« فقط پول، پول، پول... » عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
به هنگام حوادث دردناک حضور تیم امداد و نجات تصلی بخش و تسکین دهنده داغ دیدگان میشوند تا غم فاجعه برای آنها کاسته شود و امیدی برایشان تداعی گردد. اما افسوس از زمانی که شاهد اشکهای امدادگران و آتش نشانها باشیم. باید در این لحظه سکوت کرد و عمق فاجعه را صدها برابر ضجه آنها دانست. آری، پلاسکو فرو ریخت و نیروهای آتش نشانی را به کام خود فرو برد. آوار بدبختی پلاسکو برسر کسبهای ریخت که درچند ساعت تمام دار و ندار خود را از دست دادند.
درغم و اندوه وصف ناپذیری که از بابت شهادت نیروهای آتش نشان و امداد بر قلب بازماندگانشان و هموطنان غالب شده، نمیتوان چیزی گفت و شاید سکوت به احترام رشادتشان بهتر از به کارگیری لغات تاثرانگیز باشد. اما باید درمورد حادثه پلاسکو به موضوعاتی اشاره کرد که زمینه ساز چنین فاجعهای گردید و احتمالاً حوادث دیگری را نیز سبب خواهند شد.
درشبکههای مجازی تصاویر مختلفی از رونوشت اخطار سازمان آتش نشانی برای ساختمان پلاسکو منتشر شد که نشان می داد مدتهاست بازرسان این سازمان از عدم ایمنی این ساختمان هشدار داده بودند. برجی که بیش از 50 سال از عمر آن میگذشت و از کمترین استانداردهای ایمنی برخوردار بود.این ناامنی ساختمان به حدی بود که اداره گاز از دادن اشتراک گاز به این ساختمان امتناع کرده است. اما تمام این مسائل و عدم رعایت نکات ایمنی و مقاوم سازی پلاسکو به خاطر چیزی نبوده جز پــــول! مالکان و صاحبان واحدهای صنفی در پلاسکو و مدیریت این ساختمان صرفاً از بابت عدم هزینه برای مقاوم و ایمن سازی به هشدارهای رسمی توجه نکردند و عاقبت...
اما درکاهش خسارات وارده در هرحادثهای نقش نهادهای مدیریت بحران بسیار تاثیر گذار است. با مشاهده تصاویر اولیه از زمان آتش سوزی مشاهده میکنیم که میزان تجهیزات آتش نشانی به هیچ وجه پاسخگوی آتش شعله ور نیست. نحوه خاموش کردن زبانههای آتش پلاسکو به گونهای بود که گویا سطل آبی بر آتشفشان ریخته شود! اما این کمبود امکانات هم هیچ دلیلی نداشت جز پــــول!
پولی که میلیارد، میلیاردهای آن در ردیف بودجه صرف امورات مختلفی میشود که هیچ دستاورد مثبتی برای مردم ندارند، آن وقت آتش نشانها باید با گریه وزاری از مسئولان حاضر در صحنه حادثه گلایه کنند که امکانات ندارند و دست خالی با آبپاش نمیتوانند به کمک همکارانشان بروند و باید شاهد مرگ آنها باشند.
اشکهای سیاه امدادگرانی که برخی از آنها حتی ماسک اکسیژن نداشتند لرزه بر جان شهروندان انداخت. چرا که این سوال در سکوت ذهن همگان ایجاد شد که اگر روزی زلزله ای و یا آتش سوزی در یکی از برجهای قد بلندتر از پلاسکو رخ دهد، باکدام امکانات و تجهیزات میتوان آن را مهار کرد. مدیریت بحران شهری چرا توان مهار چنین حوادثی را ندارد. چگونه وقتی تمام کارشناسان داخلی و خارجی ایران را کشوری زلزله خیز معرفی میکنند و پایتختش را محصور در گسلهای فعال میدانند، هیچ نهاد مسئولی برای تجهیز و فراهم سازی امکانات برنمیخیزد.
بدون اغراق باید گفت اگر تاکنون حادثهای مهارشده و یا جلوی اتفاقات ناگواری از این دست گرفته شده، صرفاً به سبب رشادت و مایه گذاشتن از جان نیروهای امداد بوده و بس.
