احمد مسجد جامعی روز 27 دیماه 95 بود که از چهارمین شورای شهر تهران استعفا داد تا با فراز و نشیب‌های این شورا و شهر تهران خداحافظی کند و با عنوان ریاست کتابخانه ملی به دولت یازدهم بپیوندد
کد خبر: ۱۶۰۹۴۸
تاریخ انتشار: ۲۱ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۷:۳۵
احمد مسجد جامعی روز 27 دیماه 95 بود که از چهارمین شورای شهر تهران استعفا داد تا با فراز و نشیب‌های این شورا و شهر تهران خداحافظی کند و با عنوان ریاست کتابخانه ملی به دولت یازدهم بپیوندد. اما سه روز بعد ساختمان پلاسکو فرو ریخت و در واکنش به این حادثه ملی استعفایش را پس گرفت تا «کمیته حقیقت‌یاب» را پیشنهاد داده و در بررسی‌های این حادثه عظیم حضور داشته باشد.

به گزارش صدای ایران، مسجد جامعی در دوره چهارم شورای شهر یک سال هم سکان ریاست پارلمان شهری پایتخت را به دست گرفت و در همین مدت کوتاه توانست دولت را با این شورا همراه کرده و وزرا را به شورا کشانده و با سیاست‌های شهری همراه کند اما بعد از آن که دوباره ریاست به مهدی چمران رسید، سیاست‌های شورای شهر از دولت جدا شد.

به نقل ا آفتاب یزد، در انتخابات شورای شهر هم فقط نام مسجد جامعی و محمد سالاری در لیست امید اصلاح‌طلبان جا گرفت تا دوباره شهر تهران از تجربیات او در حوزه فرهنگی بهره ببرد. تجربیاتی که به بنیانگذاری فعالیت‌های فرهنگی بسیاری همچون نمایشگاه بین‌المللی کتاب، نمایشگاه بین‌المللی قرآن و خانه کتاب ختم شد. هم در دوره‌های گذشته و هم در این دوره که اصلاح‌طلبان روی صندلی‌های سبز نشسته‌اند مسجدجامعی کدخدامنشی خود را داشته و دارد و به نظر می‌رسد اعضای شورای شهر پنجم بیش از پیش به تجربیات او در شورای شهر و کدخدامنشی‌اش نیازمند است. مسجدجامعی با متانت همیشگی خود به دفتر روزنامه آفتاب یزد آمده و درباره معضلات و مشکلات شهر، حوزه شهری، انتصابات اخیر و... با اعضای تحریریه همکلام شد. این گپ و گفت دوستانه از نظرتان می‌گذرد.

تاخیر در امضای حکم آقای نجفی طبیعی بود یا مشکلی پیش آمده بود؟
در همه دوره‌های پیشین هم ما یک تاخیری داشتیم. این نبود که شهردار توسط شورا انتخاب شود و بلافاصله حکمش داده شود چون استعلام‌هایی باید گرفته شود. به نظرم حکم آقای نجفی به نسبت شهردارهای پیشین سریع ابلاغ شد. آقای قالیباف در دوره‌هایی که در شهرداری مستقر بود، کار استمرار می‌یافت و خیلی دشواری نداشت. این که حکم آقای نجفی زودتر ابلاغ شد. علتش این بود که ما از قبل انتخابمان را کردیم و با وزارت کشور هم مذاکره داشتیم. جوابی که وزارت اطلاعات داد کمی طولانی‌تر شد و بالاخره وزیر کشور از آقای محسن هاشمی خواست که یک نفر را به عنوان سرپرست معرفی کنید چون پیش‌بینی می‌کرد استعلام‌ها طولانی‌تر شود. البته ما فکر نمی‌کردیم طولانی‌تر شود.

مشکلی وجود داشت؟ آن زمان یکسری از رسانه‌های جناح مقابل می‌گفتند موانعی در استعلامات وجود دارد.
موانعی که وجود داشته و گروه‌هایی مخالف بودند. وقتی می‌گویید رسانه‌های آن جناح، تنها که رسانه‌هایشان مخالف نبودند.

پس فشار برای امضا نشدن حکم آقای نجفی وجود داشت؟
لازمه امضا شدن حکم این بود که دستگاه‌های اطلاعاتی تایید کنند. وزارت اطلاعات هم باید مجموعه داده‌های جاهای دیگر را گزارش و اعلام نظر می‌کرد.

