گزیده سرمقاله روزنامه های امروز

کد خبر: ۱۳۵۴۴۵
تاریخ انتشار: ۱۱ دی ۱۳۹۵ - ۰۹:۵۸
مطلبی با عنوان  "گورخواب‌ها و تيغ دو دمِ طرد اجتماعي" در ستون یادداشت روز روزنامه شهروند منتشر شد:

 شايد در سال‌هاي اخير هيچ گزارش روزنامه‌اي به اندازه گزارش گورخواب‌هاي «شهروند» واكنش ايجاد نكرده است، ولي واكنش‌هاي هيجاني و احساسي، که حتی هنرمندان را هم به هیجان آورد، اين خطر را دارند كه موضوع را به بيراهه بكشانند و در نتيجه پس از چندي به فراموشي نيز سپرده شوند. نكته بسيار مهم ماجرا اين بود كه شايد كمتر كسي كل گزارش را خوانده است. بيشترين اثرگذاري از تصوير بود.

 تصوير فردي به غايت بيچاره درگوري كه مثل رديف‌هاي آپارتمان كنار يكديگر بودند و يك سقف پلاستيكي آن را می‌پوشاند. واكنش احساسي از این‌جا بود كه چرا پس از دادن شعارهای پرطمطراق درباره پروژه مسكن مهر كه قرار بود هر ايراني يك سرپناه پذيرفتني داشته باشد، كارمان به كجا رسيده كه انسان‌هاي زنده، قبر را آپارتمان خود انتخاب كرده‌اند؟ اين تصور به ظاهر تصويري از فقر بود، ولي واقعيت اين است كه اگر گزارش خوانده مي‌شد، متوجه مي‌شديم كه مسأله فقر نيست.

جامعه ايران به مرحله‌ای نرسیده است كه مردم اجازه دهند افرادي كه فقط فقير هستند، درچنين محيطي و در نزدیکی آنان زندگي كنند. نه دولت و مهم‌تر از آن نه مردم چنين واقعيتي را برنمي‌تابند. آن تصوير، تصوير فقر نبود، تصوير نكبت ناشي از اعتياد بود. اين نكبت کساني است كه حتي مردم نيز از آن روي‌گردانند و رضايتي به كمك‌كردن به آنان ندارند. اين وضعيتي است كه هر ازگاهی كه آنان به يك محله مي‌روند، صداي مردم آن‌جا را درمي‌آورند، چراكه همراه خود خطرات امنيتي و سلامتي و... را براي مردم محله مي‌آورند.

 كافي است كه آنان در يك‌جا اتراق كنند تا ارزش و اعتبار آن محل كاهش پيدا كند. هيچ‌كس از فقير گريزان نيست و بسياري نيز به آنان كمك مي‌كنند، ولي قضيه معتاد فرق مي‌كند. اگر گزارش به درستي خوانده مي‌شد، متوجه مي‌شديم كه بسياري از آنان پیش از این افراد عادي و داراي شغل و درآمد بوده‌اند، كه به هر دليلي معتاد شده‌اند. اعتياد روح و روان و جسم آنان را چنان دچار تغيير كرده كه به راحتي در گور مي‌خوابند.

روزنامه کیهان مطلبی با عنوان«جراحی یا نمایش!؟»نوشته شده توسط حسین شمسیان در ستون یادداشت روز خود به چاپ رساند:

همیشه بوده‌اند کسانی که در وقت اقدام و عمل، روزگار را به بطالت یا کج‌روی  گذرانده‌اند  و در وقت حساب، چون حرفی برای گفتن و پاسخی برای مطالبات به‌حق از مسئولیتشان نداشتند،خود در قامت و کسوت مطالبه‌گر در آمده، با صاحبان حقوق بر زمین مانده، هم‌صدا شده‌اند!

این یکی از عجیب‌ترین و در عین حال رایج‌ترین رفتارهای این جماعت است و در تاریخ هم نمونه‌هایی داشته است که از جمله برجسته‌ترین آنها، مطالبه ناحق طلحه و زبیر از امام علی(ع) و پاسخ روشنگر و تاریخی حضرت به آنها – و به همه نسل‌های آینده – است. وقتی آنها به ناحق و بعد از 25 سال، گریبان حضرت را برای همه ناملایمات و از جمله برای خونخواهی خلیفه سوم گرفتند، حضرت آنان را اینگونه توصیف فرمود: «اِنَّهُمْ لَيَطْلبُونَ حَقّاً هُمْ تَرَكُوهُ، وَ دَماً هُمْ سَفَكُوهُ.... الطَّلِبَهًُْ اِلاّ قِبَلَهُمْ، وَ اِنَّ اَوَّلَ عَدْلِهِمْ لَلْحُكْمُ عَلى اَنْفُسِهِمْ  اينان حقّى را مى‌خواهند كه خود ترك كردند، و خونى را مى‌طلبند كه خود ريختند... بايد از خودشان خونخواهى كنند، و نخستين عدل آنان در حكم اين است كه عليه خود حكم كنند.»