وقتی توان مدیریت بحران پایتخت به اندازه مهار آتش یک ساختمان قدیمی نیست و پای ارتش و امکانات صنعتی نیروهای نظامی به وسط میآید، چگونه میتوان برای وقوع حوادثی بزرگتر بر مدیریت آنها اعتماد کرد. مدیریت بحران شهری که فقط کنترل آلودگی،ترافیک و چمن کاری و تراکم فروشی نیست! پلاسکو در تاریخ 30 دیماه از تاریخ تهران محو شد، اما بنا به آمار سازمان آتش نشانی بیش از دو سوم ابنیههای تجاری واقع در مناطق 11 و 12 تهران از درجه ایمنی سه برخوردارند که هرلحظه امکان حادثه درآنها وجود دارد. پلاسکو یک پاساژی بود که به لحاظ موقعیت جغرافیایی در تقاطعی وسیع و در لب خیابان قرار داشت. حال تصور کنید خدای ناکرده یکی از ساختمانها و پاساژهای تجاری بازار تهران دچار حریق میشد. کدام جرثقیل و کدام آبپاش بلندی امکان استقرار در کوچههای تنگ و باریکو بازار را دارد؟ آیا نادیده گرفتن این همه نابسامانی دلیلی غیر ازپـــــــــــول دارد؟! از بافت فرسوده خارج شویم و سری به برجهای دهها طبقهای در اقصی نقاط شهر بزنیم.
برجهایی که در ساخت و رعایت نکات ایمنی آنها بازهم مولفه پـــــــــول دخیل است و بسیاری از بایدها تبدیل به نباید شده است. آیا جرثقیل و نردبانی به بلندای این برجها موجود هست تا درحوادث غیرقابل پیشبینی به داد حادثه دیدگان برسد؟ و یا همچون دوسال پیش درخیابان جمهوری به سبب نبود نردبان و امکانات نجات، افراد باید خود را از بالای ساختمان به پایین بیندازند؟!حادثه پلاسکو داغی بردل ملت گذاشت و مظلومیت قشر امدادگر و آتش نشان را به رخ مسئولان و مدیریت بحران کشور کشید. اما برخود لازم میدانیم نسبت به وقوع چنین حوادثی در دیگر ساختمانهای فرسوده پایتخت که تعدادشان نیز کم نیست، هشدار دهیم و مسئولان باید درصورت بروز حوادث مشابه پاسخی قانع کننده داشته باشند.
به هنگام حوادث دردناک حضور تیم امداد و نجات تصلی بخش و تسکین دهنده داغ دیدگان میشوند تا غم فاجعه برای آنها کاسته شود و امیدی برایشان تداعی گردد. اما افسوس از زمانی که شاهد اشکهای امدادگران و آتش نشانها باشیم. باید در این لحظه سکوت کرد و عمق فاجعه را صدها برابر ضجه آنها دانست. آری، پلاسکو فرو ریخت و نیروهای آتش نشانی را به کام خود فرو برد. آوار بدبختی پلاسکو برسر کسبهای ریخت که درچند ساعت تمام دار و ندار خود را از دست دادند.
درغم و اندوه وصف ناپذیری که از بابت شهادت نیروهای آتش نشان و امداد بر قلب بازماندگانشان و هموطنان غالب شده، نمیتوان چیزی گفت و شاید سکوت به احترام رشادتشان بهتر از به کارگیری لغات تاثرانگیز باشد. اما باید درمورد حادثه پلاسکو به موضوعاتی اشاره کرد که زمینه ساز چنین فاجعهای گردید و احتمالاً حوادث دیگری را نیز سبب خواهند شد.
درشبکههای مجازی تصاویر مختلفی از رونوشت اخطار سازمان آتش نشانی برای ساختمان پلاسکو منتشر شد که نشان می داد مدتهاست بازرسان این سازمان از عدم ایمنی این ساختمان هشدار داده بودند. برجی که بیش از 50 سال از عمر آن میگذشت و از کمترین استانداردهای ایمنی برخوردار بود.این ناامنی ساختمان به حدی بود که اداره گاز از دادن اشتراک گاز به این ساختمان امتناع کرده است. اما تمام این مسائل و عدم رعایت نکات ایمنی و مقاوم سازی پلاسکو به خاطر چیزی نبوده جز پــــول! مالکان و صاحبان واحدهای صنفی در پلاسکو و مدیریت این ساختمان صرفاً از بابت عدم هزینه برای مقاوم و ایمن سازی به هشدارهای رسمی توجه نکردند و عاقبت...