عمر سرپرستی هم بسیار کوتاه بود.
بله. این سرپرستی عمر کوتاهی داشت. ما از حدود 140 سال پیش تاکنون در شهرداری مجموعا 60شهردار و سرپرست داشتیم و تقریبا عمر همه سرپرست‌ها کوتاه بود، اما این سرپرستی کوتاه‌ترین عمر را داشت.

زمانی که کاندیداهای شهرداری مشخص شدند، حضور خانم کولایی حاشیه ساز شد و می‌گفتند حضور ایشان نمایشی است. واقعا این طور بود؟
ایشان به عنوان چند گزینه اصلی رای آورد. لابی خانم‌ها هم روی این مسئله قوی بود و اصرار داشتند که خانم کولایی شهردار شوند. البته این فقط به این دوره خلاصه نمی‌شود. ما در دوره قبل هم خانم ابتکار را مطرح کردیم و وقتی حکم معاونت ریاست جمهوری برای ایشان زده شد، دیگر حضور پیدا نکرد. به هر حال خانم ابتکار یکی از گزینه‌های ما در دوره چهارم برای شهرداری تهران بود.

نامه‌ای که آقای موسوی خوئینی‌ها اخیرا به آقای نجفی نوشتند و از ایشان خواستند زیاد به گذشته نپردازند، را چطور ارزیابی می‌کنید؟ با توجه به بازداشت قائم‌مقام آقای قالیباف، به نظر شما درست است که آقای نجفی نگوید چه شهری را تحویل گرفته‌اند؟
به طور کلی نمی‌توان برای آینده برنامه‌ریزی کرد بدون آنکه وضعیت حال را بدانیم. گمان نمی‌کنم مقصود نویسندگان نامه این بوده است. شهردار باید بداند چه وضعیتی را تحویل گرفته، این وضعیت محصول چه نگاه ها و برنامه‌ریزی‌هایی بوده تا بتواند آینده را براساس ایده‌ها و نظراتی که دارد، طراحی کند.

به نظر شما آقای نجفی باید در رسانه‌ها اعلام کند که چه شهری را تحویل گرفته یا خیر؟
بله... باید بگوید. ما عادت داریم که به قصد، خوب و بد گذشته را فراموش کنیم. این رویه تاریخی و ناشی از هیجان‌زدگی‌های زودگذر است. اصلا برنامه‌ریزی یعنی رسیدن از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب. اگر اینها را نگویند فردا باید پاسخگوی چه چیزی باشد.

عجیب این بود که از عملکرد آقای قالیباف تعریف و تمجید هم شده است.
آقای قالیباف دوره‌های مختلفی داشته است. این را به خودشان هم عرض کردم. ایشان یک دوره‌ای معاونین خیلی خوبی داشت ولی به مرور معاونین ضعیف شدند و ارتباط با شورای شهر هم ضعیف‌تر شد و کم‌توجهی به مصوبات و قوانین هم نمود یافت. شاید ضعف مدیریت شورا هم در این مسئله بی‌تاثیر نبود. در بین معاونان پیشین ایشان کسانی بودند که الان در همین دولت هم حضور دارند ولی به تدریج این افراد کنار گذاشته شدند. قبلا هم گفته‌ام شهرداری شهری مثل تهران مانند ریاست جمهوری است و دو دوره بیشترش نه به نفع شهر و شهروندان است نه به نفع شهردار. امیدوارم در قانون جدیدی که برای کلانشهرها تصویب می‌شود این را بگنجانند.