این پاسخ روشنگر و تاریخی،برای همه آنهاست که به جای عمل به وظیفه، حق را در دیگران می‌جویند و فریاد «دزد دزد»سر می‌دهند.

ماجرا وقتی تلخ‌تر می‌شود که ببینیم مسئولانی بر خلاف تکلیف قانونی و شرعی خود، از مشکلات و معضلات جامعه بی‌خبرند! و وقتی هم که  زنگ خطری در کنار گوش آنان نواخته می‌شود به جای تأسف از بی‌خبری و تلاش برای جبران، خود لب به اعتراض می‌گشایند و حقی را که خود ضایع نموده‌اند، مطالبه می‌کنند! اما از چه کسی!؟ از مردمی که خود آسیب دیده بی‌خبری و کوتاهی‌ها هستند!؟

در آخرین ماه‌های دولت یازدهم،هفته قبل پرده از یکی از آسیب‌های اجتماعی برداشته شد و وجدان عمومی جامعه نسبت به مشکلات جانکاه و تکان‌دهنده به شدت متاثر و ملتهب شد.

اما واکنش مسئولان محترم  با آنچه انتظار می‌رفت همسویی نداشت و حاکی از آن بود که  باید جایی بیرون از دولت دنبال مقصر گشت و اساسا هیچ مسئولیتی متوجه دولتمردان محترم نیست! بلکه آنها نیز مثل یک شهروند عادی به این وضعیت معترض هستند!

اما چرا چنین است!؟چرا کسانی در جایگاه مسئولان دولت حاضر نیستند مسئولیت کارشان را به عهده بگیرند و از مردم به خاطر شرایط نامطلوبی که به آنان تحمیل کرده‌اند عذرخواهی کنند و قول جبران و اصلاح امور را بدهند!؟

پاسخ این سوال را باید در ریشه‌های چنین وضعی جستجو کرد و از نظر دور نداشت که هر واکنشی – از آن جنس که دل مردم می‌خواهد- در اصل، به معنی ضدیت با آن ریشه‌هاست. و قطعا انتظار خروج و خروش بر مشی و مرامی که به وضع موجود منتهی شده، برای برخی از مسئولان محترم آسان نیست!

سیدرضا صالحی امیری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ستون اول دفتر روزنامه ایران را به مطلبی با عنوان «اخلاق و قانون، دو بال توسعه فرهنگ»اختصاص داد که در ادامه میخوانید:

دو ماه قبل در روز یازدهم آبان، با رأی نمایندگان ملت در مجلس شورای اسلامی، مسئولیت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را عهده‌دار و در کمترین زمان در وزارتخانه مستقر شدم. چرا که برای خدمت به فرهنگ این مرزوبوم و رفع دغدغه‌های اصحاب فرهنگ و هنر نباید هیچ زمانی را از دست می‌دادم. در برنامه‌های پیشنهادی اولویت خود را ایجاد ثبات و آرامش و رفع دغدغه‌های موجود در این عرصه اعلام کردم. به همین منظور در شصت روز گذشته نشست‌های مختلفی را با دوگروه به منظور رسیدن به تفاهم و درک مشترک از مسائل این حوزه برگزار کردم؛ گروه نخست، نمایندگان گوناگون جامعه متنوع و متکثر فرهنگ و هنر اعم از هنرمندان، نویسندگان، اصحاب رسانه و... و گروه دوم مسئولان و متصدیان نهادها و دستگاه‌های مرتبط با وزارت فرهنگ.

واقعیت این است که جامعه هنری و اصحاب فرهنگ، به‌عنوان گروه مرجع و حلقه واسط میان جامعه و دولت، شاکله اصلی جامعه امروز ما را تشکیل می‌دهند، بدین معنا که روح جامعه ایرانی، آراسته به عنصر فرهنگ بوده و میزان رضایتمندی اصحاب فرهنگ، محک مناسبی برای اطلاع از میزان رضایتمندی جامعه است. از این‌رو با نگاهی به وضعیت حاکم بر جامعه فرهنگی می‌توان به وضعیت کلی جامعه پی برد.

