نقدی بر یک تحلیل؛

علامه؛ علامه طباطبایی شده است

خاطرم هست در تابستان سال 1392، دانشگاه علامه طباطبائی هم نشان با عبارات تلخی بود: اخراج، دانشجویان ستاره دار، تفکیک جنسیتی، اعتراض، احکام سیاسی و ... . اما نکته ایجا بود که نام این دانشگاه با مفاهیمی هم نشان بود که کمترین نشانی از علم و دانش، یعنی فلسفه وجودی دانشگاه نداشتند.
کد خبر: ۱۶۰۸۶۱
تاریخ انتشار: ۲۱ شهريور ۱۳۹۶ - ۰۰:۱۰
صدای ایران- محمد نظری*؛ می گویند «سیاست» و «انصاف» از هم دورند و نمی توان این دو را بر سر یک سفره نشاند. اما همیشه تصورم بر این بوده که اهداف سیاسی هر چند هم شیرین و خواستنی، اما نمی توانند سوژه خود را به تمامی از انصاف تهی کنند و همیشه در نهایت، انصاف، گوشه چادر حیا را بالا می کشد تا زشتی های سیاست پیشه گی را بپوشاند. اما با خواندن گزارش «علامه، علامه نشد» در این باور همیشگی ام تردید کردم. به عنوان یک دانشجوی دانشگاه علامه، و نه به عنوان یک دانشجوی صرفا تماشاچی بلکه به عنوان یکی از فعال ترین دانشجویان این دانشگاه در حوزه های فرهنگی و کسیکه برای مدتی سمت دبیر کانون فیلم و عکس و دبیر دبیران کانون های فرهنگی این دانشگاه را بر عهده داشتم دلم از این نوشته به درد آمد. دلم به درد آمد و خواستم که از انصاف در مقابل سیاست دفاع کنم.  



خاطرم هست در تابستان سال 1392، دانشگاه علامه طباطبائی هم نشان با عبارات تلخی بود: اخراج، دانشجویان ستاره دار، تفکیک جنسیتی، اعتراض، احکام سیاسی و ... . اما نکته ایجا بود که نام این دانشگاه با مفاهیمی هم نشان بود که کمترین نشانی از علم و دانش، یعنی فلسفه وجودی دانشگاه نداشتند. امروز در تابستان 1396 هر کجا نام دانشگاه علامه شنیده می شود حتما خبری از یک همایش موفق علمی، میزبانی از یک رویداد علمی ملی یا بین المللی، و یا یک حرکت نوآورانه فرهنگی است. امروزه نام دانشگاه ما با مفاهیمی از جنس دانشگاه هم نشان است نه سیاست. یادم هست که دانشگاهم در رتبه بندی های ملی و بین المللی جائی نداشت، اصلا اطلاعاتی و آماری در خصوصش در جایی وجود نداشت، اما الان دانشگاه ما جز یکی از سیزده دانشگاه سطح یک کشور و از منظر منزلت و اعتبار در اجلاس دانشگاه های برتر و بزرگ کشور عضو است. در گذشته شاید در هیچ کجای دنیا دانشگاه علامه را نمی شناختند اما امروزه دانشجویان دکتری با هزینه دانشگاه به فرصت های مطالعاتی، همایش های بین المللی و کارگاه های آموزشی بین المللی می روند؛ دانشگاه های مهمی از مناطق مختلف جهان با دانشگاه ما مراوده و تفاهمنامه دارند و نمایندگانشان به دانشگاه ما می آیند و حتی به عنوان استاد مدعو به ما درس می دهند و کارگاه برگزار می کنند. تنها در یک مورد، در تابستان 95 دانشگاه ما میزبان بیش از 200 دانشجوی ایران شناسی و زبان فارسی از 45 کشور جهان که مسئولیت ثبت تصویری این رویداد را بنده و کانون فیلم و عکس بر عهده داشت؛ بله، دانشگاه من از فرصت هایش برای پروراندن دانشجوهایش استفاده می کند و کانون های فرهنگی این دانشگاه در حوزه های تخصصی خود برای اداره امور به مشارکت گرفته می شوند. کانون های فرهنگی و انجمن های علمی دانشگاه علامه در سال های اخیر در جشنواره های حرکت و رویش و سایر مسابقات درخششی پایدار داشته اند. این افزایش کیفی و کمی فعالیت های فرهنگی دانشگاه را هم آمارها میگویند و هم احساس تک تک دانشجویان علاقمند به این فعالیت ها. ما امروز در دانشگاهمان مرکز آموزش فرهنگی داریم که تنها در یک تابستان در سال گذشته 12000 نفر را در دوره های مهارتی مختلف آموزش داد تا از این پس تمامی دانشجویان دانشگاه علاوه بر مدرک تحصیلی یک مدرک مهارتی نیز دریافت کنند.

دانشگاه ما امروز فقط یک آموزشگاه نیست؛ بلکه به پایگاه نخبگان و دولتمردان بزرگ کشور بدل شده است. اغراق نیست اگر بگویم به عنوان عکاس شاید از نیمی از وزرای دولت یازدهم، و نمایندگان مجلس و شورای شهر و نظامیان عالی رتبه و بسیار دیگر در نشست های برگزار شده در دانشگاه عکاسی کرده ام. کمابیش در دانشکده خود و با اطلاع از دوستانم در سایر دانشکده ها  مطلعم که استادان اخراجی به تدریس بازگشته اند؛ حتی استادان برجسته و بازنشسته ای که به دلیل فضای تاریک پیشین از دانشگاه فاصله داشتند؛ امثال دکتر میرجلال الدین کزازی و دکتر شمیسا و بزرگانی از این دست، به دانشگاه بازگشته و تدریس می کنند.

