محمدصادق (محی‌الدین) حائری شیرازی از اعضای مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه سابق شیراز و از مبارزان علیه رژیم شاهنشاهی بودند.
کد خبر: ۱۷۲۵۴۹
تاریخ انتشار: ۲۹ آذر ۱۳۹۶ - ۱۵:۵۲
محمدصادق (محی‌الدین) حائری شیرازی از اعضای مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه سابق شیراز و از مبارزان علیه رژیم شاهنشاهی بودند.

به گزارش صدای ایران وی دوره سطح را ابتدا در مدرسهٔ منصوری و مدرسهٔ سید علاءالدین حسین و سپس مدرسه آقا بابا خان طی نمود. در این دوره از محضر درس فقیهانی چون بهاءالدین محلاتی و محمدعلی موحد بهره وافر برد و دورهٔ سطح را با روزی ده ساعت درس، در طی سه سال به پایان رساند. وی پس از فراغت از دروس سطح، برای ادامه تحصیلات حوزوی به قم هجرت کرد. در قم مکاسب و کفایه را نزد محمدی فراگرفت و سپس شش ماه در درس قضای آیت الله بروجردی شرکت جست و پس از فوت ایشان در محضر استادانی مانند آیات عظام روح‌الله خمینی، داماد، اراکی حاضر شد. [۱]

حائری شیرازی از سال ۴۲ به مدت ۱۰ سال در مسجد شمشیر گرهای شیراز جلساتی برای جوانان دوره‌های متوسطه و دانشجو تشکیل دادند. تعدادی از پرورش‌یافتگان آن جلسات اکنون از بزرگان فرهنگی اجتماعی و سیاسی استان فارس می‌باشند و در جریانات انقلاب در شیراز نقش مؤثری داشتند. از سال ۱۳۵۰ شمسی به‌طور متناوب بین قم و شیراز رفت‌وآمد داشتند و در مدرسه حقانی به تدریس می‌پرداختند.

ورود ایشان به عرصه مبارزات سیاسی به سال‌های پس از تبعید اما م خمینی به ترکیه بازمی‌گردد. او به خاطر فعالیت‌های سیاسی و مبارزاتی بخصوص در ارتباط با مسجد شمشیرگرها چندین بار بازداشت، زندانی و تبعید شده‌است. ایشان در رابطه با ایام بازداشتشان خاطرهٔ جالبی را نقل می‌کند: «در سنهٔ ۱۳۵۲ یا ۱۳۵۴ روزی در زندان چشم‌هایم را بسته بودند و دوره بازجویی طولانی داشتم که در آن روزهای خاص شبی حالم خیلی سخت بود. مجلسی را دیدم که امام خمینی در آنجا درس می‌دادند و صحبت می‌کردند و روحانیون هم زیاد بودند. سیدی وارد شد، امام جلوی او راست‌ قامت روی منبر ایستاد و سه بار فرمود الامان، الامان، الامان یا صاحب الزمان! من متوجه شدم وجود مقدس حضرت اما م زمان بوده. از فردای آن شب روش بازجویی عوض شد. یکی از صلحا گفت که امام برایت امان گرفته‌ است. این خیلی مقام است که امام واسطهٔ فیض می‌شود. این، معنی نیابت است. معنی این است که بین امام (عج) و امت حائل است و امت از این طریق به امامش می‌رسد» امام در نامه‌ای نیز که از پاریس برای آیت‌الله پسندیده ارسال داشته‌اند، چنین می‌نویسند: «... رسیدگی بعضی زندانیان و احوالپرسی از خودشان یا اقوامشان لازم است مثل آقای دستغیب و آقای حائری شیرازی و از این قبیل اشخاص …»