روزنامه شرق مطلبی را با عنوان«همه عليه يكي »در ستون یادداشت خود و به قلم احمد غلامی اختصاص داد:

دولت حسن روحانی بیش از آنکه دولتی سیاسی باشد، دولتی اقتصادی است و آنچه حیات دولت به آن وابسته است، «جامعه مدنی» یا «جامعه فعال» است؛ جوامعی که فضای بین دولت و اقتصاد را اشغال می‌کنند. حلقه واسط یا مرتبط بین دولت و اقتصاد، در نگاه گرامشی جامعه مدنی است، و جامعه مدنی از نگاه او چیزی نیست جز اتحادیه‌های کارگری، احزاب سیاسی، انجمن‌ها و نهادهای مستقل صنفی. جامعه مدنی از سویی با دولت همکاری می‌کند تا از قطبی‌شدن جامعه جلوگیری کند و از سوی دیگر جامعه مدنیِ مستقل از دولت می‌تواند منازعه طبقاتی را ارتقا دهد. در نگاه پولانی نیز جامعه فعال در مواجهه با بازار قرار دارد. از یک‌سو، بازار به نابودسازی جامعه گرایش دارد و از دیگر سو برای دفاع از خودش تلاش می‌کند تا بازار را تابع خودش سازد.

 با این تعاریف، دولت روحانی در میان بحرانی قرار دارد که دولت احمدی‌نژاد آن را برپا کرده است. دولتی که با «انحصار عمودی» کمر به قتل جامعه مدنی بست و تا توانست آن را ویران کرد و نهادهای اقتصادی‌اي‌ را برساخت یا تقویت کرد که اینک خود به مسئله‌ای جدی بدل شده‌اند. نهادهایی چنان قدرتمند، که شکست انحصار آنها نه‌تنها کار مشکلی است بلکه رودررویی با آنها دولت روحانی را با مشكل مواجه خواهد كرد.

 از‌این‌رو، روحانی تلاش می‌کند دست به «انحصار افقی» بزند و جامعه‌ای دیگر بسازد، آن‌هم نه جامعه به معنای مدنی یا فعال، بلکه جامعه‌ای برساخته از اقتصاد نیروهای قابل‌اعتماد در دل جامعه کلان‌تر. البته این حرکت چنان بطئی است که نمی‌تواند اثرگذاری جدی در روند سیاست داخلی ایران داشته باشد و صرفا به انتفاع گروهی خاص منجر خواهد شد و بی‌ثمر خواهد ماند. آنچه روحانی از آن غافل مانده بی‌شک «جامعه مدنی» است. جامعه‌ای پویا که بین اقتصاد و دولت می‌بالد و نهادهایی مستقل از دولت که می‌توانند به نوعی حافظ دولت نیز باشند، یا جامعه فعالی که سیطره بازار را نمی‌پذیرد و بر بازار اثر می‌گذارد.

درواقع دولت روحانی با «انحصار افقی» در پی خلق جامعه‌ای فعال است؛ جامعه‌ای که بایدونباید‌هایش، دستِ دولت باشد. اگر این کار در دوره احمدی‌نژاد عملی بود، اینک به‌دلیل هزینه‌های بالای دولت در برابر درآمدی که با آن نمی‌خوانَد نتیجه نخواهد داد. احمدی‌نژاد با دست‌کاریِ جامعه برای خلق جامعه بدلی تلاش فراوانی کرد، اما نه‌تنها نتیجه‌ای نگرفت بلکه جامعه بدلی‌اش به‌وقتِ نیاز بر کسب منفعت بیشتر علیه خود او اقدام کرد. آنچه دولت یازدهم را تهدید می‌کند، برخورد بی‌واسطه با توده است. برخوردی که موجب تنش‌های فزاینده می‌شود. می‌توان گفت، در حدفاصل دولت و اقتصاد جامعه پویایی شکل نگرفته تا حائل یا ضربه‌‌گیر بحران‌های اقتصادی و اجتماعی باشد. از یک‌سو این بحران‌ها به‌سرعت به دولت منتقل می‌شوند و از سوی دیگر تبعات تصمیمات دولت، فورا در سرنوشت آحاد مردم اثر می‌گذارد.

