حکیمی‌ پور: برخی مدیران عرصه خدمت را میدان رانت و باند بازی کرده‌اند

احمد حکیمی‌ پور گفت: اگر فضا داده شود خوب آنها رشد خواهند کرد و تجربه خواهند اندوخت. جوانان توانمند و خلاق در کشور زیاد داریم منتها آنان فضا برای کار ندارند.
کد خبر: ۱۹۵۲۲۵
تاریخ انتشار: ۰۸ مرداد ۱۳۹۷ - ۰۰:۰۲
این روزها تصویب قانون منع به‌کارگیری بازنشستگان در دستگاه‌های اجرایی حساسیت‌هایی را برانگیخته است. تصویب این قانون با استقبال گسترده افکار عمومی و تحلیلگران سیاسی و اقتصادی رو‌به‌رو شده که تصویب آن را گامی موثر و البته نخستین گام برای پایان دادن به دوران مدیریت مدیران مسن ارزیابی کرده‌اند.
 
به گزارش صدای ایران، تاکنون به 15 استاندار و ده‌ها معاون، شهردار، مدیر و صاحب منصب گفته شده که باید مدیریت را به جایگزین خود واگذار کنند. در همین رابطه «آرمان» با احمد حکیمی‌پور عضو سابق شورای شهر تهران و فعال سیاسی اصلاح‌طلب به گفت‌وگو پرداخته که در ادامه می‌خوانید.

قانون ممنوعیت به‌کارگیری بازنشستگان در دستگاه‌های اجرایی کشور توسط مجلس تصویب شد که ظاهرا بیش از 10 استاندار از دولت دوازدهم شامل این قانون می‌شوند و باید از مناصب خود خداحافظی کنند. آیا رفتن تعداد زیادی از مدیران سطح بالا، دولت را با بحران و مشکل در انجام امور خود مواجه نمی‌کند؟
بالاخره قانون برای به اجرا درآمدن تصویب می‌شود و تصویب کنندگان قطعا فکر همه جا را کرده‌اند و از خلأ‌هایی که ممکن است از بازنشسته شدن و کنار رفتن مدیران ایجاد شود، اطلاع دارند. این قانون استثنا بردار نیست. معتقدم که اجرای قانون باید بدون مسامحه باشد تا به اعتماد عمومی منجر شده و باعث ثبات شود. به هر حال پس از کش و قوس‌های فراوان قانون ممنوعیت استفاده از بازنشستگان تصویب شده که ظاهرا دولت هم با آن مخالفت نکرده است. به اعتقاد بنده یکی از اشکالات بزرگ کشور عدم اجرای صحیح قوانین است. هر چه قانون در اجرا سست شده و دچار تزلزل شود، قانون‌گریزی را تقویت می‌کند و جامعه را دچار بی‌اعتمادی می‌کند. من نشنیده‌ام که دولت بگوید با بازنشسته شدن این افراد، دچار مشکل می‌شود. چرا که نیروی انسانی فراوانی در کشور داریم که می‌توانند جایگزین شوند. این نیروی انسانی متاسفانه تاکنون فرصت بروز و ظهور در عرصه مدیریت کشور نداشته است و با حضور نیروی جوان و کارآمد، قطعا چرخ مدیریت کشور سریع‌تر خواهد چرخید. برخی از مدیران، در پست‌های مدیریتی سالمند شده‌اند و شور و انرژی خود را قبلا به‌کار برده‌اند. با این حال به شخصه از مدیران ارشد دولت سخنی مبنی بر ایجاد مشکل پس از رفتن این 15 استاندار یا سایر مدیران مشمول قانون ممنوعیت استفاده از بازنشستگان نشنیده‌ام.

