانه به حضور مرجعیت آیتالله زنجانی ارسال میکردند. ولی این نوع شیوه مطرح کردن نظر جای تعجب دارد.
به نظر من صلاح نبود که این نامه با چنین لحنی و به صورت سرگشاده نوشته شود. با اینکه رقابتهای ناسالم جناحی در میان برخی از حوزویان هم وجود دارد، ولی آیتالله شبیریزنجانی در میان حوزویان از شخصیتهایی هستند که چهره ایشان بیشتر فقاهتی است و بیشتر پژوهش و تحقیق در کارنامه آیتالله شبیریزنجانی
میدرخشد.
تخطئه یک مرجع تقلید نتیجهای جز وهن حوزه ندارد
تعدادی از شاگردان آیتالله شبیریزنجانی دیگر گروهی بودند که به نامه سرگشاده آیتالله یزدی انتقاد کردند. در این نامه آمده است: «آیتالله زنجانی از دوستان حضرت امام راحل و همواره از پشتیبانان نظام اسلامی بوده و هست. ملاقاتهای بیتکلف ایشان با رهبری نظام، حکایت از تواضع و خلوص این بزرگوار را همواره داشته و دارد. روا نبود که به جهت ملاقاتی دوستانه بین ایشان و برخی از شاگردان سالهای گذشتهاش، نامهای با این ادبیات به معظمله نگاشته شود. تردیدی نیست دفاع از نظام، با این روشها در برابر چنین ذخایر بزرگ شیعه، نه تتها دفاعی عقیم بوده و فاقد جاذبه است، بلکه چیزی جز تخریب مرجعیت که هویت شیعه در عصر غیبت است را به دنبال نخواهد داشت.»
دبیر محترم جامعه مدرسین مراقب باشد
حسامالدین آشنا، مشاور رییسجمهور در امور فرهنگی نیز با انتشار توییتی از اقدام آیتالله یزدی انتقاد کرد. آشنا نوشت: «جامعه مدرسین همواره هم خود را در جایگاه یک کنشگر سیاسی قرارداده و هم نسبت به کنش سیاسی مراجع و علمای تراز اول حساس بوده است. این جامعه در 40 سال گذشته در مواردی مانند آقایان شریعتمداری و منتظری و آذری و... بسیار صریح و قاطع عمل کرده است. کنشهای سیاسی، سلبی و ایجابی این جامعه نتایج خواسته و ناخواسته فراوانی داشته و از جمله منجر به ایجاد جریاناتی رقیب و موازی چون مجمع محققین و جلسه اساتید شده است. ای کاش دبیر محترم جامعه مدرسین مراقب باشند که یک تنه و بدون توجه به سرمایه نمادین خود در تعارضات جناحی وارد نشوند.
اجازه نخواهیم داد به ساحت مراجع اهانت شود
الیاس حضرتی، قائممقام دبیرکل اعتماد ملی و نماینده مردم تهران در مجلس نیز با انتشار توییتی از نامه آیتالله یزدی انتقاد کرد. حضرتی در صفحه شخصی خود در توییتر نوشت: «ما شیعیان مفتخریم که مراجع بزرگوارمان جز از خدای متعال از هیچ قدرتی اجازه نگرفتهاند و مقید به قیود هیچ نهاد سیاسی یا اقتصادی نبودهاند. بیجهت نبوده که همواره مظلومان به بیوت مراجع پناه بردهاند. ما مکلفان اما اجازه نخواهیم داد که به بهانههای واهی به ساحت مراجع اهانت شود. فاین تذهبون؟»
این نوع حرمتشکنی حریمی را باقی نمیگذارد
علی شکوریراد، دبیرکل حزب اتحاد ملت نیز در توییتر خود نوشت: «حضرت آیتالله یزدی! شما به خوبی مقام علمی، اخلاقی و مرجعیت حضرت آیتاللهالعظمی شبیریزنجانی را میدانید. این نوع حرمتشکنی حریمی را باقی نمیگذارد و از کسی در مقام شما بعید است. آنکه در دفاع از او چنین کردهاید از این کار شما ناخشنود است. خداوند توفیق جبران به شما عنایت فرماید.»