روزنامه جوان مطلبی را با عنوان «سگ فحش نيست» اما « ترجيح سگ بر انسان فحش است» به نوشته علی علوی در ستون یادداشت خود به چاپ رساند که بخشی از آن را در زیر مطالعه میکنید:

فيلسوفان جمله‌اي دارند كه آن را مثل پاك‌ترين يافته ذهني خود به يكديگر قرض مي‌دهند و بر آن اتفاق دارند. آنها مي‌گويند: «غايت وجود تو همان چيزي است كه دغدغه آن را داري.» بر اين اساس جنس و غايت وجودي كسي كه براي سگ‌ها، احساس دارد اما براي دسته‌اي از انسان‌هاي به فلاكت افتاده، معتقد است كه بايد آنها را عقيم كرد تا نسلشان بر افتد، نمي‌تواند از جنس و غايت وجودي انسان‌ها باشد بلكه بيشتر به جنس و غايت وجودي همان سگ‌ها مي‌ماند.

مطلب ساده است اما اينجا يك تفاوت هم بين كساني كه از سگ‌ها فقط «دم» مي‌زنند و ديگران هست. در دين، حيوانات حقوق دارند و آزار حيوانات حتي كيفر آتش دوزخ دارد و در تاريخ ما داستان‌هاي بسياري است كه عرفا و مردان دين با ديدن سگان گرسنه، غذاي خود را به آنان مي‌دادند و حقوق سگ‌ها را رعايت مي‌كردند اما در عصر معاصر، گاهي توليد مثل، نگهداري و پرورش همين سگ‌هايي كه محل دغدغه مي‌شوند، در سخت‌ترين شرايط غيرطبيعي و غيراخلاقي است تا براي كساني كه سگ خانگي مي‌خرند، سگ توليد شود. در همين عصر داستان‌ها بيشتر درباره آزار‌هاي عجيب سگان خانگي و حتي تجاوز انسان به آنهاست.

كسي پيدا مي‌شود و مي‌گويد: «دولت نبايد پول ما را خرج بچه‌هايي كند كه از كارتن‌خواب‌ها به دنيا مي‌آيند و بايد آنها را عقيم كرد.» همين فرد براي سگ‌ها دغدغه‌اي بسيار فراتر دارد كه حتي حاضر نيست ببيند مردم در فحش دادن، گاهي از واژه سگ استفاده مي‌كنند. عده‌اي معتقدند همه اين حرف‌ها كاملا تحت تأثير پست ترين تفكرات نژادپرستي رايج در كشورهاي غربي است. دم زدن از اينكه بايد كارتن خواب‌ها را عقيم كرد، كاملاً دغدغه‌اي غيرانساني است كه مخالفان اين نظر معتقدند از كمتر جانوري مي‌توان شبيه اين سخنان را شنيد.

همچنين سخن گفتن از اينكه نبايد پول ماليات ما را خرج فرزندان كارتن خواب‌ها كرد، به رغم آنكه كليشه‌اي برگرفته از فرهنگ غرب و حساسيت آنها درباره مصاديق مصرف ماليات هايشان است ولي حتي در آن فرهنگ‌ها هم كمتر پيش مي‌آيد كه كسي خوي انساني را تا به آن حد از ياد برده باشد كه بگويد فلاكت زده‌ها را عقيم كنيد تا مجبور نباشيد ماليات من را خرج آنها كنيد. شگفت‌آور اينكه همين انسان نماها وقتي در جمع غرب‌پرستي يكديگر مي‌نشينند، از فيلمسازان و موسيقيدانان و نويسندگان و فيلسوفان بزرگ غربي ياد مي‌كنند كه در شرايط فلاكت بار خانوادگي به دنيا آمده‌اند و زير دست والديني معتاد يا به غايت فقير پرورش يافته‌اند. در اين گونه موارد فلاكت چيز با ارزشي است كه مي‌تواند از باب مثال يك موسيقيدان بزرگ بيرون بدهد اما فلاكت وطني بايد عقيم شود و نبايد پولي خرج آن كرد.

متین مسلم ستون سرمقاله روزنامه اعتماد را به مطلبی با عنوان « آتش بس به معناي صلح نيست »اختصاص داد که در ادامه بخشی از آن را می خوانید:

علوم نيست آنچه را روسيه شروع يك آتش بس سراسري درسوريه توصيف كرده پايدارخواهد ماند يا نه؟ آتش بسي كه ظاهرا نتيجه ‌رايزني‌هاي ‌مسكو و آنكارا بوده و از نيمه شب ۳۰ دسامبر به اجرا گذاشته شد.