چهار معاون آقای نجفی که اسامی‌شان اعلام شد به نظرتان چطور هستند؟
این معاونان مورد اعتماد ایشان بودند. رفتار آقای پورسیدآقایی، معاون حمل و نقل برایم خیلی جالب بود. به نظرم ادب و اخلاق خوبی داشت که در قبال آن واقعه که اتفاق افتاد (تصادف قطار در سمنان) قبل از هر چیز خودش کناره‌گیری کرد. این برای اولین بار بود که یک مدیر چنین رفتاری انجام داد، در صورتی که در دوره‌های پیشین هم از این دست اتفاقات وجود داشت. خیلی خوشحال شدم که مسئولی چنین رفتار پسندیده‌ای را انجام داده است و من یقین دارم که زمان ایشان اتفاقات خوبی رخ می‌دهد. در جلساتی که در شورای چهارم از ایشان دعوت کردیم، خیلی سنجیده صحبت می‌کرد و نظراتی داشت که به کارگیری آن در مدیریت شهری هم به نفع دولت بود هم به نفع شهروندان. من انتخاب ایشان را به فال نیک می‌گیرم. به نظر من در حمل و نقل شهر تهران یک نوع حمل و نقل ریلی نه تنها زیرزمین که روی زمین هم نیاز داریم. تصورم این است که اگر این سرمایه‌گذاری کلانی که در بعضی پروژه‌ها، بزرگراه‌ها، تونل‌ها و ... هزینه کردیم، در حمل و نقل ریلی (زیرزمینی و روی زمین) به کار می‌بردیم، بهتر بود. می‌دانید که سابقه حمل و نقل ریلی ما در منطقه کم نیست. مثلا در گذشته می‌گفتند ماشین دودی که در حقیقت همان حمل و نقل ریلی بود. حتی حمل و نقل ریلی محله‌ای داشتیم. یعنی ریل‌هایی در نقاط تهران بوده که واگن‌ها با اسب جابه‌جا می‌شد. بنابراین فرهنگش در کشور ما وجود داشته است و به نظرم اگر این تجربه را ادامه می‌دادیم، موفق‌تر بودیم. الان هم در خط‌هایی که مخصوص اتوبوس‌های تندرو است فضا و عرض مورد نیاز حمل و نقل ریلی «انبوه‌بر» وجود دارد و این انبوه‌برها به لحاظ زیستی هم سبز هستند. ولی باید این باور به وجود آید و این کار انجام شود. می‌دانید که در حال حاضر برخی از این اتوبوس‌ها یک بمب ساعتی هستند. آقای علیخانی هم به این موضوع اشاره کردند، اما احتمال دارد ایشان را به عنوان یک منتقد بدانند. اما مدیران شهری هم پیشتر همین تعبیر را به کار برده‌اند. امیدوارم آقای پورسید آقایی باتجربه و آزادمنشی خودشان منشا تحولات خوبی در تهران شود.

چرا انتخاب‌هایی که در شورای شهر انجام می‌شود، همه تک کاندیدا هستند و مشخص است که انتخاب‌ها قبلا انجام شده و فقط در صحن شورا به آن رای می‌دهید؟
در دوره قبل هر گروهی به لحاظ نگرش‌های سیاسی نامزدی معرفی می‌کرد و چون دو گروه بودیم، دو کاندیدا هم برای هر کدام از پست‌ها معرفی می‌شد. اما الان که همه از یک گروه‌اند، دیگر این اتفاق رخ نمی‌دهد. قبلا هم این طور بود که اگر کمیسیون به کسی رای می‌داد، اعضای شورا هم به او رای می‌داد.

به نظر می‌رسد دوره‌های قبل انتخاب رئیس شورای شهر یا شهردار هیجان بیشتری داشت.
بله. آن هیجانی که در شورای پیشین وجود داشت، این بار نبود. چون آن زمان معلوم نبود رئیس چه کسی می‌شود و نفس همه بند می‌آمد تا وقتی که اعلام کنند، هیجان زیادی به وجود می‌آمد. در این دوره آن هیجان نبود و همه چیز از قبل پیش‌بینی شده بود که رئیس شورا کیست یا مثلا انتخاب خود شهردار هم اینگونه بود. در این سال‌هایی که در شورای شهر بودیم همیشه آقای قالیباف روی مرز بود. در شورای سوم آقای قالیباف و آقای خادم با هم رقابت می‌کردند. 15 نفر بودیم و یک رای سفید بود. دوره چهارم شورای شهر هم آقای محسن هاشمی و آقای قالیباف با هم رقابت می‌کردند. با یک رای همه چیز عوض می‌شد.

چه شد که یک رای شما به آن سمت رفت؟
یکی از اعضای آن جناح هم قبل از رای‌گیری ریاست شورای چهارم به من گفت: «شما یک رای کم می‌آورید.» ما نمی‌دانستیم یک رای کیست. بعد که در انتخابات رئیس شورا آنها یک رای کم آوردند حدس زدیم این یک جور عملیات روانی بوده، ولی در انتخاب شهردار دیدیم که یک رای کم آوردیم.

شما تجربه ریاست شورای شهر را هم دارید، ریاست آقای هاشمی را چطور دیدید؟
خوب است و صمیمی. مدیریت او تصنعی نیست. خودش هم گفت که اگر مشکلی هست بگذارید به پای این که داریم تجربه کسب می‌کنیم. آقای هاشمی راحت برخورد می‌کند.

جلساتی هم بدون حضور خبرنگاران برگزار می‌کنید؟
ما هر هفته یک جلسه هم به جز جلسات یکشنبه و سه‌شنبه داریم. مثل همان جلساتی که یکشنبه بدون حضور خبرنگاران در شوراهای قبل برگزار می‌شود. منتها این جلسه، جزو جلسات رسمی ما نیست.