چرا کشور به سمتی رفت که جایگزینی مدیران دشوار شد و به قولی مدیران مسن بازمانده از دهه 60 همچنان در مناصب مختلف حضور دارند؟
مدیر در کشور تربیت شده است، اما عده‌ای از مسئولیت دل نمی‌کنند که این امر سال‌های اخیر بروز بیشتری داشته است. در اوایل انقلاب و دهه60، شاهد بودیم افراد به راحتی پست و مقام را قبول نمی‌کردند. اما اکنون برای در اختیار گرفتن سمت‌ها و مسئولیت‌های مختلف، کارهای عجیب و غریبی صورت می‌گیرد. یعنی به هر دری می‌زنند تا پست بگیرند که این امر با روحیه خدمتگزاری سازگاری ندارد. اگر سخن شهید بهشتی مبنی بر «ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت» را قبول داشته باشیم، باید گفت شیفته خدمت بودن که این کارها و دستاویز‌ها را نمی‌خواهد؛ کسانی دست به هر کاری می‌زنند تا سمتی بگیرند. این با خدمت کردن چه ارتباطی دارد؟ اگر هدف خدمت است، دیگر خودکشی کردن برای پست و مقام چه معنایی دارد؟ فکر می‌کنم ما از مسیر اصلی انقلاب و اهداف و روحیات اولیه انقلاب دور شده‌ایم. این جایگاه‌ها امانتی است برای انجام خدمت و کمک به بهبود شرایط، اما شاهدیم محلی شده برای رانتخواری و ایجاد فرصت‌های ممتاز برای افراد خاص که همین امر سبقت گرفتن برای پست و مقام را بیشتر کرده است. دهه اول انقلاب برای نپذیرفتن مسئولیت و مقام سبقت می‌گرفتند. شاهدیم که عده‌ای قدرت را از آن خود کرده‌اند و برای خودشان باند و دسته و گروه تشکیل داده‌اند و مانع از ورود نیروها و افکار جدید و نو به صحنه می‌شوند. فضای بسته‌ای با افراد معدود و ثابتی در عرصه مدیریت کشور شکل گرفته و باید این فضا شکسته شود. شاهدیم که مدیران از صحنه خارج نمی‌شوند بلکه از جایی به جای دیگر منتقل می‌شوند! این افراد صرفا باید مدیر باشند؛ محل، نوع تخصص و حد و اندازه آن برایشان مهم نیست. این دیدگاه و روش باید اصلاح شود. متاسفانه روحیه خدمتگزاری واقعی در جامعه ما از بین رفته است.

چرا در تربیت مدیران جوان اهمال شده‌ است؟
اهمال نشده است، بلکه به جوانان راه نداده‌اند که وارد عرصه شده و رشد کنند. اگر فضا داده شود خوب آنها رشد خواهند کرد و تجربه خواهند اندوخت. جوانان توانمند و خلاق در کشور زیاد داریم منتها آنان فضا برای کار ندارند. باید به جوانان اعتماد کرد و میدان را به آنها سپرد. چطور در اوایل انقلاب به جوانان 25 یا 30 ساله مثل شهید تندگویان اعتماد می‌شد، اما اکنون به یک فرد 40 ساله گفته می‌شود تجربه ندارد و قابل اعتماد نیست و کسانی پذیرفتن مسئولیت را برای او زود می‌دانند!

درباره شهردار تهران برخی گفته‌اند که در سطح وزیر تعریف می‌شود و از این قانون مستثنی می‌شود. برخی هم این سخن را رد می‌کنند و می‌گویند اگر شهردار تهران استثنا شود، بنابراین شهرداران کلانشهرها هم باید مستثنی از این قانون باشند. نظر شما در این رابطه چیست؟
شهرداری تهران قانون خاص خود را دارد و برداشت من از قانون این است که شخص آقای محمدعلی افشانی در زمره افراد قانون فوق قرار نمی‌گیرد. جایگاه شهردار تهران در سطح وزراست. زیرا وی در کابینه حضور دارد. شهرداران کلانشهرهای دیگر که در کابینه دولت نیستند. حضور شهردار پایتخت در جلسات هیات دولت همراه با تصویب مصوبه بوده است و اتفاقی و از سر میل ایشان در هیات دولت حضور ندارد. البته بنده مفسر قانون نیستم و فقط نظر و برداشت خودم را از قانون می‌گویم. نهایتا باید نهادهای ذی‌ربط از جمله مجلس نظر نهایی را بدهند.

فهرستی حدودا 30 نفره هم از مدیران و معاونان شهرداران مناطق شهر تهران منتشر شده که چنین وضعیتی دارند. اگر این مدیران هم بازنشست شوند، آیا شهرداری با بحران رو‌به‌رو نمی‌شود؟
تصور نکنید با رفتن چند نفر مشکل یا بحرانی به وجود می‌آید. این گونه نیست. ما غیر از منابع نفتی یا معادن و غیره دارای منابع انسانی توانمند هم هستیم و هرگز کشور دچار بحران مدیریتی نخواهد شد. جایگزین برای همه مدیران بازنشسته کشور وجود دارد.

عملکرد شهرداری تهران طی این مدت را چگونه ارزیابی می‌کنید و نظرتان راجع به انتصابات در مجموعه شهرداری چیست؟
الان برای اظهار نظر درباره عملکرد شهردار تهران و مدیران ایشان زود است و باید به آنها فرصت کار دارد. راجع به انتصاب‌های شهرداری هم فعلا ارزیابی خاصی ندارم و به زمان نیاز است تا بتوان با دقت پاسخ داد.

پربیننده ترین ها
آخرین اخبار