خدا کند نامه آقای یزدی درست نباشد
غلامعلی رجایی، دیگر فعال سیاسی اصلاحطلبی بود که با انتشار یادداشتی در کانال تلگرامی خود نسبت به این نامه واکنش نشان داد. در بخشی از نوشته رجایی آمده است: «خدا کند نامه آقای محمد یزدی، به مرجع عالیقدر، آیتالله شبیریزنجانی درست نباشد، همو که من در آخرین سفر مشهد که در خدمت مرحوم هاشمی بودم و در ملاقاتشان حضور داشتم از هاشمی شنیدم آقای زنجانی در مقطعی استاد ایشان بوده است. آقای یزدی در بیانی که متاسفانه کمتر به آن توجه شد به حضور این مرجع عالیمقام و بیدار در منزل کسی که- خاتمی- مسالهدار است و برای رهبری و نظام احترامی قائل نیستند اعتراض میکند.»
آیا دیگران هم میتوانند برای یک مرجع چنین نامهای بنویسند و تحت تعقیب قرار نگیرند؟
عباس عبدی، روزنامهنگار و فعال سیاسی اصلاحطلب نیز در واکنش به نامه آیتالله یزدی مطلبی در کانال خود منتشر کرد. در بخشی از این یادداشت آمده است: نامه آقای یزدی عضو برجسته جامعه مدرسین قم خطاب به آیتالله شبیریزنجانی بازتاب وسیعی داشت. مخالفتها با این نامه به جای خود؛ ولی واقعیت آنچه در قم میگذرد همین نگاه آقای یزدی است. مساله این است که با یک فهم عرفی هر کسی متوجه میشد که این نامه آثار منفی و مخربی برای حوزه و نظام دارد پس چرا آقای یزدی چنین نامهای را نوشتند؟ آیا دیگران هم میتوانند چون آقای یزدی برای یک مرجع چنین نامهای بنویسند و تحت تعقیب قرار نگیرند؟ اگر بتوانند در این صورت ایرادی به کار آقای یزدی نیست و اگر نتوانند که قطعا نمیتوانند باید مشکل را در این تبعیض ویرانگر جستوجو کرد. این تبعیض ریشه همه نابسامانیها و اظهار سخنان نسنجیده است که اتفاقا کسانی بیشتر قربانی این تبعیض میشوند که از آن بهرهمند هستند.
چه کسی گفته ملاقات یک مرجع تقلید با افراد سابقهدار در انقلاب خلاف شؤون مرجعیت است؟
در میان واکنشهای مختلف به نامه آیتالله یزدی شاید واکنش علی مطهری، نایبرییس مجلس شورای اسلامی یکی از تندترین واکنشها بود. علی مطهری در نامهای خطاب به آیتالله یزدی نوشت: «جناب آقای محمد یزدی دامت برکاته
با اهدا سلام، در خصوص نامه جنابعالی به آیتالله شبیریزنجانی، مرجع تقلید، چند نکته قابل ذکر است:
۱- در این نامه جناب آقای سیدمحمد خاتمی و همفکران ایشان را «افراد مسالهدار که برای نظام جمهوری اسلامی و مقام رهبری احترامی قائل نیستند» معرفی کردهاید و ملاقات با آنها را امری قبیح و موجب «ناراحتی و تعجب مقلدین و حوزویان» دانستهاید.
همه اینها نیاز به اثبات دارد. «مسالهدار» کسانی هستند که در سال ۸۸ تحت این عنوان که مقام رهبری از یک کاندیدای خاص حمایت میکند انتخابات را از حالت طبیعی خارج کردند و حق اعتراض معترضان را نیز به رسمیت نشناختند و آنها را برانداز نامیدند و شد آنچه نباید میشد. در واقع چنین افرادی برای نظام جمهوری اسلامی و مقام رهبری احترامی قائل نشدند.
