ماجرای «ربنا» به روایت استاد شجریان

شجريان قبل از اينكه «موسيقي» پيشه كند، يك قاري قرآن تمام عيار بود. وی كه در مشهد متولد شده بود،‌ از کودکی نزد پدر خود قرائت قرآن فراگرفت؛ پدري كه خودش يكي از قاريان شناخته شده مشهد بود، پسر را آن¬چنان تربيت كرد كه وقتي دوازده ساله بود،‌ صدايش براي اولين‌بار از راديو خراسان با تلاوت آيات قرآن پخش شد
کد خبر: ۱۱۲۷۵۹
تاریخ انتشار: ۱۸ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۰:۳۷
صدای ایران - محمدرضا شجريان قبل از اينكه «موسيقي» پيشه كند، يك قاري قرآن تمام عيار بود. وی كه در مشهد متولد شده بود،‌ از کودکی نزد پدر خود قرائت قرآن فراگرفت؛ پدري كه خودش يكي از قاريان شناخته شده مشهد بود، پسر را آن چنان تربيت كرد كه وقتي دوازده ساله بود،‌ صدايش براي اولين‌بار از راديو خراسان با تلاوت آيات قرآن پخش شد و زمانی که در سن هجده سالگی سراغ موسيقي رفت، به عنوان يك قاري در مشهد شهره عام و خاص بود. شجریان خودش روایت می کند در مشهد در سنین دبستان خواندن اذان ظهر و غروب، به علاوه مناجات های سحری ماه رمضان که از بلندگوهای مهدیه مشهد پخش می شد را برعهده داشته است.


شجریان در کنار پدرش(مهدی) در حال قرائت قرآن

بنابراین بی دلیل نبود که اوایل پیروزی انقلاب اسلامی، مدیران وقت تلویزیون به سراغ وی رفته و خواهان خواندن دعاهایی برای افطار و سحر شدند. شجریان برای آموزش شاگردان چنان ربنایی خواند که بی شک می توان گفت میراث معنوی ایرانیان شده و با ماه رمضان عجین گشته است. به بهانه آغاز ماه مبارک رمضان نگاهی به نحوه خواندن دعای «ربنا» به روایت خود استاد شجریان داشته ایم؛


ایده خواندن ربنا

شجریان که در آن زمان از وزارت کشاورزی به رادیو منتقل شده بود و کارمند رادیو محسوب می‌شد، در مورد ایده شکل گیری ربنا این گونه می گوید: «در سال 58 رئیس وقت رادیو، آقای وجیه‌اللهی که فردی تحصیل کرده و روشنفکر بود، از من مؤکدا و مرتبا می‌خواست با توجه به تغییرات و تحولات سیاسی و مذهبی ایران برای پخش آثار جدید قبل از افطار طرحی انجام بدهم. آنها نمی‌خواستند آثار دوره قبلی را پخش کنند. به ایشان گفتم سال‌هاست من از آن فضا دور شدم و راه من با موسیقی و ارکستر تعریف شده است و این کار الان من نیست. اما ایشان گفت فقط شما می‌توانید و ما تنها شما را داریم و از من خواست برای دم افطار، مناجات‌ها و اذان کاری انجام بدهم و من پذیرفتم این کار را انجام بدهم». ظهر يكي از همان روزهاي تابستان، شجريان آياتي كه مرحوم ذبيحي خوانده بود، به علاوه دو آيه ديگر از سوره آل عمران و بقره پیدا می¬کند. ایشان می گوید: «يك مطالعه ذهني كردم كه چگونه آن را بخوانم تا علاوه بر نزديك بودن به كار مرحوم ذبيحي كار جديدي باشد. به اين فكر كردم بايد آوازي باشد كه علاوه بر اين كه تقليد نباشد، از اصل اثر هم خيلي دور نباشد.»