آیت الله حائری در بهار ۱۳۵۱ مدتی به شهر فومن تبعید گردید و در منزل همشیرهٔ آیت‌الله بهجت اتاق کوچکی گرفت و این دوران را با همسر و فرزندان و صاحب‌خانه‌اش گذراند. ایشان دربارهٔ این دوران می‌گوید: «در مدتی که در فومن در تبعید بودم، زبان گیلکی را یادگرفتم و توانستم یکی از جوانان آن شهر را با افکار خودم آشنا کنم. این جوان بااستعداد و خوش‌فکر که نامش آقای کامران زاده‌است و الان به‌ عنوان قهرمان ایجاد اشتغال در استان گیلان مطرح است» در جای دیگری نیز در مورد دوران زندان و بازداشت این‌طور می‌گوید: «خدا ما را از یک‌سو حساب‌شده تحت‌فشار قرار می‌داد و از سویی دست ما را می‌گرفت تا از درون پوچ نشویم. یک‌بار که مرا به شکنجه‌گاه بردند دست‌هایم را از پشت بستند و … کیسه‌ای از شن را هم به آن آویختند و مرا روی یک‌پا نگه داشتند و شکمم را نیشگون گرفتند. من در این حال گفتم: خدایا تو می‌بینی! وقتی مأمور شکنجه آقای رضوانی که با عده‌ای من را تماشا می‌کرد این جمله را شنید، پرسید چه گفتی؟ من آن جمله را تکرار کردم. او همراهانش را از شکنجه‌گاه بیرون کرد و شلاقی را که در دست داشت به گوشه‌ای پرت کرد و خود را روی مبلی که در آنجا بود انداخت و با سرافکندگی گفت: تف بر این نانی که ما می‌خوریم! سپس دستبند را باز کرد و از من عذر خواست. از آن به بعد از مریدان من شد و از آن پس هرگاه دستگیر یا زندانی می‌شدم به من توجه داشت. ایشان در جای دیگری نیز در مورد دوران زندان و بازداشت این‌طور می‌فرمایند: «شخصی به نام دکتر فخرایی بود که درسیلی زدن مهارت داشت. او چنان سیلی به گوشم زد که تاکنون ناراحتی دارم و گوشم سنگین است»

وی در کتاب "پول رایج جهانی و احیای پول اسلام"، به ذکر ۱۰ مورد از تناقضات و مشکلات اساسی پول فعلی که مبتنی بر «اعتبار» است اشاره کرده و در کتاب "در اسلام پول نباید کار بکند" جایگزینی را برای پول رایج پیشنهاد می‌کند. به عبارت دیگر این دو کتاب مکمل یکدیگر هستند. در بخش‌هایی از این دو کتاب آمده‌است «پول در جامعه مانند جریان خون در بدن است. همانگونه که خون بدون اینکه مصرف شود تمام اعضا و بافت‌ها را به عدالت تغذیه می‌کند و به حرکت و زایش می‌کشاند، پول نیز در جامعه بدون اینکه مصرف شود باید به عدالت از کانال طرح‌ها و برنامه‌ها به اعضای جامعه برسد و آنها را به تولید و خدمات رسانی بکشاند. وی در این کتاب تأکید کرده‌است، پول رایج جهانی ملازم با رباست و قانون بانکداری بدون ربا استثناء از قانون حاکم بر بانکداری نیست. با تصویب قانون بانکداری بدون ربا قبول کردیم که از ندار بگیریم و به دارا بدهیم تا فاصله آنها روز به روز بیشتر شود! … ربا جزء لاینفک پول اعتباری است و بانکداری بدون ربا چیزی جز پذیرش بی‌ثباتی پول اعتباری و پذیرش بهره و تسلیم در برابر آن نیست. … باید پول اسلام را احیا کنیم؛ پول ثابت، اولین چیزی است که باید به عنوان بستر ممنوعیت ربا و رواج قرض الحسنه جا انداخته شود.»

ایشان پس از پیروزی انقلاب مدتی به تدریس در دانشکده الهیات پرداخت و در اولین دورهٔ مجلس شورای اسلامی از سوی مردم شیراز به مجلس راه یافت. در نیمه‌های این دوره با شهادت آیت‌الله دستغیب از سوی حضرت امام خمینی طی حکمی نخست به امامت جمعه و سپس به نمایندگی ایشان در استان فارس انتخاب شدند. ایشان در دوره اول و دوم خبرگان رهبری به نمایندگی از مردم فارس به مجلس خبرگان راه یافت و پس از فوت امام راحل به عنوان اولین مخالف شورایی شدن رهبری سخنان مؤثری را در این مجلس ایراد نمودند که در نهایت به انتخاب رهبری منجر گردید.

از وی بیش از بیست کتاب منتشر شده‌است که برخی از آنها عبارتند از: مثلها و پندها (در ۸ جلد)- پول رایج جهانی و احیای پول اسلام- در اسلام پول کار نمی‌کند- ولایت فقیه- نماز- رمز دوام پیوند- در سایه سار وحی- انسان الهی- سیری در آفاق نور- انسان‌شناسی- تفسیر سوره حمد- علم و دین- تفکر- اخلاق در اسلام- اخلاق اسلامی- درس سحر (شرح ابیات حافظ)- راه رشد- تبلیغ در جبهه- نکته ها- الولایه- جاری حکمت
پربیننده ترین ها