اما مشخص نيست چرا‌ نامي از ايران به ميان نيامده!؟ وزير خارجه تركيه تنها گفت نمي‌تواند نقش تهران در اين آتش بس را تضمين كند. ضمن آنكه حزب‌ا... بايد خاك سوريه را ترك كند. مولود چاووش اوغلو اما مشخص نكرد گفته‌هاي او در قبال ايران و حضور حزب‌ا... لبنان آيا رويكرد معكوسي هم دارد!؟ و آيا مواضعش الزاما منعكس‌كننده ديدگاه هاي‌كرملين است يا خير؟چراكه اين دو متحدان مسكو در سوريه تلقي مي‌شوند و درسوريه هزينه سنگيني تاكنون پرداخت كرده‌اند. كرملين هيچ واكنشي به اين سخنان از خود نشان نداد.

 براي تحليلگران سياسي روشن شدن اين ابهام از آن جهت اهميت دارد كه جداي از نقش آينده ايران در سوريه، سرنوشت آقاي اسد نيز احتمالا تعيين خواهد شد. سكوت تعجب برانگيز اوليه تهران در قبال آتش بس«هر چند محمد جواد ظريف وزير خارجه ايران بعدا درحساب توئيتري خود از آن استقبال كرد» و نگراني‌هاي ابراز شده از سوي وليد معلم وزير خارجه سوريه نشان مي‌دهد شرايط چندان عادي نيست. آنچه به اين گمانه زني‌ها دامن زده سخنان صريح وزير دفاع ايران در گفت‌وگو با شبكه روسيه اليوم در اواخر هفته گذشته است كه گفته بود«كسي حق ندارد بگويد اسد براي انتخابات كانديدا نشود».

 اين درحالي ست كه آنكارا و مسكو اذعان كرده‌اند هدف مذاكرات آينده قزاقستان كه تا دو هفته آينده برگزار مي‌شود تلاش براي پايان جنگ و ورود به دوره انتقالي است. دوره انتقالي با هر ديكسيونري ترجمه شود نمي‌تواند چيزي جز تعيين سرنوشت آقاي اسد باشد. برخي منابع ديپلماتيك مقيم مسكو گفته‌اند روسيه در نشست آستانه با حضور سران ايران، روسيه و تركيه و بدون حضور آقاي اسد نقشه راهي را مطرح خواهد كرد كه احتمالا مورد پسند دمشق نيست. ظاهرا طرح روسيه بر ۳ اصل استواراست. «آتش بس دائمي، آغازمذاكرات همه‌جانبه صلح و نهايتا تصميم‌گيري درباره اداره مشترك كشور». تا آنجا كه به آتش بس كنوني مربوط مي‌شود تشكل موسوم به ائتلاف ملي سوريه - جبهه متشكل از برخي گروه‌هاي مسلح ضد آقاي اسد- امضاي اين توافق را تاييد كرده است. البته منابع روس گفته‌اند داعش و جبهه فتح شام «جبهه نصرت قبلي» و گروه‌هاي وفادار به آنها مشمول اين توافق و آتش بس نخواهند شد و جنگ با آنها ادامه خواهد يافت. احمد رمضان سخنگوي ائتلاف اما مي‌گويد«گروه‌هاي شبه نظامي احرار الشام، ارتش آزاد سوريه و جيش اسلام به مفاد اين توافق پايبند خواهند بود».

 اعلام توافق آتش بس صرف نظر از نتيجه‌اي كه ممكن است به دنبال داشته باشد از جنبه موضعي و تئوريك شايد قدم مهمي در‌راه‌حل وفصل بحران تقريبا ۵ ساله سوريه تلقي شود ولي حداكثر مي‌توان آن را با يك خوشبيني محتاطانه مورد ارزيابي قرارداد. چراكه منطقا نمي‌توان قبول كرد همه دلايل و زمينه‌هايي كه به بروز جنگ و خونريزي درسوريه منجر شد به يك باره با ورود پاپانوئل ارتودكس روس از دودكش سوريه ازبين رفته باشند.

