برخی که تخصص امنیتی ندارند از روی ساده‌اندیشی فکر می‎کنند هر اقدام و اعتراضی علیه دولت، جایز است، برخی نیز عوامانه فکر می‎کنند در خارج از حوزه عملکردی دولت هیچ نارضایتی‌ای وجود ندارد». این گوشه‎ای از تحلیل معاون روحانی از وقایع اخیر در کشور است.
کد خبر: ۱۷۴۹۸۲
تاریخ انتشار: ۲۳ دی ۱۳۹۶ - ۰۹:۵۹

به گزارش صدای ایران،جمشید انصاری، معاون رییس جمهور و رییس سازمان امور اداری و استخدامی اخیرا گفت‌وگویی کرده و گفته:

 

دولت آقای روحانی با چند چالش از زمان روی کار آمدن خود مواجه شد. از معرفی کابینه که به عدم حضور اصلاح‌طلبان در آن اعتراض شد، سپس در بودجه 97 که منجر به تشکیل پویش پشیمانیم شد، یا همین موضوع اعتراضات خیابانی اخیر و جدیدا هم که بحث درخواست استعفای ایشان مطرح شده است. آیا این اتفاقات با هم مرتبطند و آیا سناریویی از پیش تعیین شده هستند؟ دولت آقای روحانی چگونه می تواند با این موانع مواجه شود؟

من از آن بحث "درخواست استعفا" شروع می کنم. ما باید یاد بگیریم به قواعد بازی سیاسی در کشور تن دهیم و هیچ گروه و جریانی حق ویژه برای خود قائل نباشد . وقتی انتخابات برگزار می کنیم و 60 درصد مردم یک تفکر و برنامه ای را انتخاب می کنند، آنهایی که عرصه را باختند نباید به خود اجازه دهند با نوعی اقدامات کودکانه فضای بازی را برهم بزنند. همه کشور، کسانی که این پیشنهاد را مطرح کرده اند را می شناسند. آنها چه کاره هستند که از طرف مردم بیایند و به رییس جمهور پیشنهاد استعفا بدهند؟ آنها خیلی هنر داشته باشند، باید بتوانند کاندیدای خود را در یک فضای رقابت سیاسی از صندوق رای در آورند. وقتی نمی توانند مردم را با خود همراه کنند و کاندیدای خود را برنده کنند، نباید به خود اجازه دهند از طرف و بجای اکثریت مردم حرف بزنند. قرار نیست که یک عده بیایند، ببازند و بعد بروند و بنشینند برای اینکه باخت خود را جبران کنند پیشنهادات عجیب و غریب بدهند. اگر مردم آنها را قبول داشتند حرف آنها را گوش می دادند و طبق نظر آنها در انتخابات رای می دادند.