فرضا بپذیریم جناب آقای خاتمی و همفکرانشان افرادی مسالهدار هستند که برای نظام جمهوری اسلامی و مقام رهبری احترامی قائل نیستند، قباحت ملاقات یک مرجع تقلید با آنها را از کجا درآوردهاید؟ اگر مسالهدار هستند آیا نباید مساله آنها حل شود؟ مراجع تقلید به مثابه چتری بر سر همه مردم و گروهها هستند نه عناصری حزبی و جناحی.
ثالثا ناراحتی و تعجب اکثر مقلدین و حوزویان از این ملاقات را از کجا به دست آوردید؟
۲- خطاب به آیتالله شبیریزنجانی گفتهاید «مقام و احترام شما در سایه احترام به نظام اسلامی حاکم، رهبری و شأن مرجعیت است».
به عرض میرساند مقام و احترام یک مرجع تقلید صرفا در سایه احترام به نظام اسلامی حاکم نیست، بلکه بیشتر بستگی دارد به رفتار او در مقابل آن نظام که کارهای درست آن را تایید کند و از کارهای نادرست آن انتقاد و از حقوق مردم دفاع کند. اساسا احترام هرکس تابعی از احترام و پایبندی او به حق و عدالت است. این تفکر شما ناشی از این فکر غلط است که نظام را معصوم میدانید.
علاوه بر این مساله طرفینی است، یعنی همانطور که مقام و احترام یک مرجع تقلید در سایه احترام او به نظام اسلامی حاکم است، احترام نظام اسلامی نیز در سایه احترام آن به مرجعیت است.
مساله استقلال روحانیت و حوزه علمیه و مراجع تقلید از دولتها و حکومتها، مسالهای است که سابقه طولانی در تاریخ تشیع دارد و بهشدت مورد تاکید امام خمینی(ره) و شهید آیتالله مطهری حتی برای دوره جمهوری اسلامی بوده است. از نظر شهید مطهری روحانیت شیعه از نظر روحی متکی به خدا و از نظر اجتماعی متکی به مردم و همیشه از دولتها جدا و در کنار مردم بوده است. این ویژگی حتی در جمهوری اسلامی نیز باید رعایت شود و روحانیت نباید دولتی و حکومتی شود. اصل ولایت فقیه در نگاه امام(ره) و شهید مطهری و مقام رهبری به این معنی نیست که سایر مراجع نادیده گرفته و احیانا سرکوب شوند.
به یاد دارم چند ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در مجلسی در قم فردی فریاد زد «برای سلامتی یگانه مرجع عالم تشیع حضرت آیتالله العظمی امام خمینی صلوات». پدرم ناراحت شد و آن فرد را صدا زد و به او گفت «این چه جملهای بود که گفتی؟! ما غیر از امام مراجع دیگری هم داریم.» همینطور میدانید که ایشان در کتاب نهضتهای اسلامی از مراجع ثلاث آن روز و نقش آنها در پیشبرد نهضت در کنار امام خمینی به نیکی یاد میکنند؛ همه برای اینکه نهاد روحانیت اصالت دارد و باید حفظ شود نه فقط ولیفقیه.
۳. در پایان نامه خطاب به آیتالله شبیری فرمودهاید «لازم است شؤون مرجعیت را رعایت فرموده و ترتیبی اتخاذ فرمایید اینگونه مسائل دیگر تکرار نگردد.» اولا خود شما با این جمله تهدیدآمیز شأن مرجعیت را رعایت کردهاید یا نه؟ ثانیا چه کسی گفته ملاقات یک مرجع تقلید با افراد سابقهدار در انقلاب که احیانا انتقاداتی نیز دارند خلاف شؤون مرجعیت است؟ آیا شؤون مرجعیت را جنابعالی بهتر از خود مراجع تشخیص میدهید؟ مگر مردم باید با اجازه شما به ملاقات این و آن بروند؟! ثالثا این جمله را که به این مرجع عالیقدر دستور میدهید «اینگونه مسائل دیگر تکرار نگردد» از چه موضعی میفرمایید؟ این جمله را فقط امام زمان علیهالسلام میتواند به یک مرجع تقلید بگوید. در مجموع نامه شما موجب وهن روحانیت و حوزه علمیه شد. امیدوارم به نحوی جبران بفرمایید.
آخرین اخبار