یادداشت/رضا دهکی
صدای ایران- رضا دهکی سردبیر روزنامه ابتکار در سرمقاله خود با عنوان «دود، سیاست، کودک» نوشت:در هنگامه آلودگی هوا، اولین گروهی که درباره سلامتی آنها هشدار داده میشود کودکان هستند و در صورت شدت گرفتن آلودگیها نیز اولین گزینه تعطیلی، مدارس به شمار میروند تا کودکان به واسطه خروج از خانه، کمتر آسیب ببینند. حال در شرایطی که به قولی، حتی هوایی که نفس میکشیم، آلوده به سیاست است، چقدر هوای کودکانمان را در این فضای سیاستزده داشته و داریم؟
وی در این سرمقاله آورده است: آلودگی هوای جامعه به سیاستزدگی، شباهتهای بسیاری به آلودگی هوای شهر و اثرگذاری آن بر کودکان دارد. در هیچ کدام کودکان مقصر نیستند، اما از آن تاثیر میپذیرند. سیاست جاری در فضای جامعه نیز از سوی کودکان انتخاب یا حمایت نشده است، اما بر زندگیشان تاثیر دارد؛ چنان که کودکان در انتخاب خودرو، استانداردهای ساخت آن، بنزین، تمهیدات ترافیکی و محل ساخت کارخانهها مسئولیتی ندارند، اما دودها به چشم آنها هم میرود. سیاستمداران امکان استفاده از رای کودکان را ندارند، پس در شعارها و وعدههایشان به ندرت آنها را میبینند، همان طور که سازمانها و شرکتهای گوناگون برای توجیه تصمیمها یا فروش محصولاتشان نیازی به قانع کردن کودکان نمیبینند. تاثیرگذاری سیاست و آلودگی هوا بر کودکان فقط به طور مستقیم هم نیست؛ کلافگی ناشی از سیاستزدگی و هوای آلوده، هر دو با تاثیری که بر رفتار بزرگترها میگذارند، به طور غیرمستقیم باعث اصابت ترکشهای پرخاشگری، کلافگی و خستگی ناشی از آن به کودکان میشوند.
دهکی تصریح کرده است: این روزها که ردپای سیاست، زیر سایه اقتصاد کمرنگ شده یا به تعبیری دیگر، سیاست از مسیر اقتصاد بر جامعه اثرگذار است، آشفتگی و بحران اقتصادی، بر کودکان اثری دو چندان دارد، هر چند شاید کمتر دیده شود. کودکان از لحظه تولد نیازهای بسیاری دارند که هیچ یک را خود نمیتوانند تامین کنند. در میان همه این خواستهها، شاید «پوشک» نماد و نماینده نیازهای کودکان در کمبود – واقعی، جوسازانه یا محتکرانه – و گرانی کالاهای اساسی شد. نگرانی مردم به شیر خشک هم رسید. دارو و سایر اقلام مورد نیاز کودکان هم مشمول گرانیها و کمیابیها شد. دفتر و مداد و خودکار مدرسه هم به واسطه وابستگی به تامین مواد اولیه خارجی تحت تاثیر قیمت ارز قرار گرفت. خلاصه این که کودکان هم کم از اقتصاد و بحرانش ضربه نخوردند. این بحران اقتصاد در ریشهها حاصل سیاستهای اشتباهی است که بزرگترها تنظیم کردند، کمکاریهایی است که بزرگترها نشان دادهاند و فسادهایی است که بزرگترها مرتکب شدهاند. امروز نیز حاصل جدل سیاستمدارانی است که به نظر میرسد در سیاستهایشان کودکان و آیندهشان را محاسبه نمیکنند. این امر البته مسبوق به سابقه است.
سردبیر روزنامه ابتکار در سرمقاله خود آورده است: در همه جنگها، عدد بزرگی از قربانیان مستقیم و غیرمستقیم را کودکان تشکیل میدهند. کودکان یا به تیر و بمب و موشک کشته و زخمی میشوند یا باید با درد مرگ، فقر، قحطی و کمبود محبت و آموزش حاصل دوران جنگ دست و پنجه نرم کنند. هنوز کودکان خفته بر اثر گاز شیمیایی به کار گرفته شده توسط عراقیها در دوران جنگ علیه ایران، از تلخترین تصاویر جنگ به شمار میروند و تصویر پیکر «آلان کردی»، کودک پناهجوی سوری خفته بر سواحل ترکیه در حافظه بسیاری هست. کودکان جنگ تا بزرگسالی هم بار سنگینی از جنگ را بر دوش دارند؛ از فقدان عزیزان و بار کمبودهای جسمی و روحی حاصل دوران سخت کودکی گرفته تا استرسها و بیماریهای به ارث برده شده تا بزرگسالی.
این مقاله میافزاید: باید بپذیریم که کودکان قربانی تصمیمهای بزرگترها هستند؛ از به دنیا آمدن در شرایط سخت یا بیحساب و کتاب درباره وضعیت زندگی، تعلیم و تربیت، کیفیت زیستن، آینده وابسته به مسائل گوناگون از منابع و محیط زیست گرفته تا شغل و نحوه حضور در جامعه، همگی بیش از هر چیز وابسته به عمل و انتخابهای بزرگترهاست. در حالی که این بزرگترها هستند که کودکان را به این دنیا میآورند، در تصمیمهای کلان برای این دنیا، آنها را در اولویت ندارند. این رویکردی است که باید در تمامی سطوح جامعه، از خانواده تا دولتها و نهادهای بینالمللی تغییر کند. در عین حال، اگر تصمیمگیریها و تصمیمسازیها در این سطوح ضمانت اجرایی نداشته باشند، هزار یونیسف و مانند آن هم به کار نمیآیند.
در انتهای سرمقاله دهکی آمده است: شاید نوشتن از کودک در هفته کودک باید رنگ و بویی از شیرینیهای کودکی را داشته باشد، اما شاید این نوشتن از تلخیهایی که بزرگترها برای کودکانشان به ارث میگذارد، تلنگری باشد برای شیرین شدن آینده کودکان و کودکانشان و کودکان کودکانشان و تمامی نسل بشر.
پ/
آخرین اخبار
لینک های مفید