کد خبر: ۱۷۳۱۱۳
تاریخ انتشار: ۰۵ دی ۱۳۹۶ - ۱۳:۴۸
فریدون مجلسی؛ تحلیلگر روابط بین‌الملل در شرق نوشت:

اوضاع آشفته‌ای که با انتخاب ترامپ به ریاست‌جمهوری آمریکا در آن کشور و جهان پدید آمده است، به‌ویژه پس از اعلام به‌رسمیت‌شناختن قدس به‌عنوان پایتخت ادعایی اسرائیل، بار دیگر نگارنده را به یاد اصطلاحی انداخت که برای نخستین‌بار از هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه آمریکا در نزدیک به ٥٠ سال پیش، شنیده بودم؛ «کانسپیراسی آو دِ میدیوکراسی». «کانسپیراسی» همان توطئه و زدوبند و این‌گونه ترفندها برای دستیابی به جاه، مقام و ثروت و به‌زیر‌کشیدن رقیب است؛ اما در آن زمان هنوز معادل برازنده «میان‌مایه» برای «میدیوکر» یا «مِدیوکر» وضع نشده بود و تا مدتی واژه «میدیوکراسی» به‌ویژه وقتی با ترکیب «کانسپیراسی» هم‌قافیه می‌شد، در بحث‌های سیاسی به کار می‌رفت. این ترکیب را در ادبیات سنتی‌تر می‌توان حکومت عوامانه یا عوام‌سالاری نامید. عوام معمولا در امر حکومت که مستلزم آگاهی‌های حقوقی، سیاسی، اقتصادی، جامعه‌شناختی و تاریخی به علاوه درکی از تکنولوژی، صنعت و معدن و این‌روزها به‌طور جدی‌تر مسائل زیست‌محیطی، فرهنگی، هنری، بهداشتی و جمعیت‌شناسی است، چندان ادعایی ندارند؛ اما این به معنی آن نیست که اگر فرصتی دست دهد و قرار شود زمام اموری را در دست گیرند، صرفا به دلیل مهارت‌ و شناخت‌نداشتن از آن فرصت چشم بپوشند. مانند آنکه یک پارچه‌فروش را با حقوق مکفی به ریاست مؤسسه مد و طراحی و خیاط‌خانه عظیم «ایوْسَن لوران» بگمارند یا سلاخی را به اعتبار رابطه شغلی، مدیر برنامه دامپروری و تولید خوراک دام کنند. معمولا در نبود اخلاق و اعتبار حرفه‌ای، این افراد جز سودجویی به چیز دیگری نمی‌اندیشند. البته منظور کیسینجر در آن اوج جنگ سرد، فریب عوام و فرودستان با وعده‌ها و شعارهای کمونیستی بود؛ بی‌آنکه توان یا دانش نیل به آن اهداف را داشته باشند. در اینجا مقصود فقط وام‌گرفتن از آن اصطلاح آمریکایی است که به نظر می‌رسد در خود آمریکا تحقق یافته است.

 چند روز پیش، روزنامه واشنگتن‌پست با اشاره به لایحه مالیاتی ترامپ به سود ثروتمندان، در یادداشتی خطاب به همین‌گونه فرودستان که با دلخوش‌کردن به شعارهای انتخاباتی ترامپ به او رأی داده بودند، مطلبی نوشته بود با این مضمون: «خودتان رأی دادید، حالا بکشید!». یاد موتورسوارهای خال‌کوبی‌شده چرمینه‌پوشی افتادم که با مشت‌های گره‌کرده شعارهای پوچ و نژادپرستانه کمپین انتخاباتی ترامپ را تکرار می‌کردند. درواقع اکنون ترامپ واقعیت کاملی از میان‌مایه‌سالاری آمریکایی است که در جایگاه ریاست‌جمهوری، خود را مدیرعامل آمریکا می‌پندارد و همان‌طور که بارها تکرار کرده، جز به پول و درآمد بیشتر نمی‌اندیشد. با این همه، پس از آن همه هیاهو که از کوه برخاست، موشی زایید و آن «به‌رسمیت‌شناختن قدس به‌عنوان پایتخت اسرائیل» بود؛ شعاری بی‌خاصیت که برای مدیرعامل طماع، جز زیان حاصلی نداشت اقدامی برخلاف قوانین بین‌المللی و قطع‌نامه‌های پیشین شورای امنیت که با امضای همین آمریکا، اسرائیل را ملزم به تخلیه سرزمین‌های اشغالی می‌کند. اقدامی که بزرگ‌ترین دستاورد آن رژیم را که با بهره‌برداری از اختلافات و برخی تندروی‌ها توانسته بود میان جبهه عربی و اسلامی اختلاف بیندازد، بر باد داد.

اول، برای نخستین‌بار با گردهم‌آوردن رهبران کشورهای اسلامی در استانبول، آنان را به توافقی جمعی در قطع‌نامه‌ای واداشت که در عین خشم توانستند به نکاتی عاقلانه و اعتدالی در قالب حقوق بین‌الملل و قطع‌نامه‌های شورای امنیت در الزام اسرائیل به تخلیه سرزمین‌های اشغالی و تشکیل دولت فلسطین به پایتختی قدس اشاره و بهانه‌جویی‌های اسرائیل را خنثی کنند. جالب اینکه برخی از امضا‌کنندگان کشورهایی بودند که با آن رژیم رابطه سیاسی دارند.  دوم، در شورای امنیت اقدام آمریکا را با رأی استثنائی ١٤ موافق در مقابل آمریکای تنها، محکوم کردند. مورد دیگری را به یاد ندارم که متحدان غربی آمریکا، به‌ویژه انگلستان، در شورای امنیت در مخالفت با آمریکا رأی داده باشند.  سوم، وقتی مسئله در مجمع عمومی سازمان ملل مطرح شد، خانم نیکی هیلی، نماینده هندی‌تبار آمریکا در سازمان ملل متحد، با نگرانی از انزوای بیشتر کشورش، به تهدیدی کودکانه و کاسب‌کارانه دست زد و کشورهایی را که رأی مخالف دهند، تهدید علنی به قطع کمک‌های آمریکا کرد؛ تهدیدی که آقای اردوغان را به فریاد واداشت و از کشورها خواست رأی و شرافت خود را به مشتی دلار نفروشند.

خانم هیلی تهدید کرد اسامی محکوم‌کنندگان را می‌نویسد و به ترامپ خواهد داد. بی‌اختیار یاد متلک یک راننده تاکسی در سال‌های دور به پاسبانی افتادم که حق جریمه‌کردن نداشت و راننده را تهدید کرد شماره‌اش را خواهد نوشت، راننده گفت: «بنویس خطت خوب بشه!». درواقع خانم هیلی برای کاستن از زحمت، بهتر بود اسامی ٩ کشور موافق را می‌نوشت که شامل چند هویت میکرونزیایی هم هستند! چند کشوری هم رأی ممتنع دادند و زرنگ‌ترها اصلا حضور نیافتند؛ اما اگر رأی صربستان ضربه‌دیده به محکوم‌کردن آمریکا عجیب نبود، رأی ممتنع بوسنی‌ای که استقلال خود را مدیون حمایت‌های مالی و جانی برخی کشورهای اسلامی است، در شمار ٩ کشور حامی آمریکا عجیب بود و برای سیاست خارجی ما جای تعمق دارد که «چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است».
پربیننده ترین ها
آخرین اخبار