یکی از نمایندگان مجلس در مورد منطقه 22 صحبت کرده و گفته بود: «اگر حادثه‌ای رخ دهد امدادرسانی به این منطقه بسیار سخت و دشوار است، پله‌های آتش‌نشانی به این بلندمرتبه‌ها نمی‌رسد و ایمنی ساختمان‌ها استاندارد نیست. آلودگی هوا با ساخت و ساز در این منطقه بسیار خراب شده چون راه ورود هوای تهران را مسدود کرده‌اند.» این نماینده درخواست کرده بود که شورای شهر و شهرداری جلو ساخت و سازهای جدید را بگیرد، آپارتمان‌های خالی خراب شود و به نوعی این منطقه به یک منطقه توریستی تبدیل شود. به نظر شما این پیشنهادات اجرایی است؟
دقیقا نمی‌دانم این نماینده محترم چه گفته ولی اگر این نوع طرح مسئله شده باشد، باید به کمیسیون‌های تخصصی برود و بازبینی شود. می‌شود این ایده را عنوان کرد اما در مورد راه‌حل‌های عملیاتی آن گروه‌های کارشناسی باید نظر بدهند. اینکه منطقه 22 مشکلات زیادی دارد، درست است. وقتی ما در دولت بودیم قرار بود بین 400 تا 450هزار نفر سقف جمعیت‌پذیری آن منطقه باشد الان بسیار بیش از اینهاست و مساله جدی‌تر عدم تامین سرانه‌های مورد نیاز در حوزه‌های آموزشی، فضای سبز، بهداشتی، فرهنگی، درمانی و تجهیزات و تاسیسات است. دوم اینکه جایگاهی را که این منطقه باید کسب می‌کرد به دست نیامد و با وجود سرمایه‌گذاری کلانی که روی دریاچه شد، آپارتمان‌های دور و برش آنقدر بلند و زیاد شدند که عملا به حیاط خانه آپارتمان‌های دور و برش تبدیل شد، در صورتی که باید حیاط تهران می‌شد. این همه سرمایه شهری آنجا جمع شده و با فاصله نه چندان زیادی از کنار دریاچه ساختمان‌ها ساخته شدند، در حقیقت عملا بهره آنجا برای همان ساکنان ساختمان‌های مجاور است. البته به طور کلی شرایط شهرسازی در تهران خیلی مشکل دارد. این را آتش‌نشان‌ها هم اذعان داشته و می‌گفتند ما با این ماشین‌های عریض اطفا حریق و وسایلی که به آن نصب شده در خیابان فرشته هم نمی‌توانیم به راحتی رفت و آمد کنیم. چه برسد به کوچه‌های 10-12 متری که در آن برج‌سازی شده است. به طور کلی آتش‌نشانی ما برای مقابله با آتش‌سوزی در بناهای بلند مجهز نشده است. شاید در حادثه پلاسکو هم تجهیزات ظرفیت آن ارتفاع را نداشت. این مشکل شهرسازی است. اینکه می‌گویند در شهر لندن تجهیزات و تعداد آتش‌نشان‌ها کمتر است، شاید درست باشد! ولی شهرسازی مانع فعالیت آتش‌نشان‌ها نمی‌شود. بحث ساخت و ساز‌ها هم یکی از مشکلات این منطقه است.

چرا اجازه بلندمرتبه‌سازی صادر می‌شود؟
اصل ساخت بناهای بلند برای این است که از زمین برای فضای سبز و مشجر و امکانات تفریحی و فضاهای عمومی و... بیشتر استفاده شود. در حقیقت به جای اینکه ساختمان‌ها کنار هم باشند روی هم قرار می‌گیرند تا از فضا استفاده بهتری شود. الان هم ساختمان‌ها مرتفع شده، ولی روی زمین فضایی خالی نیست.

پس چرا شورای شهر دوره چهارم با ساخت و سازهای اینچنینی در منطقه 22 مقابله نکرده و از ساخت و ساز 3برابری در آنجا جلوگیری نکرد؟
خیلی کارها را می‌توانیم بگوییم چرا شورای چهارم انجام نداد؟ شورای چهارم را مردم کنار گذاشتند. یعنی به هر حال این چراهای جدی وجود دارد و من هم نمی‌دانم چرا؟ در نظر بگیرید مگر چیز بدی بود که ما پیشنهاد کردیم یک طرح دوفوریتی تصویب شود برای تشکیل «گروه حقیقت‌یاب»؛ اما این پیشنهاد در صحن رای نیاورد. از این موضوع ساده‌تر هم داشتیم؟ چقدر ما تلاش کردیم؟ گفتند دوفوریتی نباشد ما رای می‌دهیم. آن را یک فوریتی کردیم و باز رای ندادند. مگر طرح یک فوریتی چقدر زمان می‌خواهد؟ اینها نکاتی بود که مردم از دوره چهارم دیدند و شنیدند.