روزنامه اعتماد مطلبی را با عنوان « برنامه ششم و نمونه موردي انرژي »در ستون سرمقاله خود به چاپ رساند که در زیر بخشی از آن را مطالعه میکنید:

رنامه پنج‌ساله ششم در مجلس در دست بررسي است و طي روزهاي گذشته حدود نيمي از مواد آن رسيدگي و نهايي شده و بخشي از مواد آن براي بررسي دوباره به كميسيون ارجاع شده است. ولي آنچه بسيار موجب تعجب است، كم‌توجهي رسانه‌ها و مطبوعات به اين برنامه است. مسائل و موضوعات برنامه در زير انواع و اقسام اخبار گوناگون سياسي به حاشيه رفته است؛ در حالي كه به‌طور طبيعي برنامه پنج‌ساله بايد محور همه مجادلات و گفت‌وگوهاي سياسي گروه‌ها و اشخاص قرار گيرد. هر نوع مطالبه‌اي كه در جامعه‌ وجود دارد بايد هنگام بررسي و تصويب برنامه علني و به آن تاكيد شود. ولي در هفته گذشته كمتر روزنامه‌اي بود كه تيتر آن به موضوعات و مواد تصويبي يا رد و اصلاح شده اين برنامه مربوط باشد.

چرا چنين وضعي وجود دارد؟ دو علت اساسي براي آن مي‌توان برشمرد. اول سياست‌زده بودن جامعه ايران است كه مسائل اساسي و مهم كشور، كمتر موضوع گفت‌وگوي عمومي قرار مي‌گيرد. در اين مورد بايد جداگانه نوشت. ولي علت دوم هم مهم است. اينكه مجموعه دست‌اندركاران و جامعه متوجه شده‌اند كه قوانين و به‌طور مشخص قانون برنامه چندان اجرايي نمي‌شوند كه بخواهند براي تصويب يا رد مواد آن وارد بحث و تعامل سياسي شوند. برنامه سندي است كه به ظاهر حالت زينت دارد. اگر مواد آن اجرا هم نشد، كسي در پي پرسش از عدم اجرا شدن آن برنخواهد آمد.

جالب‌تر اينكه برخي مواد آن اگر اجرا شود اعتراض عده‌اي را برمي‌انگيزد، حتي اعتراض قانونگذاران را. چرا نسبت به اجراي آن اعتراض مي‌كنند؟ چون اين فرض ضمني وجود دارد كه «برنامه» يك مجموعه قوانين تا حدي منطقي و به لحاظ نظري قابل دفاع است، ولي در مرحله عمل قضيه تفاوت مي‌كند. براي اثبات ماجرا يك ماده از برنامه پنج‌ساله پنجم را مرور مي‌كنيم. براساس بند ج ماده ٨١ آن برنامه، قيمت ارز بايد شناور و مديريت شده باشد: «ج ـ نظام ارزي كشور، « شناور مديريت‌شده» است. نرخ ارز با توجه به حفظ دامنه رقابت‌پذيري در تجارت خارجي و با ملاحظه تورم داخلي و جهاني و همچنين شرايط اقتصاد كلان از جمله تعيين حد مطلوبي از ذخاير خارجي تعيين خواهد شد.» ولي هيچگاه اين ماده به صورت عادي رعايت و اجرا نشد.

 در طول دولت قبلي از ابتداي برنامه تا يك ماه مانده به روزهاي آخر آن دولت نرخ دلار دولتي ثابت و در رقم ١٢٢٦ تومان ماند، ولي در اواسط تيرماه ١٣٩٢ براي حساب‌سازي به يك‌باره در يك روز اين رقم دو برابر و به ٢٥٤٤ تومان رسيد! از آن پس سالي حدود ٢٠٠ تومان افزايش يافته است. ولي اگر قرار بود كه قانون مذكور رعايت شود، قيمت دلار رسمي و آزاد بايد خيلي بيش از اين باشد كه هست. ولي مي‌بينيم كه براي پاسخگويي نسبت به افزايش قيمت ارز، مسوولان دولتي به مجلس فراخوانده مي‌شوند. چرا؟ چون علاقه‌اي به اجراي مواد برنامه وجود ندارد.

دکترعلیرضا رضاخواه ستون یادداشت روز  روزنامه خراسان را به مطلبی با عنوان  بی توجهی پوتین به« اردک لنگ» آمریکا اختصاص داد که در ادامه می خوانید:

«اردک لنگ»، اولین واکنش رسمی و دیپلماتیک روس ها به تصمیم های جنجالی اخیر اوباما بود. باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا،  پنجشنبه گذشته روسیه را به اتهام حمله سایبری علیه کمیته مرکزی حزب دموکرات و ایجاد مزاحمت برای دیپلمات‌های آمریکایی تحریم کرد.