اما درکاهش خسارات وارده در هرحادثهای نقش نهادهای مدیریت بحران بسیار تاثیر گذار است. با مشاهده تصاویر اولیه از زمان آتش سوزی مشاهده میکنیم که میزان تجهیزات آتش نشانی به هیچ وجه پاسخگوی آتش شعله ور نیست. نحوه خاموش کردن زبانههای آتش پلاسکو به گونهای بود که گویا سطل آبی بر آتشفشان ریخته شود! اما این کمبود امکانات هم هیچ دلیلی نداشت جز پــــول!
پولی که میلیارد، میلیاردهای آن در ردیف بودجه صرف امورات مختلفی میشود که هیچ دستاورد مثبتی برای مردم ندارند، آن وقت آتش نشانها باید با گریه وزاری از مسئولان حاضر در صحنه حادثه گلایه کنند که امکانات ندارند و دست خالی با آبپاش نمیتوانند به کمک همکارانشان بروند و باید شاهد مرگ آنها باشند.
اشکهای سیاه امدادگرانی که برخی از آنها حتی ماسک اکسیژن نداشتند لرزه بر جان شهروندان انداخت. چرا که این سوال در سکوت ذهن همگان ایجاد شد که اگر روزی زلزله ای و یا آتش سوزی در یکی از برجهای قد بلندتر از پلاسکو رخ دهد، باکدام امکانات و تجهیزات میتوان آن را مهار کرد. مدیریت بحران شهری چرا توان مهار چنین حوادثی را ندارد. چگونه وقتی تمام کارشناسان داخلی و خارجی ایران را کشوری زلزله خیز معرفی میکنند و پایتختش را محصور در گسلهای فعال میدانند، هیچ نهاد مسئولی برای تجهیز و فراهم سازی امکانات برنمیخیزد.
بدون اغراق باید گفت اگر تاکنون حادثهای مهارشده و یا جلوی اتفاقات ناگواری از این دست گرفته شده، صرفاً به سبب رشادت و مایه گذاشتن از جان نیروهای امداد بوده و بس.
وقتی توان مدیریت بحران پایتخت به اندازه مهار آتش یک ساختمان قدیمی نیست و پای ارتش و امکانات صنعتی نیروهای نظامی به وسط میآید، چگونه میتوان برای وقوع حوادثی بزرگتر بر مدیریت آنها اعتماد کرد. مدیریت بحران شهری که فقط کنترل آلودگی،ترافیک و چمن کاری و تراکم فروشی نیست! پلاسکو در تاریخ 30 دیماه از تاریخ تهران محو شد، اما بنا به آمار سازمان آتش نشانی بیش از دو سوم ابنیههای تجاری واقع در مناطق 11 و 12 تهران از درجه ایمنی سه برخوردارند که هرلحظه امکان حادثه درآنها وجود دارد. پلاسکو یک پاساژی بود که به لحاظ موقعیت جغرافیایی در تقاطعی وسیع و در لب خیابان قرار داشت. حال تصور کنید خدای ناکرده یکی از ساختمانها و پاساژهای تجاری بازار تهران دچار حریق میشد. کدام جرثقیل و کدام آبپاش بلندی امکان استقرار در کوچههای تنگ و باریکو بازار را دارد؟ آیا نادیده گرفتن این همه نابسامانی دلیلی غیر ازپـــــــــــول دارد؟! از بافت فرسوده خارج شویم و سری به برجهای دهها طبقهای در اقصی نقاط شهر بزنیم.
برجهایی که در ساخت و رعایت نکات ایمنی آنها بازهم مولفه پـــــــــول دخیل است و بسیاری از بایدها تبدیل به نباید شده است. آیا جرثقیل و نردبانی به بلندای این برجها موجود هست تا درحوادث غیرقابل پیشبینی به داد حادثه دیدگان برسد؟ و یا همچون دوسال پیش درخیابان جمهوری به سبب نبود نردبان و امکانات نجات، افراد باید خود را از بالای ساختمان به پایین بیندازند؟!حادثه پلاسکو داغی بردل ملت گذاشت و مظلومیت قشر امدادگر و آتش نشان را به رخ مسئولان و مدیریت بحران کشور کشید. اما برخود لازم میدانیم نسبت به وقوع چنین حوادثی در دیگر ساختمانهای فرسوده پایتخت که تعدادشان نیز کم نیست، هشدار دهیم و مسئولان باید درصورت بروز حوادث مشابه پاسخی قانع کننده داشته باشند.
آخرین اخبار