توجه داشته باشید تنها چیزی که هیچ کس اجازه ندارد چیز دیگری را جایگزین آن کند مردم هستند. یعنی اصیل ترین نیرویی که وجود دارد و می تواند در کشور تصمیمم بگیرد و تصمیمش برای همه لازم الاجرا است «اکثریت مردم» است. فردا ممکن است عده ای جنبش پشیمانم راه بیندازند یا هرکار دیگری کنند. اینها گروههایی از جامعه هستند، حق دارند و کسی هم نمی تواند بگوید که چرا این کار را می کنید. اما نمیتوانند از طرف اکثریت مردم صحبت کنند . اگر بنا باشد که مردم بخواهند خط مشی اداره کشور را عوض کنند، دوباره باید در انتخابات شرکت کنند و حرف و نظر خود را پای صندوق رای بزنند . اگر ما از این چارچوب و مکانیزم انتخابات ولو سهوا عبور کنیم و بهای بیش از حد به آدمهایی که خارج از این چارچوب حرف می زنند بدهیم، اتفاقات بدی برای کشور پیش خواهد آمد. این مردم هستند که سرنوشت کشور را تعیین می کنند. اصلا با کسی تعارف نداریم و حتی نباید در این موضوع سر شوخی را در جامعه باز کرد. هرکس سر شوخی را باز کند، دیگر نمی تواند آن را جمع کند. مردم هستند که در این کشور حرف آخر را می زنند.
دولتی که بر سر کار آمد می خواهد در ایران اداره امور را به دست بگیرد. اینجا کشوری است که فضای سیاسی آن با مشخصات خاصی تعریف می شود. متاسفانه اینجا بخشهایی از طرف بازنده ، رییس جمهور را رییس جمهور همه مردم نمی داند. طبعا با همین نگرش شروع به مشکل آفرینی می کند. برای همین است که کار کردن در این کشور با سایر کشورها متفاوت است و در این شرایط ممکن است آقای روحانی برای پیشبرد برنامه های خود دشواری های زیادی داشته باشد. البته این به آن معنی نیست که تصمیمات اتخاذ شده در دولت همواره درست است. در بسیاری موارد ما باید تصمیمات درست تری بگیریم و برای اینکه تصمیمات خود را اجرایی کنیم، کار اقناعی در بین مردم انجام دهیم و آنها را نسبت به درست بودن تصمیمات خود مجاب کنیم.
یک جاهایی به رغم تلاش های زیاد، نمی توانیم تصمیم خود را برای مردم جا بیاندازیم و مردم قانع نمی شوند، اشکالی هم ندارد، وقتی دولت منتخب مردم هستیم باید در مواردی که نمی توانیم اکثریت مردم را راجع به آنها قانع کنیم عدول کنیم و به سراغ کارهایی برویم که مردم آن را می پذیرند و آن را درست تر می دانند و با آن همراهی می کنند . خوب است که این قاعده را رعایت کنیم، یعنی سعی کنیم تصمیمات درست تری بگیریم و آن را برای مردم به خوبی تشریح کنیم و نسبت به درست بودن آن مردم را توجیه کنیم. در جایی هم که احساس کردیم کار ما به هر دلیلی مورد پذیرش اکثریت مردمی که این دولت را شکل دادند ( تاکید میکنم ، اکثریت مردم!! ) قرار نمی گیرد و اکثریت منتقد هستند، اجرای این تصمیمم را به زمانی دیگر موکول کنیم. یعنی سعی نکنیم با اصرار بر اجرای تصمیماتی که اکثریت مردم با آن موافق نیستند، همراهی انها را از دست بدهیم. برای این کار ابزارهایی هم لازم است که باید به آن توجه داشت.

دولت نه می تواند مستمرا نظر اکثریت مردم را کشف و استخراج کند و نه می تواند دائم در رسانه ها برای مردم کار توجیهی انجام دهد. معمولا حلقه واسطی بین مردم و دولت وجود دارد که آن، نهادهای مدنی هستند؛ نخبگان، احزاب ، تشکل های مدنی ، سازمان های مردم نهاد ، مطبوعات و سایر رسانه هایی که وجود دارند. اینها حلقه واسط بین دولت و مردم هستند. در واقع بدنه اجتماعی حامی دولت همین افراد و گروه ها هستند و دولت باید ارتباط خود را با این بدنه اجتماعی دائما تقویت کرده و به روز نگه دارد. این بدنه اجتماعی صرفا برای زمان انتخابات نیست. بعد از انتخابات نیز اینها پلی هستند که نقطه نظرات مردم را به دولت منتقل می‎کنند و دولت دلیل اقدامات و تصمیمات خود را از طریق این حلقه های واسط به مردم منعکس می کند. آن موقع می توانیم یک جریان همراهی با دولت را بین جامعه شاهد باشیم. اگر این را مورد توجه قرار دهیم فکر می کنم دولت از آنچه که شما اسمش را بحران گذاشته اید به آسانی بیرون بیاید و به راحتی به اهداف خود برسد. اما اگر به این واقعیت بی توجه باشیم و بدنه اجتماعی را بجای اینکه همراه ما باشد به مخالف خود تبدیل کنیم، در واقع تنها می مانیم و نمی توانیم کارهای خود را با موفقیت و سرعت بالاتری جلو ببریم.

 

 

پربیننده ترین ها