دولت وی در مجموع 9 شخص حقیقی و حقوقی از جمله 2 سازمان اطلاعاتی روسیه را تحریم و دستور اخراج ۳۵ «دیپلمات» روس از ایالات متحده را صادر کرد. آمریکا می‌گوید سازمان‌های جاسوسی روسیه هزاران ایمیل دستیاران هیلاری کلینتون را در اختیار سایت افشاگر ویکی لیکس قرار دادند تا انتشار آن‌ها در اوج کارزار انتخاباتی امسال بر شانس پیروزی نامزد دموکرات‌ها اثر بگذارد. در مقابل سفارت روسیه در انگلیس در اقدامی "سریع و تحقیر آمیز" با انتشار تصویر یک "اردک لنگ" در حساب توییتر خود، به تحریم‌های جدید اوباما علیه مسکو واکنش نشان داد. واژه   " Lame Duck "   یا همان "اردک لنگ" در ادبیات سیاسی آمریکا به مسئول سیاسی، به ویژه رئیس جمهور، اطلاق می‌شود که به واسطه سر آمدن دوران حضورش در قدرت، دیگر عملاً توان اتخاذ تصمیمات اساسی و تعیین‌کننده را ندارد.

بیش فعالی سیاسی ناگهانی اوباما

اوباما در حالی که تنها 3 هفته به پایان دوران زمامداری اش در کاخ سفید مانده ناگهان دچار بیش فعالی سیاسی و دیپلماتیک شده و تلاش دارد تا جانشین بعدی خود را بدون میراث نگذارد. از جمله این اقدامات می توان به موارد زیر اشاره کرد؛ لغو قانون تبعیض آمیز علیه مهاجران مسلمان ، ممنوعیت دائمی حفاری در قطب،  تلاش برای انتقال زندانیان گوانتانامو پیش از ترک کاخ‌سفید، وتو نکردن قطعنامه محکومیت اسرائیل در سازمان ملل برای اولین بار، رکورد شکنی با کاهش حکم زندان ۲۱۴ نفر در یک روز  و اخیرا نیز اعلام تحریم علیه روسیه.

با این حال بر خلاف اقدامات قبلی، تنش آفرینی اخیر در روابط مسکو و واشنگتن نه تنها اعتراض جمهوری خواهان را به دنبال نداشته بلکه می شود گفت با حمایت جدی سران حزب رقیب نیز همراه بوده است. اما اوباما به دنبال چیست؟ دلیل چنین اقدامی در روزهای آخر حضور در قدرت چه می تواند باشد؟ آیا ترامپ می تواند این قوانین را تغییر دهد؟ واکنش روس ها چگونه خواهد بود؟ اینها سوالاتی است که بسیاری از تحلیلگران سیاسی تلاش می کنند به آنها پاسخ دهند.

روزنامه آفرینش مطلبی را با عنوان «آنان که خاک را به نظر کيميا کنند» در ستون سرمقاله خود به قلم آذر فخری اختصاص داد:

در طول تاريخ ،در تمام جنگ ها و لشکر کشي ها، زنان، کودکان و مردان ، چه بي دفاع و چه مسلح، به وحشيانه ترين وجوه ممکن ، کشته ، مثله و آتش زده شده اند. خانه ، کارخانه ها، کتابخانه و مزارع ، ويران و آتش زده شده اند و در نهايت ، سرزميني به تصرف درآمده است و به کشور متجاوز الحاق شده يا از دست کشور متجاوز آزاد شده است. ولي خاک و سرزمين همچنان در جاي خود باقي مانده است .

اما در صلح و امنيتي که بر سرزمين مان حاکم است و بسياري از ما ، نمي دانيم که چه بهايي براي بقاي اين صلح و آرامش پرداخته مي شود، اما تاسف آور و بسيار هم غم انگيز است کار آناني که هم خون و هم وطن ما هستند اما خاک سرزمين مان را به توبره مي کنند.

در سرزمين هاي لم يزرع آن طرف خليج ، برج و باروهاي سبز ، جزاير مصنوعي سبز و باغ هاي هلندي ، سر از خاک بيرون مي کشند و ما ملت هم کرور کرور ، پول خرج مي کنيم ، به آن سرزمين ها سفرمي کنيم و با دهان باز از تعجب مي پرسيم که :" آخر چه طوري ؟ "

اينان که خاکِ نظر کرده ي اين سرزمين را مي فروشند، تنها خاک را نمي فروشند، بلکه آينده و تماميت ارضي ملتي را بر باد مي دهندو اين ، سودايي سراسر ، زيان است.

خاک مان را مي فروشيم.