چرا اثر را از ابتدا خود نخونده است؟

استاد شجريان نمي‌خواست كه دعاي پيش از افطار با صداي خودش خوانده شود؛ زیرا معتقد بود سال‌هاست مخاطبان وی را به عنوان خواننده آواز مي‌شناسد و اگر بخواهد ربنا بخواند يا اذان بگويد،‌ ممكن است او را نپذيرند: «اگر بخواهم ربنا بخوانم و اذان بگویم، ممکن است مخاطب من را نپذیرد و این کار زیبا نیست؛ چون مردم فکر می‌کنند حالا که جمهوری اسلامی سر کار آمده، شجریان که تا دیروز آواز می‌خواند، امروز دعا می‌خواند و اذان می‌گوید و ممکن است نپذیرند و از سوی دیگر افراد دیگری که به صدای من عادت کرده‌اند، هم ممکن است بپرسند که چرا شجریان آواز را رها کرده است و دعا می‌خواند. برای من این کار بسیار سخت بود. به همین دلیل به آنها گفتم که من به شما کمک می‌کنم و به دیگران آموزش می‌دهم تا آنها بتوانند ربنا و دعا بخوانند، اما خودم این کار را نمی‌کنم.»

آموزش جهت خواندن ربنا

با اين اصرارها محمدرضا شجريان در تابستان 1358، آموزش عده‌اي از قاريان راديو كه قرار بود دعاي سحر و مناجات ماه رمضان بخوانند، را شروع كرد: «کلاسی برای افرادی که قرار بود دعای سحر و مناجات بخوانند، گذاشتم که با این افراد نحوه درست خواندن را کار کنم. رفتم استودیو و «ربنا» و «مثنوی افشاری» را بدون هیچ تکرار و تصحیحی خواندم. اثر ضبط‌شده را به چهار ‌نفر از هنرمندان مورد نظر دادم و از آنها خواستم که تمرین کنند تا برای ضبط آماده بشوند. بالاخره با کمک و راهنمایی‌های من بعد از بیست ‌روز تمرین برای ضبط آماده شدیم و به استودیو رفتیم»؛ اما توليد نوايي براي لحظه‌هاي پيش از افطار كاري نبود كه قاريان راديو به راحتي بتوانند از عهده آن برآيند؛ بنابراین خود شجریان ربنا را می خواند: «در استودیو هم سه نفری که بنا بود ربنا را بخوانند، بارها خواندند و نشد تا اینکه من بخشی از ربنا را می‌خواندم، این بخش را تکرار می‌کردند تا توانستیم این ربنا را ضبط کنیم».

تیری که از کمان برفت

 شاگردان به استوديو رفتند تا ربنا را بخوانند، اما چيزي كه خوانده شد به خواسته شجريان نزديك نبود. بعد از روزها تمرين،‌ دوباره سه‌نفر ربنا را خواندند. شجریان بخشی را می خواند و آنها تکرار می کردند تا در نهایت ربنا ضبط شد. شجريان كارها را اصلاح كرد و دو روز مانده به رمضان به رئيس راديو رساند. همان روزها رئيس راديو و فريدون شهبازيان كه ربنا را با صداي محمدرضا شجريان شنيده بودند، اصرار كردند ربنا با صداي خود او پخش شود، اما او از این کار ممانعت کرد. «کارها را دو ‌روز مانده به ماه رمضان آماده کردم و به رئیس رادیو ارائه کردم. آنها اصرار می‌کردند که با صدای خودم پخش شود و من هم مصرانه می‌گفتم که صدای من نباید این‌گونه پخش بشود و هیچ اجازه‌ای به آنها برای پخش ندادم. اما روز اول ماه رمضان دیدم ربنایی را که خودم خوانده‌ام از رادیو پخش شد. زنگ زدم به آقای وجیه‌اللهی. دیدم ایشان خیلی خوشحال هستند و می‌خندند. گفت که این تیر از کمان رها شده و من این را کپی کردم و به همه رادیوها و شهرستان‌ها دادم و همه این کار را پخش کردند. اعتراض کردم اما او خندید و گفت که ما برنامه به این خوبی را از دست نمی‌دهیم و این کار را باید همه مردم بشنوند».

