کد خبر: ۱۶۲۲۵۳
تاریخ انتشار: ۰۱ مهر ۱۳۹۶ - ۲۲:۵۴
در گفتگو با خبرنگار صدای ایران؛ دکتر ایراهیم موسی پور بشلی*داوری دربارۀ ماهی بر اساس توانایی بالارفتن از درخت
یادداشتی در باب مصائب استادان و دانشجویان هنر بی تردید سرچشمۀ فساد علمی در کشور، خود وزارت علوم است و نشانی های غلطی که مسوولان و سردمداران نظام سیاسی و علمی کشور در این باره می دهند فقط این کلاف سردرگم را پیچیده تر خواهد کرد. تا جایی که من یادم می آید اولین اطلاعیه های درگوشی برای خرید و فروش پایان نامه، از رشته های هنر و فنی و پزشکی شروع شده بود. خیلی سال پیش. بعد با توسعۀ بیمارگونۀ تحصیلات تکمیلی در همۀ رشته ها، این مرض به علوم انسانی هم سرایت کرد. در واقع، آن اوایل، دانشجویان علوم انسانی و اجتماعی (که تنها کاری که بلد بودند همین بود که حرف بزنند)، مشکلی نداشتند که بخواهند پایان نامه ها و تحقیقات کلاسی شان را بدهند دیگران مثلا در میدان انقلاب برای شان بنویسند. آن تعدادی که با درس خواندن و به سبب برتری علمی شان در کنکورهای سخت و با پذیرش بسیار معدود به مقاطع ارشد و دکتری وارد می شدند، دست کم حرف زدن و نوشتن را بلد بودند. اما دانشجویان هنر و فنی و پزشکی، که کارشان، " عمل" بود نه حرف زدن، طبعاً آموزش کافی برای نوشتن ندیده بودند و نوع رشته های تحصیلی شان اقتضا نمی کرد که بنشینند و مقاله بنویسند. قرار بود یکی بشود جراح و یکی بشود نقاش و یکی بشود مهندس. سیاستهای غلط وزارت علوم و وزارت بهداشت، دانشجویان این رشته ها را هم مجبور می کرده ومی کند که علاوه بر مهارتهایی که می آموزند ( و ما علوم انسانی چی ها نمی آموزیم)، مقاله هم بنویسند؛ آن هم مقاله هایی که در بازارهای جهانی علم خریدار داشته باشد! برای کسانی که خبر ندارند باید بگویم که دانشجوی هنر، در فرصت آموزشی ارشد یا دکتری که طولش به اندازه همان فرصتی است که دانشجویان رشته های دیگر دارند، باید هم یک پایان نامۀ نظری بنویسد هم یک پایان نامۀ عملی در رشتۀ تخصصی خود ارائه کند! در این چند سالی که با دانشجویان هنر سروکارم افتاده از فشار و استرسها و سردرگمی های این دانشجویان شگفت زده شده ام. برخی از اینها، دانشجویان بسیار توانا و هنرمندی هستند و در کارشان ماهر ولی حتی یک جمله نمی توانند بنویسند که سرو ته داشته باشد. هیچ تقصیری هم ندارند. با دو واحد درس روش تحقیق کسی محقق نمی شود. اینها نقاش و گرافیست و سینماگر و بازیگرهای قابلی هستند ولی محقق نیستند. نباید هم باشند. زبانهای تخصصی نمی دانند و از جمله عربی را که با کمال شگفتی بسیاری از موضوعاتی که بر می دارند لازمه اش دانستن این زبان است زیرا برخی دانشکده ها از این دانشجویان انتظار دارند که در حوزۀ هنر اسلامی! هم کار کنند.
از این عجیب تر اینکه دانشگاهها برای رسمی کردن یا ارتقای استادان هنر از ایشان مقاله می خواهند. برخی از این استادان و همکاران هنرمندم در کار هنر و در رشتۀ خود سرآمدند و در بینالها و نمایشگاههای فردی و جمعی بسیار در داخل و خارج کشور شرکت کرده اند و افتخارهای بسیار در کار هنری در کارنامه دارند ولی دانشگاه از اینها مقاله می خواهد و شرکت در سمینارهای علمی و چه و چه. اگر برخی از این هنرمندان و استادان هنر، دست به قلم هم باشند و بنویسند و ترجمه کنند و سمینار بروند، بسیار خوب، این فضل ایشان است ولی بنا بر آیین نامه های وزارت علوم، همۀ اینها باید به زور هم که شده کتاب و مقاله بنویسند و سخنرانی کنند! وگرنه طبق مقررات، امتیازشان برای ارتقا کافی نخواهد بود. این ظلمی است آشکار و باید برایش فکری کرد. مسوولان علمی کشور خودشان را گول می زنند که ایران در شمار کشورهایی است که بیشترین مقاله را تولید می کند و از آن سو تشت رسوایی این مقالات هر روز از یک بلندی می افتد. تا وقتی آرمان مسوولان نظام علمی کشور این است که هر ایرانی یک دکتری داشته باشد و یک مقالۀ آی اس آی، که من بعد بیست سال نوشتن و ترجمه و داوری و تدریس هنوز از یک نفر آدم خارجی! هم نشنیدم که چنین چیزی را به عنوان معیار اعتبار علمی مطرح کند، این فساد علمی اصلاح نخواهد شد. آقایان! فریب دادن چهار نفر مسوول  بی خبر بالادستی کار آسانی است. شما مشغول نان خوردن از این شعبده های تان هستید ولی همین نسل چهار پنج میلیون نفری که دارند با سیاستهای تولید انبوه شما از دانشگاهها فارغ التحصیل می شوند و قرار است بزودی هشتاد میلیون دکتر داشته باشیم! یک روزی گریبان تان را خواهند گرفت. ملاک و معیار اعتبار علمی یک استاد به این نیست که مقاله اش در کدام مجله چاپ می شود. ملاک آن است که در مقاله اش چه نوشته و چند نفر آن را خوانده اند و چند نفر از متخصصان به نتایج تحقیقاتش یا به نظرش ارجاع داده اند. اعتبار یک پزشک و جراح هم به مقالاتش نیست به شعور و انسانیت و توانش در درمان است و اعتبار هنرمند به آثاری که خلق می کند نه به وراجی ها و رایگان گویی ها و کپی هایی که شما "وادارشان" می کنید از کارهای دیگران بردارند یا از کافی نتهای میدان انقلاب بخرند.
 دانشجویان و استادانی که به جبر نابخردیِ برخی  از مسوولان ناچار می شوند مرتکب سرقت و تقلب علمی بشوند و محققانی که به سبب این فساد علمی که شما بانی آن هستید برای دیگران رساله و مقاله می نویسند مجرم نیستند. علت هم نیستند. قربانی اند و مبدا و منشا این فساد آنانند که این اجبار را پدید آورده اند و بر این وضع تباهی انگیز پای می فشرند.

*مدرس دانشگاه و پژوهشگر جامعه شناسی
پربیننده ترین ها
آخرین اخبار