ما به اين جا رسيده ايم. تربت پاکي را که در طول تاريخ ، نسل هاي بسياري براي آباد و آزاد و در امان ماندن آن ، خون بر آن افشانده اند ، به توبره مي کشيم ( در مصداق واقعي اش کاميون کاميون خاک جمع مي کنيم ) و مي فروشيم. فروختن خاک مقوله اي بسيار تلخ و برخاسته از نوعي بي عاطفگي و خيانت و فقر شديد فرهنگي و عدم وابستگي به خاک به عنوان ميهن و ملت. توهم اينكه هر چيزي را مي توان فروخت و به پول تبديل کرد، زاييده فقر اقتصادي نمي تواند باشد. چرا که يک فقير ، در بدترين شرايط ممکن اين است به تکدي روي بياورد يا ناخواسته به سمت فروش اعضاي بدنش برود. فروش خاک ، در بهترين توجيه ، نوعي سرقت است. سرقت از اموال عمومي و شبيخون زدن به يک دارايي همگاني .

اگر چه مدت زيادي است که چنين اتفاقي مي افتد، اما با علني شدن، ديگر نمي توان سکوت کرد. مسلما دستگاه هايي هستند که به اين امر ، رسيدگي خواهند کرد و پنجه در گريبان اين خاک فروشان خواهند افکند.

اما اين سوال همچنان باقي خواهد ماند که چه چيزي يک فرد را به سوي چنين سرقتي ، سوق مي دهد ؟ به سوي فروختن خاک سرزميني که توتياي چشم ساکنانش است.

روزنامه عصر اقتصاد مطلبی را با عنوان « اقتصاد روان پریش ایران در هفته گذشته» به نوشته مرضیه صدری  در ستون سرمقاله خود به چاپ رساند که در زیر بخشی از آن را مطالعه میکنید:

افزایش ناگهانی نرخ دلار در روزهای گذشته که روند افزایش خود را تا آنجا ادامه داد که به مرز 4200تومان رسید، بازتاب های زیادی را در میان فعالان اقتصادی برانگیخت. البته واکنش هایی هم از سوی مسئولان در رسانه ها منتشر شد که فقط در حد حرف باقی ماند.

نرخ 4200 تومان ارز در واقع رشد 20درصدی آن را طی تنها 3ماه نشان می دهد که زمین بازی برای سفته بازان را فراهم کرده است. هرچند افزایش تقاضای تجاری و مسافرتی و سوداگری دلالان مهم ترین عامل حفظ روند افزایشی نرخ ارز است اما باید دید مسئولان این امر در شرایطی که نرخ ارز در برنامه ششم توسعه 3200 تومان در نظر گرفته شده است، چه تدابیری برای ثابت نگهداشتن نرخ ارز اندیشیده اند.

نوبخت افزایش صدتومانی دلار در یک روز را ناشی از بازی های روانی دانست و نسبت به کاهش آن در روزهای آتی ابراز امیدواری کرد.

صمد کریمی معاون صادرات بانک مرکزی نیز پیش بینی بانک مرکزی را کاهش قیمت دلار و بازگشت ثبات به بازار ارز دانست که باید دید سوداگران چقدر اجازه تحقق برای این امیدواری ها می دهند.

دومین هفته بررسی لایحه برنامه ششم در مجلس نیز با تصویب و رد برخی دیگر از مواد این لایحه همراه بود که مهم ترین و جنجال برانگیز ترین آن ها تصویب واگذاری اداره دبیرخانه مناطق آزاد به وزارت اقتصاد بود که با این مصوبه همه وظایف، اختیارات، ساختار و تشکیلاتش هم با حفظ شخصیت حقوقی مستقل و رعایت ضوابط و قوانین مربوطه دبیرخانه شورای‌عالی مناطق آزاد به وزارت اقتصاد واگذار شد. یعنی از این پس وزیر اقتصاد مسئول اجرای قوانین مربوط به حوزه مناطق آزاد تجاری-صنعتی و ویژه اقتصادی خواهد بود که می توان گفت با این مصوبه جایگاه شورای عالی مناطق آزاد نزول پیدا کرد. البته این مصوبه صدای اعتراض ترکان را نیز بلند کرد که وزارت اقتصاد چگونه می خواهد بر عملکرد برخی دستگاه های این سازمان که هم عرض این وزارتخانه است، نظارت داشته باشد و یا حسابرسی کند.

همچنی بر اساس این مصوبه ایجاد هرگونه منطقه آزاد تجاری- صنعتی و ویژه اقتصادی منوط به تصویب مجلس و تامین زیرساخت های مورد نیاز برای استقرار واحدهای تولیدی است.
پربیننده ترین ها
آخرین اخبار