من یک دانشجوی خوابگاهی ام. خاطرم هست که در سال 92 هیچکدام از خوابگاه های ما دسترسی به اینترنت نداشت. از دکتر سلیمی خواستیم و وی قول داد؛ و به قولش عمل کرد. امروز تمامی اتاق ها در خوابگاه های دانشگاه علامه به اینترنت وای فای با سرعت بالا دسترسی دارند. دکتر سلیمی با ما از کرامت دانشجوی خوابگاهی صحبت کرد و تنها به صحبت بسنده نکرد. امروز ظرفیت اتاق ها به دو سوم سال 92 کاهش پیدا کرده است؛ امروز در خوابگاه دو نوبت غذای گرم با امکان انتخاب نوع غذا میسر شده است. در خوابگاه ها هفته ای نیست که در آن فعالیت فرهنگی یا ورزشی نبودهه باشد. حتی خاطرم هست که حضور داشت و جایزه فینال فوتسال خوابگاه ها را خودش اهدا کرد. من ندیدم و نشنیدم که دانشجویی در این مدت حکم کمیته انضباطی به دلایل سیاسی گرفته باشه که اگر بود به خاطر موقعیتم حتما مطلع بودم. اساسا پیش از دکتر سلیمی چیزی به عنوان شورای صنفی وجود خارجی نداشت که فعالیت های آن محدود شده باشد؛ امروز شوراهای صنفی مطابق ضوابط و مقررات انتخابات برگزار می کنند و در امور صنفی دانشجویان مشارکت دارند.

اما از همه بگذریم سر و شکل دانشگاه ما تازه شبیه به یک دانشگاه شده است. اگر سال 92 به دانشگاه ما آمده باشی حتما دیده ای که از مقبره الشهداء به بالا بیابانی بود که هر بار باران رحمت الهی می بارید گل و لای تپه های شمال پردیس تا رستوران دانشجوئی می رسید. امروز دانشگاه ما یکی از زیباترین فضاهای محیطی دانشگاه ها را یافته است. من ورودی به این مسائل ندارم اما می گویند 50000 متر مربع بنا به دانشگاه اضافه شده است. مسجد، درمانگاه، موزه، کتابخانه مرکزی، دانشکده روان شناسی، دانشکده مدیریت، رستوران استادان، طبقه چهارم رستوران دانشجویان؛ اینها ساختمان هایی است که در طول این چهار سال تنها به پردیس اصلی دانشگاه اضافه شده است. دانشگاهی که تا دیروز کتابخانه مرکزی اش در مرکز نبود، کتابخانه مرکزی مدرنش با یک سازه سبز و دوستدار طبیعت، به عنوان یکی از زیباترین و بزرگ ترین کتابخانه های دانشگاه های کشور در حال تجهیز است. شاید عجیب باشد اما دانشگاه ما حتی فاقد سردرب بود و هیچ نشان و نمادی برای شناسایی هویتی آن وجود نداشت. امروز دانشگاه ما با سردرب بزرگ خود در حاشیه انتهای غربی اتوبان شهید همت آشنای همگان شده است.

اینها که گفتم تنها آن چیزهایی بود که به عنوان یک دانشجو در طول این سال ها می توانستم ببینم و نمی دانم چه چیزهایی به خاطر کوتاهی افق نگاهم نادیده و ناگفته مانده اما می دانم برای همین ها زحمت بسیار کشیده شده است. می توانست این تغییرات اتفاق نیافتاده باشد؛ می توانست این دانشگاه نیز به مانند بسیاری از بخش های دیگر این کشور با رویکرد روزمرگی اداره شود و بعد از دوره ای انگار نه انگار که خانی آمده است و خانی رفته. اما این تغییرات اتفاق افتاد و با توجه به رویه های متعارف در این مملکت حتما با خون دل این اتفاق رقم خورده است؛ پس چگونه می توانیم به سادگی چشممان را روی تمامی این اتفاقات مثبت ببنیدم و بگوییم «علامه، علامه نشد». چرا؟! چون مدیریت دانشگاه خواست به دور از بگیر و ببندها و بازی های سیاسی با حفظ آرامش این دانشگاه را به مسیر متعارف یک دانشگاه واقعی برگرداند. چون نمی خواست با حاشیه های پرهزینه از متن و ماموریت اصلی یک دانشگاه باز بماند. آیا واقعا اعلام رفع تفکیک جنسیتی مهم بود یا واقعیت آن. من می دانم و نویسنده گزارش مذکور نیز می داند که دیگر در دانشگاه علامه هیچ کلاس تفکیک شده ای وجود ندارد؛ اما هنوز تفکیک جنسیتی یک کلیدواژه برای تضعیف است. «علامه، علامه نشد» چون برخی از جریان ها نتوانستند آنگونه که مطلوبشان است صحنه دانشگاه را به عرصه تنش های سیاسی بدل کنند؟! به نظر من با کمال احترام، نویسنده «علامه علامه نشد» و نمایندگانی که در متن گزارش خود به آنها اشاره کرده اند نمایندگان وجدان عمومی دانشگاه علامه نیستند. نمایندگان واقعی دانشگاه علامه، دانشجویان و استادانی هستند که ملاک و معیارشان صرفا وابسته به قطب بندی های سیاسی نیست و فراتر از آن به تولید دانش و ترویج فرهنگ مترقی پایبندند. به نظرم برای آنان، دانشگاه شدن و دانشگاه بودن مهمتر است.

* دانشجوی کارشناسی زبان روسی، دبیر اسبق دبیران کانون های فرهنگی دانشگاه

پربیننده ترین ها
آخرین اخبار