در چند سال اخیر ما با معضل آلودگی هوا، ترافیک و مگس‌های سفید در تهران دست و پنجه نرم می‌کنیم. به نظر شما می‌شود در همین یکی دو سال این 3 معضل بزرگ پایتخت را درمان کرد؟

نه... نمی‌شود. در یکی دو سال نمی‌شود. ولی می‌توانیم رویکردی را انتخاب کنیم که به این مهم دست پیدا کنیم. ما باید جابه‌جایی و سفرهای درون‌شهری را کاهش دهیم نه اینکه به ساختن بزرگراه، خیابان و پل بسنده کنیم. تجربه نشان داده که این ساخت و سازهای مکرر و مجدد چیزی از ترافیک شهر کم نمی‌کند. مثلا بزرگراه صدر مگر مشکلی را حل کرده است؟ باید یک تلقی درستی از شهرسازی داشته باشیم. در حقیقت رویکردمان به کاهش جابه‌جایی در شهر منتهی شود و شرایطی را فراهم آوریم که از جهات مختلف استفاده از وسایل عمومی در جابه‌جایی به صرفه باشد.

تراکم‌های شناور با نام هولوگرام به تعداد بیشمار، در دست پیمانکاران است و به نظر می‌رسد که بخش‌های تاریخی و باغ‌های تهران را تهدید می‌کند.

این منبع عمده‌ای از درآمد شهرداری بوده است بنابراین باید فکر کنیم چه چیزی جایگزین آن شود. این مسئله مثل اقتصاد بدون نفت است که همه از آن حرف می‌زنند ولی در عمل سال‌های سال است که اقتصاد با نفت اداره می‌شود. به هر حال پایه‌ای در شهر گذاشته شده که فروش تراکم و تغییر کاربری برای شهر درآمد انبوه داشته باشد. این نظام درآمدی را باید طور دیگری تعریف کرد. اولین راهش هم این است که تراکم‌های فروخته شده را ساماندهی کنیم زیرا اطلاعات درستی از آن هم وجود ندارد که چقدر تراکم فروخته شده و چه کسانی این تراکم‌ها را در اختیار دارند. شفاف‌سازی یکی از کارهایی است که آقای نجفی باید انجام دهد. بدون شفاف‌سازی امکان برنامه‌ریزی وجود ندارد. برنامه‌ریزی دقیق نیاز به اطلاعات دقیق دارد ولی مشکل اینجاست که این اطلاعات وجود ندارد. ما الان نمی‌دانیم بدهی‌های شهرداری 20 تا 25 هزار میلیارد تومان است یا 45 یا 65هزار میلیارد تومان. همین شرایط برای مطالبات نیز وجود دارد. مطالبات از دولت، از مردم، از نهادها. همه جور روایتی گفته می‌شود. در شورای شهر چهارم دست‌کم 20-25هزار میلیارد بدهی در گزارش کمیسیون بودجه شورای شهر وجود داشت. این در حالی است که این کمیسیون همراهی نزدیکی با شهرداری داشت. آقای حافظی با دقت‌ ویژه‌ای که داشت حدود 40- 45هزار میلیارد بدهی را حساب می‌کرد و آقای تندگویان هم بدهی شهرداری را 60 تا 65هزار میلیارد تومان تخمین زدند. واقعا همه هم دلایلی داشتند و هیچ‌کس نمی‌توانست دیگری را متقاعد کند. بعد یکباره دیدیم که 5هزار میلیارد بدهی را کم کردند و گفتند قرار است بخشی از دارایی‌های شهر واگذار شود. به هر حال عدم شفافیت‌ها در شهرداری باعث این اختلاف شده بود.

شهر آفتاب چرا بسته است؟
لابد آن را به بانک دادند.

ولی این واگذاری تصویب نشد.
اصل واگذاری مصوب شد ولی قرار بود کمیته‌ای تشکیل شود و نحوه واگذاری را در چارچوب قانون و با توجه به صیانت از اموال شهرداری پیگیری و گزارشی به صحن ارائه کند که این گزارش ارائه نشد.

پربیننده ترین ها