پخش اثر بدون نام

پخش «ربنا» با صداي محمدرضا شجريان از سال 58 آغاز شد. پخشي كه سال‌هاي اول بدون نام خواننده بود و خود شجريان اجازه افشاي نامش را نداد. آن موقع به هیچ‌کس هم گفته نشد که این اثر را چه کسی خوانده است. از آن سالها خود شجریان این گونه روایت می کند: «به آنها گفتم که حق ندارید که بگویید این اثر را من خوانده‌ام. آن زمان مردم فکر می‌کردند که این اثر را یکی از قاریان حرفه‌ای خوانده و من طوری این اثر را خوانده بودم که صدایم مشخص نبود؛ اما هربار که این اثرها پخش می‌شد من عصبی می‌شدم، چراکه من این کارها را برای پخش نخوانده بودم و به‌عنوان درس و آموزش ضبط کرده بودم تا بقیه تمرین کنند.»
در سال‌هاي بعد با استقبالي كه مردم از اثر كردند، خود شجريان اجازه افشاي نامش را می دهد. استاد از آن سالها این گونه روایت می کند: «زمانی‌که دیدم مردم این کار را خیلی دوست دارند و مدام می‌پرسند که این اثر را چه کسی خوانده است. وقتی به اطرافیان و به شکل خصوصی می‌گفتم که این اثر را من خوانده‌ام و بدون اجازه من پخش شده، همه تعجب می‌کردند که چطور من این کار را خوانده‌ام. اما زمانی که دیدم مردم متوجه می‌شوند که من این کار را به این دلیل نخواندم که با شرایط روز خودم را هماهنگ کنم، اعلام کردم که این اثر را من خوانده‌ام.»

اثری که هیچ وقت بازخوانی نشد

در این سالیان افراد بسیاری تلاش کرده اند تا با همان شیوه یا شیوه متفاوت تری آنرا بازخوانی کنند و با قاطعیت می توان گفت در این هدف ناکام مانده اند. خود شجریان هرگز این اثر را بازخوانی نکرد؛ چراکه معتقد است که مردم با آن کار ارتباط گرفته‌اند و نت به نت زمان‌بندی آن را می‌شناسند و ربنا به همان شکل اول خود باقی بماند بهتر است. «پنج یا شش سال که از پخش ربنا گذشت، به این حس رسیدم که ‌ای ‌کاش آن زمان ضبط بعضی از قسمت‌ها را تکرار می‌کردم تا کیفیت کار بهتر شود. به این فکر رسیدم حالا که مردم با ربنا ارتباط برقرار کرده‌اند، مجدد ربنا را ضبط و اشکالات ریز آن را برطرف کنم. اما فکر کردم که در این پنج‌سال مردم به این ربنا عادت کرده‌اند و نت به نت آن را حفظ هستند. اگر بخواهم آن را مجدد بخوانم، هرچند بهتر و پخته‌تر خواهم خواند، اما مردم آن ربنا را پذیرفته و دوستش دارند و من هر کاری بکنم، نمی‌توانم ربنای جدید را جایگزین ربنای قدیم بکنم. بنابراین فکر کردم بهتر است من به عادت مردم احترام بگذارم و به دنبال این نروم که ربنا را دوباره بخوانم».

هدیه به ملت ایران

افراد بسیاری دلیل عدم پخش ربنا از تلویزیون را عدم رضایت ایشان به پخش آثارش از صداوسیما می دانند. اما شجریان حدأقل در دو مدرک رسمی، به صراحت به رضایت خودش از پخش این اثر اشاره کرده است. در نامه شجريان به علي لاريجاني رئيس وقت سازمان صدا و سيما به این امر صریحا اشاره کرد. وی در بخشی از این نامه که در سال 75 نگارش شد، آورده است: «قاطعانه از جنابعالی می خواهم که دستور دهید هیچ اثری از من مطلقا از رادیو و تلویزیون پخش نشود. چون در ماه مبارک رمضان هستیم، تنها به احترام این ماه مبارک و ادای دین به نیک سرشتی مردمی که در دامان آنها پرورش پیدا کرده ام، پخش "مناجات" و " ربنا را اجازه می دهم.» استاد شجریان پانزده سال بعد از نگارش این نامه، در گفتگویی با روزنامه شرق، به زبان قاطع¬تر و بهتر ربنا را متعلق به مردم ایران دانست: «من هرگز به خودم اجازه ندادم که این ربنا را از مردم بگیرم و آن را از آنها دریغ کنم. من کارم را  32 ‌سال پیش انجام داده‌ام و آن را به مردم هدیه داده‌ام و این ربنا همچنان متعلق به مردم است.»
پربیننده ترین ها